زیست اخلاقی تمام عیار به روایت کربلای سال ۶۱ هجری

کربلای سال ۶۱ هجری با محوریت امام حسین (ع) هم تفسیری متعالی از زیست اخلاقی به دست می­‌دهد و هم باشکوه‌­ترین صحنه اخلاقی را در تاریخ بشر رقم می‌­زند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دکتر عبدالله صلواتی، معاون فرهنگی و دانشیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم نوشت:

واقعه عاشورا و شهادت اهل بیت پیامبر(ص) از منظر ملاصدرا / نوشتاری از دکتر شریف لک‌زایی

معمولاً تصور می­‌شود اخلاق با حدّ وسط­‌هایی با نام فضیلت اخلاقی یا درست/ باید و نادرست­‌ها/ نبایدهای اخلاقی آغاز می‌­شود و به پایان می‌­رسد و این امور صفر تا صد زیست اخلاقی ما را سامان می­‌دهند. در حالی که این موارد در تار و پود اخلاق حضور دارند اما همه اخلاق نیستند. به دیگر سخن: به صرف فضیلت اخلاقی، عمل فضیلت‌­مندانه و اخلاقی یا زیست اخلاقی تمام عیار رخ نمی‌­دهد. اجازه دهید با توضیح بیشتری این مسئله را پیگیری کنیم:

کنشگر اخلاقی را در نظر بگیرید که فضیلت اخلاقی شجاعت را داراست و تمایل دارد همواره از خود و مظلومان دفاع کند اما او فاقد فضایل عقلانی­‌ای چون ارزیابی دقیق، حساسیت نسبت به جزئیات، انصاف در ارزیابی ادلّه دیگران، انعطاف فکری، و بصیرت است یا او دارای رذایلی چون غرور و تعصب است که این رذایل مانع فعالیت و شکوفایی برخی از فضایل عقلانی می‌­شوند. افزون برآن، خود این رذایل، دامنه شجاعت او را محدود و جهت­‌دار می­‌کند یا  تصور کنید همین کنشگر به لحاظ روان­شناسانه شخصیتی وابسته دارد و سعی می­‌کند فضایل اخلاقی­‌اش از جمله شجاعت را بیشتر برای کسانی که بدان‌ها وابسته است اِعمال کند یا این کنشگر فاقد مهارت­‌های اخلاقی لازم برای اِعمال شجاعت باشد یا فرض کنید این فرد، امیدش را به زندگی از دست دهد یا امیدش تضعیف شود؛ امیدی که یکی از فضایل الهی است یا در نظر بگیرید که انگیزه لازم برای اِعمال شجاعت در این کنشگر وجود نداشته باشد یا او فاقد الگوی عینی در مدیریت شجاعت و وزن دادن بدان باشد.

شخص واجد "فرونسیس"، الگوی عینی اخلاق است.در همه این موارد و فرض‌­ها، کنشگر اخلاقی در این مثال نمی‌­تواند به مثابه عملی فضیلت­‌مندانه شجاعتش را در زمان و مکان و شرایط و موقعیت مناسب به کار برد و به معنای دقیق کلمه در این محور زیست اخلاقی برای او شکل نمی­‌گیرد. بنابراین برای اخلاقی زیستن نیازمند این موارد هستیم: 1. فضایل اخلاقی؛ 2. فضایل عقلانی؛ 3. فضایل الهی؛ 4. سنخ شخصیتی مناسب؛ 5. منبع انگیزشی؛ 6. مهارت­‌های اخلاقی؛ 7. الگوی اخلاقی/ اقتدا به واجد فرونسیس. افزون بر آن، در زیست اخلاقی نیازمند هماهنگی میان این فضایل و موارد هستیم که با محوریت فرونسیس پیوند میان فضایل قابل تصور است.

بنابراین، فروکاست اخلاق به برخی از این موارد یا یکی از آنها تمهیدی برای فاصله گرفتن از زیست اخلاقی است.

آنچه در کربلا رخ داد حضور پر رنگ موارد هفت­گانه یادشده است؛ با این توضیح که: امام حسین علیه السلام به مثابه انسان کامل و تجلی اعظم الهی و به تعبیری شخص واجد فرونسیس، در بحرانی­‌ترین شرایط و در یک موقعیت مرزی بسیار متفاوت، کربلا را به صحنه ظهور مکارم اخلاق و والا­ترین تجلی اخلاقی مبدل کرده است؛ حضور ولی خدا در موقعیت مرزی متفاوت، محور وصل فضیلت­‌مندان و فضایل در کربلا شد.

کربلای 61 هجری که در آن، فضایل الهی چون ایمان و محبت و امید در اوج است و فضایل عقلانی‌­ای همانند ارزیابی دقیق، حساسیت نسبت به جزئیات، انصاف در ارزیابی ادلّه، پشتکار فکری، شجاعت فکری، و بصیرت در سخنان و رفتارها موج می‌­زند. فضایل و منش اخلاقی و سنخ شخصیتی یاران امام و در رأس آنها فضایل اخلاقی امام و سنخ شخصیتی او زبانزد است و حضور امام و فضایل الهی، منبع انگیزشی قدرتمندی را خلق کرده است که یاران حاضرند هزار بار در راه امام حسین علیه السلام کشته شوند.

ارسطو می‌گوید حدّ وسط آنجاست که حکیم قرار دارد و حکیم و واجد فرونسیس است که می‌گوید حدّ وسط کجاست. به وِزان این سخن می‌­توان گفت: فضیلت آنجا است که امام حسین علیه السلام حضور دارد. به دیگر سخن: می­‌توان گفت: کربلای 61 هجری با محوریت امام حسین علیه السلام هم تفسیری متعالی از زیست اخلاقی به دست می­‌دهد و هم با حضور هماهنگ موارد هفت‌گانه‌­ای که ذکر شد باشکوه‌­ترین صحنه اخلاقی را در تاریخ رقم می‌­زند.

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط