گفتوگو با یکی از قدیمیهای برونمرزیِ تلویزیون/ از دست به یقهشدن با دولت و ماجرای کلیدواژه "منبع آگاه" تا بودجهای که به آیفیلمهای جدید نرسید!
شیدا اسلامی در میانِ صحبتهایش به این نکته اشاره کرد که میتوانند کانالهای آیفیلم را گسترش بدهند اما کمبود بودجه جلویِ این توسعه و گسترش را گرفته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شبکههای برونمرزی صدا و سیما جبهه گسترده مقاومت را نمایندگی میکنند؛ شبکههایی چون پرستیوی که حالا علم مقاومت بر دوش آن، در دورترین نقاط جهان هم نماد ایرانیبودن، متفاوتگویی و مقاومتمداری شده است.
برای شناخت بیشتر این سرمایه رسانهای بزرگ کشور، به سراغ شیدا اسلامی، کارشناس رسانه رفتیم که بهقول خودش فرزند معاونت برونمرزی رسانه ملی است و از 17 سال کار در این معاونت، 13 سالش را در مدیریت روابطعمومی شبکه سحر و روابطعمومی معاونت و... گذرانده است. در ادامه مشروح گفتگو با شیدا اسلامی، مدیر سابق روابط عمومی معاونت بروزن مرزی صدا و سیما را میخوانید:
* با توجه به شرایط فعلی که در آن قرار داریم و فعالیتهایی که در حوزه دیپلماسی رسانهای در حال انجام است (فارغ از کیفیت) شبکههای برون مرزی صداوسیما چه نقشی در دیپلماسی رسانهای ایفا میکنند؟
با تعاریفی که از دیپلماسی رسانهای صورت میگیرد، برای پاسخ به سؤال شما باید دید از رسانههای برونمرزی صداوسیما در تکمیل و ارتقای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چه استفادهای میشود؟ البته دیپلماسی رسانهای در معنای عامِ آن به سیاست گره میخورد اما معانی وسیعی دارد که آن را به مسائل فرهنگی و اجتماعی و حتی اقتصادی هم پیوند میدهد.
از آن حیث که دیپلماسی رسانهای، در نهایت دگرگون کردن رفتار و شیوه زندگی و حتی روش تفکر ملتهای هدف این فرآیند را مدنظر دارد و دستیاری رسانه برای روان کردن چرخ مسائل دیپلماتیک با اینکه بخشی مهم از کارکردهای دیپلماسی رسانهای و بلکه اعظم آن را تشکیل میدهد؛ اما همه آن نیست.
از این منظر اگر نگاه کنیم رسانههای برون مرزی صداوسیما را میتوانم به این شکل دستهبندی و مأموریت آنها را در دیپلماسی رسانه مورد اشاره قرار بدهیم.
ما تلویزیون اینترنتی فرانسوی پرستیوی را داریم
1- رسانههای خبری: دو شبکه العالم و پرستیوی، همچنین خبرگزاری ایرانپرس و شبکه هیسپانتیوی در معاونت برون مرزی با مأموریت و ساختار خبری فعالیت میکنند.
مورد آخر یعنی هیسپانتیوی اگرچه پخش آثار نمایشی را هم در دستور کار دارد و پخش خبر با بسامد و نظم موجود در شبکههای خبری چون پرستی وی دنبال نمیشود؛ ولی خاستگاه اولیه آن خبری بوده و هم اکنون هم با پخش روزانه 11 بخش خبری در 5 روز از هفته و کمتر در دو روز دیگر، با سویه خبری غالب فعالیت میکند و تعدادی از برنامههای آن، در واقع همان برنامههای پرستیویاند که با بازتولید و افزودن المان های اسپانیایی (مجری اسپانیایی زبان و...) در جدول پخش هیسپانتیوی قرار میگیرند.
العالم به طور مشخص منطقه عربی و تحولات آن و تعاملات متقابل سیاست خارجی ایران با منطقه عربی و کشورهای عرب زبان را در نقطه تمرکز دارد و پرستیوی نیز به سبب فراگیر بودن زبان انگلیسی پهنه عام جهان را مورد مخاطبه قرار میدهد و تقریباً برای هر 5 قاره جهان برنامه دارد و انعکاس مواضع جمهوری اسلامی ایران را در سطح جهانی به عهده گرفته است.
ما تلویزیون اینترنتی فرانسوی پرستیوی را نیز در ساختار معاونت داریم که با منطقه فرانکوفون سر و کار دارد و آفریقای فرانکوفون جزو مناظر اصلی آن است.
خبرگزاری ایرانپرس هم جزو بخشهای نوبنیاد معاونت است و هدف اصلی آن، تأمین تصویر از ایران و خاورمیانه برای استفاده رسانههای جهان است، اگرچه که اطلاعرسانی مکتوب را نیز به چند زبان فارسی و عربی و انگلیسی و فرانسوی انجام می دهد.(مشابه فیدهای مطرح جهان)
شبکه آیفیلم و تبلیغِ سبک زندگی ایرانی اسلامی
2- رسانههای عمومی: شبکه سحر (با چهار کانال آذری، بالکان، اردو، کردی)، شبکه الکوثر (عربی)، شبکه رادیویی عربی و 32 رادیوی دیگر به زبانهای مختلف، همچنین شبکه تلویزیونی العالم سوریه و شبکه اینترنتی هوسا نیز رسانههاییاند که با آمیزهای از سویههای سیاسی و غیرسیاسی و خبر و نیز برنامههای فرهنگی، اقتصادی و... ، هم به شکل خاص در زمینه تبلیغ و ترویج مواضع سیاسی ایران فعالیت میکنند و هم بر تبلیغ اسلام و سبک زندگی ایرانی اسلامی متمرکزند.
3- رسانه های تخصصی: در این دسته فقط شبکه آیفیلم را داریم که با پخش فیلم و سریال و برنامههای هنری و فرهنگی، در پی تبلیغ سبک زندگی ایرانی- اسلامی است.
در ارزیابی شرایط فعلی باید بگویم ما هنوز کارهای نکرده زیادی داریم. بخشهای مهمی از دنیا که روابط و تعاملات ایران با آنها ایجاب میکند رسانه هایی از ایران به شکل فعال به ایفای نقش در گسترش و توسعه و روانسازی ارتباط با آنها بپردازند، همچنان در چتر معاونت برون مرزی صدا و سیما نیستند، با وجود این و با توجه به وضعیت بودجه بسیار اسفناکی که داریم، تصورم این است که نسبت دادههای حاکمیت به بخش رسانههای برونمرزی با ستاندههای آن از این رسانهها برابر نیست و سنگینی کفه ستاندهها بیشتر است.
ما با همین مشکلات موجود، موضوعات بسیار مهمی مثل اشغال عراق، اشغال افغانستان، کشتار مسلمانان در میانمار، جنگ بوسنی، بهار عربی، ظهور داعش و طالبان و القاعده، بحرانهای دیگر مثل تجاوز سعودی به یمن، مقاومت لبنان، انتفاضه، سرکوب اعتراضات بحرینیها، اعتراضات مدنی جلیقهزردها، تحرکات منافقین، ترور دانشمندان هستهای کشور، ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی، اعتراضات مدنی در ایالات متحده، برگزیت، برجام و ... را پوشش دادیم و در هر کدام از این موضوعات و بحرانها که بگردید، رد پای رسانههای ایرانی به عنوان رسانههای بارز و اثرگذار جریان آلترناتیو دیده میشود.
ماجرای کلیدواژه منبع آگاه در پرستیوی
ما برای هرکدام از این ماجراها یک نقشه راه رسانهای مستقل و شناسنامهدار داشتهایم و نوع نگاه و تحلیل رسانههای ما بهویژه در شبکه پرستیوی، تشخص خاصی برای رسانههای ایرانی به ارمغان آورده است. در ماجرای مذاکرات احیای برجام هم دیدید که پرستیوی با اخباری که در قالب یک جریان ویژه با کلید واژه «منبع آگاه» به راه انداخت، چه تأثیر مهمی بر جریان انتشار اطلاعات مربوط به این ماجرا گذاشت و صدای مقامات بلندپایه دولت دوازدهم را درآورد.
باید پرستیوی بلوکِ قدرتمندی شود
* جایگاه واقعی و نقش اصلی که شبکههای برون مرزی صداوسیما در دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی باید ایفا کنند چیست؟ در واقع میخواهم از وضعیت آرمانی سخن بگویید.
وضعیت آرمانی ما برخورداری از بلوک رسانهای چند زبانه پرستیوی است که هم شبکههای خبری و هم شبکههای مستند به زبانهای مختلف را در خود جای دهد و از حیث هدفگذاری جغرافیایی تنوع داشته باشد. ما فعلاً فقط شبکه انگلیسیِ پرستیوی را داریم و همکارانمان در رادیو و تلویزیون اینترنتی فرانسوی پرستیوی هم با امکانات بسیار اندک، در تلاشاند روزی این شبکه را به شبکهای همتراز شبکه انگلیسی تبدیل کنند؛ اما آیا این وضعیت، شایسته جمهوری اسلامی ایران است؟
ما باید بلوک قدرتمندی در پرستیوی داشته باشیم متشکل از شبکههای خبری به زبانهای مختلف برای مناطق استراتژیک دنیا. همچنین باید در این بلوک، شبکههای پخش مستند پیشبینی کنیم که بسته رسانهای ایران و پرستیوی در غنای حداکثری به جهان عرضه بشود.
