شهیدی که سپر نماز امام حسین شد / سرگذشت "قاریِ قرآن" کاروان حسینی
تک تک اصحابی که در رکاب امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند، جزوی از وجود مقدس اباعبدالله و پنجرهای بهسوی خورشید تابان حسینی شدند تا به این ترتیب پاکطینتان عالم را با مصباح هدایتیِ او، بهسوی بهترین سرانجامها سوق دهند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کاروان حسینی شرح یاران با وفایی است که به مصداق آیۀ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُول»، دعوت خدا و رسولش را به واسطۀ امام حسین علیهالسلام لبیک گفتند و به این ترتیب با دل کندن از دنیا و نفسانیات، حیات طیبهای را در معیت امام عالم تجربه کردند و به درجهای دست یافتند که جز خواست امام در آنها جریان نداشت و یا به تعبیر اباعبدالله در وصف اصحابشان فرمود «أَمْرُهُمْ أَمْرِی وَ رَأْیُهُمْ رَأْیِی»، امر و نظر آنها همان امر و رأی امام بود. این مهر قبولی و تأیید کارنامۀ کاروانیان در جای جای سخنان امام حسین بارها مشاهده شده است، همچنان که در بیانی دیگر در وصف یاران خویش فرمود «من یارانى باوفاتر و بهتر از یاران خویش، و اهل بیتى نیکوکارتر و وصلتر از اهل بیت خود نمىشناسم، خداوند به همه شما جزاى خیر عطا کند؛ فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً.»
بنابراین تک تک اصحابی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند، در جایگاه «مِنَ الحسین»، جزوی از وجود مقدس اباعبدالله و پنجرهای بهسوی خورشید تابان حسینی شدند تا به این ترتیب پاکطینتان عالم را با مصباح هدایتیِ او، بهسوی بهترین سرانجامها سوق دهند و با دستگیری از مستضعفان عالم، آنها را سوار بر کشتی نجات حسینی به ساحل نجات ظهور رهنمون کنند؛ لذا با شناخت ویژگیهای آسمانی این اصحاب، میتوان به الگوهای مناسب در برخورد با امام و راههای معرفت به امام دست یافت.
یکی از اصحاب امام حسین، «حنظلة بن اسعد شِبامی» از قبیله «همدان» و از چهرههای سرشناس و شجاع و سخنوری فصیح و قاری قرآن بود. امام حسین علیهالسلام وی را به عنوان پِیک خود برای رساندن نامههایش به عمر سعد برگزیده بود. (موسوی زنجانی، وسیلة الدارین، ج1)
حنظله هنگامی که قصد کرد به میدان نبرد برود، پیش روی امام ایستاد و خطاب به لشکر دشمن این آیه را خواند: «یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ، مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ، وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ، وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ، یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ، وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد؛ اى قوم من، برایتان از روز سخت گروههاى مشرک بیمناک هستم، مثل سنت عذابى که در نوح و عاد و ثمود و کسانى که پس از آنان بودهاند، جریان پیدا کرد. خداوند نمىخواهد به بندگان ستم روا دارد، اى قوم من برایتان از روز قیامت [روزى که فریاد مردم بلند گردد] مىترسم، روزى که [از عذاب] پشت کنید ولى از سوى خدا هیچ حافظى ندارید، و کسى را که خدا گمراه کند، هیچ راهنمایى نخواهد داشت» (غافر، 30 ـ33) سپس گفت: اى مردم، حسین را نکشید که خدا شما را با عذاب از بین خواهد برد. «هر کس افترا پیشه کند ناامیدخواهد شد؛ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى» (طه،61)
امام حسین علیهالسلام با اندوه به حنظله فرمود: یا بن اسعد، خدا رحمتت کند. آنها [پیشتر] دعوتت را به حق و حقیقت نمیپذیرند و براى نابودى شما و یارانت قیام کرده و مستوجب عذاب شدهاند، چه رسد به این زمان که دیگر برادران صالح شما را کشتهاند. یَا ابْنَ سَعْدٍ إِنَّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبُوا الْعَذَابَ حِینَ رَدُّوا عَلَیْکَ مَا دَعَوْتَهُمْ إِلَیْهِ مِنَ الْحَقِّ وَ نَهَضُوا إِلَیْکَ یَشْتِمُونَکَ وَ أَصْحَابَکَ فَکَیْف بِهِمُ الْآنَ وَ قَدْ قَتَلُوا إِخْوَانَکَ الصَّالِحِین. (وقعة الطف، ص235)
حنظله گفت: راست مىگویى، فدایت شوم؛ شما عالمتر و داناتر از من و نیز در دعوت کردنشان به حق شایستهترى، آیا ما به سوى آخرت نمىرویم و به برادرانمان ملحق نمىشویم؟ حضرت فرمود: «برو به جایگاهى بهتر از دنیا و ما فیها، [برو] به ملکى که از بین رفتنى نیست؛رُحْ إِلَى مَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ إِلَى مُلْکٍ لا یَبْلى (اشاره به سوره طه20)» [حنظله] گفت: السلام علیک یا أبا عبد الله؛ صلّى اللّه علیک و على أهل بیتک؛ خدا ما را در بهشتش به یکدیگر بشناساند. امام فرمود: آمین، آمین. سپس به میدان رفت و به مقام والای شهادت دست یافت. در زیات ناحیه مقدسه خطاب به حنظله میخوانیم «السَّلَامُ عَلَى حَنْظَلَةَ بْنِ أَسْعَدَ الشِّبَامِی.»
«سعیدبن عبدالله حنفی» از دیگر یاران امام حسین علیهالسلام بود. او از بزرگان شیعه در کوفه و یکی از شجاعان عرب شناخته میشد و فردی ممتاز از نظر عبادت و تهجد و زهد و تقوا به شمار میرود. سعید دو نوبت به خدمت اباعبدالله شتافت و در نوبت دوم نامه مسلم بن عقیل را که در آن به تشریح احوال و اوضاع اهل کوفه پرداخته بود، همراه خود به مکه برد.
وی از جمله یارانامام حسین بود که در روز عاشورا و در هنگام اقامه نماز ظهر، همراه زهیر بن قین ازکاروان حسینیحفاظت کردند. نقل است آنگاه که امام حسین و یارانش نماز خوف را به جماعت خواندند، ویپیش روى حضرت ایستاد و هدف تیرهاى [دشمن] قرار گرفت، از راست و چپ به او تیر مىزدند. (وقعةالطف) هر تیر که به سوى امام کمانه میکرد، «سعید بن عبدالله بن جان» مىخرید و همواره خود را سپر جان امام مىکرد و قدمى واپس نکشید تا به زمین افتاد. مىگفت: خداوندا بر اینان لعنتى چون لعن عاد و ثمود فرو فرست، خداوندا، پیامبرت را از من سلام برسان و وى را ابلاغ فرما که ما چه رنجها که از جراحات وارده دیدیم؛ آن گاه به شهادت رسید (لهوف)