جواد قارایی: از حیوان وحشی اصلاً نمیترسم اما دیوید آتنبرو دلم را شکست/ ماجرای خطر جانی که از بیخ گوش کارگردان «ایرانگرد» گذشت+ فیلم
جواد قارایی، کارگردان مستند «ایرانگرد» مهمان خبرگزاری تسنیم بود؛ او از آرزوهایش در فیلمسازی گفت و خطراتی که جانش را تهدید کرده است. او میگوید دیوید آنتبرو دلش را شکسته است!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در سالیان اخیر بسیاری از ایرانیان زیباییهای کشورشان را از قاب مجموعه مستندی میبینند که نامش «ایرانگرد» است. جواد قارایی، تهیهکننده و کارگردان این مجموعه، خود راوی فیلم است و با حضور در نقاط مختلف ایران روایتگر زیباییهای ایران میشود.
تاکنون 4 فصل از ایرانگرد ساخته شده و فصل پنجم آن نیز این روزها در حال ساخت است تا در نوروز 1401 از شبکه یک سیما پخش شود. قارایی معتقد است که علیرغم ساخت این مقدار مستند از ایران هنوز هم سوژههای بکر و نابی وجود دارد که به نمایش در نیامده است.
جواد قارایی مهمان خبرگزاری تسنیم بود و درباره ساخت این مجموعه، خاطراتش از سالها ایرانگردی، خطراتی که جانش را تهدیدش کرده است و آرزوهایش در دنیای فیلمسازی صحبت کرد. او درباره ایدهای صحبت کرد که بیشباهت به عصر جدید نیست و قرار است ایرانگردهای حرفهای را به رقابتی سخت و پرچالش دعوت کند.
در زیر مصاحبه تفصیلی جواد قارایی با خبرنگار تسنیم را بههمراه فیلم از نظر میگذرانید:
تسنیم: شما پیشتر کنار مرحوم اینانلو کار میکردید و تجربه ساخت مستند ایرانگردی با ایشان را داشتید؛ آیا ایشان الهامبخش شما در ساخت مستند طبیعی بود؟ درباره تجربه همکاری با او بگویید و اینکه ایرانگرد در وضعیت فعلی چه تفاوتهایی با کارهای ایشان دارد؟
مرحوم اینانلو عاشقانه برای ایران کار میکرد
قارایی: بنده 2 سال با مرحوم اینانلو همکاری داشتم، البته اینگونه نبود که الهامبخش من باشد چرا که ژانر فعالیت ایشان با من متفاوت بود و به همین دلیل نگاه متفاوتی به موضوعات داشتیم. ایشان در حوزه حیات وحش بسیار فعال بودند و من بهجز یک کار کوچک، فعالیت دیگری در این حوزه نداشتم. بنده بیشتر در حوزه طبیعتگردی، اقلیم، معماری و مردمشناسی کار کردهام و بنابراین احساس میکنم که ساختار کار من با کاری که ایشان میکردند تفاوت دارد.
چیزی که در آن زمان از ایشان دیدم عشقی بود که به ایران داشتند و عاشقانه و دلسوزانه برای ایران کار میکردند، همیشه ناراحت بودند که "چرا بودجه خوبی به مستند اختصاص داده نمیشود که بتوانیم کارهای فاخرتری در زمینه حیات وحش ایران انجام بدهیم؟"، در سفر به بیابان لوت در تیم ایشان بودم و تصویربرداری و عکاسی میکردم، قبل از آن هم فرصتی فراهم شد تا در زمینه گردشگری با ایشان کار کنیم که البته بعد از دو سال همکاری، تصمیم گرفتم خودم مستقلاً ایرانگرد را تولید کنم.
جالب است بدانید که ایشان استاد کلاسهایی بود که در مؤسسه طبیعت با موضوع اقلیم و طبیعت ایران برگزار میشد و من در آن دوره شاگرد ایشان بودم.
ـ اهل دیدن مستندهای خارجی هستید؟
ـ زیاد.
ـ مثلاً چقدر؟
ـ همه مستندهای خوب خارجی را میبینم.