در شرایط حاضر، آفریقا در افق بلندمدت، روسیه و چین در افق میان مدت و خاورمیانه باید در افق کوتاه مدت معاونت برون مرزی مورد توجه قرار گیرند و در اولویت گسترش ساختار پرستیوی به آنها توجه شود. همچنین شبکه سحر هم باید با رویکرد پوشش پیرامون ایران تقویت و گسترش پیدا کند.
میتوانیم آیفیلمهای دیگر داشته باشیم اما...
نظر شخصیام این است که کانال بالکان سحر باید در آرایش دیگر به کار خود ادامه دهد و شبکه سحر فقط همسایگان ایران را به صورت تخصصی پوشش بدهد و کانالهای جدیدی به ساختار خود بیفزاید. با این تمهید، استراتژیهای عمومی این شبکه یکدستتر و هماهنگتر پیش میروند و بلوک همسایگانی هم سروشکل منظم و ساختارمندی به خود میگیرد. ضمن اینکه آرایش کلی پیکره برونمرزی رسانه نیز قاعدهمندتر میشود.
در سوی دیگر، شبکه آیفیلم هم که به ویژه در منطقه عربی اقبال خوبی از مخاطبان دریافت کرده، باید تقویت شده و به لحاظ ساختاری گسترش پیدا کند. هم اکنون افزوده شدن کانالهای آیفیلم کردی، اردو، آذری و بوسنیایی با توجه به گنجینه فراهم آمده دوبله و زیرنویس فیلم و سریال در شبکه سحر، بسیار سهل الوصل است؛ اما متأسفانه به دلیل کمبود بودجه مسکوت مانده است؛ بودجهای که اتفاقاً در قیاس با بودجه امور مشابه، بودجه آنچنانی هم نیست.
دو بحث، پاشنه آشیلِ برونمرزی صداوسیما
* از نظر شما مهمترین ویژگیهای مثبت و منفی شبکههای برون مرزی صداوسیما در حوزه دیپلماسی رسانهای چیست؟
اسم این نکات را «ویژگی» نمیگذارم. من از واژه «مزیت» و «چالش» استفاده میکنم. مهمترین مزیت شبکههای برونمرزی برساخته خاستگاه این رسانهها یعنی جمهوری اسلامی ایران است. ما حرف متفاوت میزنیم، حرف انقلابی میزنیم، صدای بیصداها هستیم و برخلاف رسانههای جریان اصلی غرب حرکت میکنیم، بنابراین دیده و شنیده میشویم.
مهمترین «چالش» ما هم این است که به همان دلیل پیشگفته یعنی قرار گرفتن در گوشه رینگ رسانههای جریان اصلی، رسانههای محور عبری عربی و رسانههای منطقهای وابسته، همواره با خطر محدودسازی، مسدود کردن حسابهای کاربریمان در فضای مجازی، قطع ماهواره و... مواجهیم.
از جنبه داخلی هم اگر به تهدیدها بپردازم، بحث بودجه و نیروی انسانی پاشنه آشیل ما است.
خوشحالی ایندیپندنت از قطع شدن موقتِ چند شبکه برونمرزی
* شبکههای برون مرزی صداوسیما در مقابله با رقبا و حریفانی که در عرصه رسانهای دارد، آیا توانسته است جایگاه خود را در میان مخاطبان خود تثیبت کند؟ اگر بله چگونه؟ اگر خیر، چرا؟
به نظرم بله، توانستهاند. همین که اندیشکدههای مهم غرب در گزارشهایشان شبکههای برونمرزی به ویژه پرستیوی را ابزار اعلام سیاستها و حتی نزدیک کردن این اعلام مواضع به بازخوردهای اعمالی و جا انداختن رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در مسائل و معادلات منطقهای و بینالمللی توصیف میکنند، یعنی شبکههای ما موفق بودهاند.
سال گذشته را به خاطر بیاورید. وقتی به دلیل کمبود بودجه و انباشت بدهی ارزی ما به ماهوارههای پخشکننده، چند شبکه معاونت از جمله پرستیوی با قطعی (البته مقطعی) روبهرو شدند، ایندیپندنت نوشت: «بازوهای رسانهای جمهوری اسلامی قطع شدند.»