ـ آیا اتفاق افتاده است که از مستندهای خارجی برای ساخت ایرانگرد اقتباس بگیرید یا حتی آن را ایرانیزه کنید؟
از مستندهای خارجی اقتباس میکنم اما «ایرانگرد» کپی نیست
ـ در دنیا همه از یکدیگر اقتباس میگیرند. دقت کنید که در تمام کارها مثل زنجیر به هم متصلیم و از یکدیگر یاد میگیریم. من از تمام مستندسازان داخلی و خارجی که کارهایشان را دیدم یاد گرفتم؛ هیچ وقت کپی نکردم اما در نگاهم بسیار تأثیر داشت که بدانم در کجا اشتباه رفتم و در کجا بهتر است چهچیزی را اضافه یا کم کنم.
ـ بهنظر شما بهترین مستندساز خارجی در حوزه شما چهکسی است؟
ـ کسی را بهترین مستندساز خارجی یا داخلی نمیدانم، معتقدم که هرکس نگاه و دیدگاهی دارد و نمیتوانیم بگوییم فلانی خوب است یا دیگری بد است، شاید بتوانم مثال عطر را بزنم؛ همهشان خوشبواند اما من یکی از آنها را انتخاب میکنم، این انتخاب دلیلی نیست که بقیه خوب نیستند، شاید از نگاه من یک مستندساز، فیلمهای بهتر و جذابتری میسازد و برای دیگری اینچنین نباشد، باید دقت کنیم که چقدر بودجه و زمان گذاشته و روی چه سوژهای کار کرده است.
ـ انتخاب شما چهکسی است؟
در مستندسازی بیشتر از «دیوید آنتبرو» زحمت میکشم؛ صحنهای که دل کارگردان «ایرانگرد» را شکست!
ـ در مستندسازیهایی که در حوزه اقلیم و طبیعتگردی کار میکنم، دیوید آنتبرو را بسیار دوست دارم. درست است که کارهای او فوقالعاده است اما وقتی پشتصحنه یکی از فیلمهای او را دیدم دلم واقعاً شکست چرا که برای ما مستندسازان در کشور این اتفاق بسیار رخ میدهد.
در آفریقا بودند و 4 ماشین آفرود با تمام تجهیزات در اختیارشان بود، در جایی بارندگی شده بود و آنان در گلولای گیر کرده بودند، از ماشین پیاده شد و رو به دوربین گفت: «ارتش بریتانیا در تمام دنیا از ما حمایت میکند و هرجایی که اتفاقی برای ما بیفتد به کمک ما میآید اما این گِل چند ساعت است که جلوی کار ما را گرفته است!»، اصلاً کاری با آن گل ندارم؛ وقتی یک مستندساز میگوید "ارتش یک کشور پشتم است" در حالی که خودم را میبینم در جایی گیر کردم و مجبورم با التماس هلیکوپتر بگیرم دلم میشکند! من هم برای کشورم از جان و دلم مایه میگذارد، چهبسا بیشتر از آنتبرو! بارها بوده است که بهخاطر کمبود امکانات و بودجه آسیب دیدم. احساس میکنم که خیلی از جانم مایه گذاشتم و البته وظیفهام بوده است اما بهنظرم آنطور که باید حمایت میشدم، نشدم و این اتفاق است که دل من را میشکند.
ممکن است عدهای بگویند که "بهغلط داری خودت را با آنتبرو مقایسه میکنی"، بهنظرم این حرف اشتباه است و باید خودمان را مقایسه کنیم تا بتوانیم سطح کارهای خود را بالا ببریم. بهنظرم سطح ساخت ایرانگرد اصلاً از مستندهایی که در این حوزه و با این شیوه (روایتمحور) ساخته میشوند، هیچ چیزی کم ندارد و حتی بسیار هم بالاتر است، به همین دلیل است که میگویم وقتی مستندی را نگاه میکنید، فقط به این نگاه نکنید که چهکسی آن را ساخته است، بلکه ببینید چقدر بودجه و زمان پشتش بوده است.