اگر ما مؤثر و موفق نبودیم هرگز با اقدامات ایذایی روبهرو نمیشدیم و از محدود شدنمان چنین ابراز خوشحالی نمیشد.
وقتی برای خدمت به اهداف کشور باید با دولت دستبهیقه میشدیم
* چگونه صداوسیما میتواند با استفاده از شبکههای برون مرزی خود، مخاطبانش را نسبت به سیاستهای کلی جمهوری اسلامی آشنا کند و پلی باشد برای آگاهی مردم دنیا با سیاستهای جمهوری اسلامی؟
به نظرم شبکههای برون مرزی صداوسیما باید هویت خود به عنوان نماینده «گفتمان انقلاب اسلامی» در جهان را به مخاطبانشان بشناسانند. هر ذهن بیدار و اندیشه جویایی در جهان، برای آگاهی یابی از داخل ایران و اطلاع از نگاه ایران به مسائل مختلف، باید به مرجعیت شبکههای برونمرزیایران به ویژه العالم و پرستیوی باور داشته باشد.
این مرجعیت به دست نمیآید مگر آنکه محتوایی از شبکههای ما منتشر بشود که «مبتنی بر حقیقت»، «منصفانه» و «همهجانبهنگر» باشد. تصویری که از ایران به دنیا مخابره میشود، اگر صادقانه و بر اساس اصول مستحکم و راهبردهای مترقی جمهوری اسلامی ایران و گفتمان انقلاب اسلامی و مؤلفههای خاص آن مثل «استقلال» و «آزادی» و ... باشد، جهان میتواند به آنچه از آینه شبکههای ما بازتاب می یابد، اطمینان کند.
در این مسیر، استفاده از ابزارهای هنری و تکنیکهای شناختی و همچنین بهرهگیری از ظرفیت رسانه های نوین، میدان گسترده شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مختلف اشتراکگذاری محتوا و... نیز نقشی اساسی ایفا میکنند.
اگر شبکههای برونمرزی ما بخواهند در معرفی سیاستهای جمهوری اسلامی ایران به دنیا موفق باشند، باید حرفهای «اختصاصی» خود را داشته باشند. این اختصاصی بودن هم از حیث رویکرد و مضمون میتواند مورد مداقه قرار گیرد هم از حیث شکستن انحصار خبری و محتوایی غرب.
این مقوله نیازمند ابزارهای خاصی است که با وضعیت فعلی بودجه ما که دستمان را در بهکارگیری خبرنگاران در گستره جهان بسته است، بروز و ظهور مطلوب و آرمانی ندارد؛ اما بدون تردید با حمایت اندکی که داشتهایم تاکنون موفق ظاهر شدهایم؛ مخصوصاً که در هشت سال استقرار دولتهای یازدهم و دوازدهم، شبکههای برونمرزی کشور با حجم عجیبی از کجفهمیها و رفتارهای منفی و دلسردکننده روبهرو شدند که گاه یکی از امواج آن کافی بود تا از انگیزه فعالیت در شبکهها بکاهد.
موضوع اخبار برجام یا مقطع قطعی ماهوارهها را به یاد بیاورید. کجای دنیا چنین رفتاری با تریبون رسمی سیاست خارجی میشود؟
آقایان مؤثر در تخصیص و پرداخت بودجه ارزی برونمرزی صداوسیما با خودداری از انجام وظایف قانونیشان کاری کردند بدهی ارزی معاونت به ماهوارههای پخشکننده بهقدری متراکم بشود که صاحبان ماهوارهها بهانه قطع شبکههای ما را به دست بیاورند.
ماجرا آنقدر مغلق و پیچیده شد که کار به صدور بیانیه نمایندگان مجلس، بیانیه فعالان فرهنگیرسانهای و... دهها مصاحبه شخصیتهای سیاسی و فرهنگی با رسانهها رسید که به رفتار دولتیها اعتراض کرده و خواستار اصلاح این روند شدند. واقعاً در کجای دنیا چنین اتفاقی می افتد؟!
در دنیا، آنکه بیش از همه پشتیبان رسانههای برونمرزی است، دولت است، بعد رسانههای ما برای خدمت به مبانی جمهوری اسلامی، باید با دولت آقای روحانی دستبهیقه میشدند. البته حالا دیگر گذشته و امیدواریم در دولت سیزدهم، توجه به رسانههای برون مرزی کشور، باعث تحول و بهبود در نتایج تلاش همکاران ما بشود و آینهای که پیش روی ایران عزیز گرفتهایم، تصاویری هرچه زیباتر، بدیعتر و واقعنماتر را از قاب این رسانهها به جهان بازتاب بدهد.
انتهای پیام/