ـ جایی از ایران بوده است که دلتان بخواهد در آنجا سریال یا فیلم سینمایی بسازید؟
2 آرزوی بزرگ جواد قارایی در فیلمسازی؛ ساخت آثاری در قواره "آخرین سامورایی" و "سیاره انسانها"!
ـ از آنجا که تمام مناطقی که کار میکنم، بکر، زیبا و جذاب است، همگی این قابلیت را دارند اما در حوزه فیلمسازی دو آرزو دارم؛ یکی اینکه درباره شهید چمران یک فیلم سینمایی یا یک سریال در قد و قواره «آخرین سامورایی» بسازم. همانطور که میدانید بخش بزرگی از «آخرین سامورایی» تخیل بود اما ما نمونه واقعی آن را داریم و متأسفانه بهراحتی از کنارش عبور میکنیم. آرزوی دوم هم این است که درباره ایران مجموعه مستند فاخری را در حد «سیاره انسانها» که بیبیسی ساخته است بسازم، نامش هم «طبیعت و مردمان ایران» است که درباره زیباییها، جاذبهها و اصالتهای ایران است. 10 سال پیش طرحی را دادم و هنوز هم هست و هیچ حمایتی از آن صورت نگرفته است.
ـ شما اصالتاً زنجانی و ترک هستید.
ـ من اصالتاً اهل ایرانم و اجدادم متعلق به زنجاناند، خودم هیچ وقت در زنجان زندگی نکردم و در آنجا به دنیا نیامدم، با این حال خودم را یک ایرانی ترکزبان میدانم، البته ترکیام ضعیف است.
ـ دوست دارید مانند سعید آقاخانی که سریال ««نونخ» را در زادگاه خود ساخت، اثری داستانی را در زنجان بسازید تا آن منطقه را معرفی کنید.
سالهاست درباره زادگاهم فیلم میسازم!
ـ بله، همین طور است. من هم دوست دارم درباره زادگاهم فیلم بسازم و همین کار را هم میکنم چرا که زادگاه من ایران است! من خودم را متعلق به زنجان و تبریز و تهران و... نمیدانم بلکه خودم را متعلق به ایران میدانم، چون من ایرانی هستم، از سیستان و بلوچستان، مازندران، اردبیل و... که احساس میکنم در همهشان به دنیا آمدم، فیلم میسازم.
ـ مدتی است که با راهاندازی یک انجمن خیریه بهنام انجمن «نیکورزی» فعالیتهایی را دنبال میکنید؛ درباره فعالیت این انجمن بگویید، چه هدفی دارد و قرار است چهکاری انجام دهد؟
انجمن نیکورزی دقیقاً چهکار میکند؟/ از آموزش پذیرایی از توریست تا رسیدگی به بحران آب
ـ در سفرهایی که برای ایرانگرد داشتم، برای ساخت مستند وارد منطقههایی میشدم اما میدیدم که بسیاری از مردم این مناطق محروم و بهدور از امکانات هستند، با خودم فکر کردم که؛ چهکاری میتوانم برای آنان انجام دهم؟ درست است که فیلم میساختم و توجهات مردم به آنجا جلب میشد اما باید کار بزرگتری انجام میشد.
قبل از ثبت انجمن نیکورزی، 8ـ7 سال با کمک مردم پول جمع میکردیم تا بتوانیم یکسری از مشکلات مردم را حل کنیم، بهتر بود که این اقدام رسمی شود و انجمنی برای آن تأسیس کنم. این انجمن خیریه در وزارت کشور ثبت شد و همزمان با افتتاح یک نمایشگاه عکس از ایرانگرد کارش را آغاز کرد، هدفمان این است که برای توسعه گردشگری در مناطق محروم کار کنیم، برای مثال وارد روستایی میشویم و میبینیم که منطقه از هر نظر عالی است اما امکانات ندارد، برای آنان اقامتگاه میسازیم و آموزش میدهیم که چگونه کسبوکار گردشگری را در روستای خود راهاندازی کنند.
متأسفانه به شیوع ویروس کرونا برخورد کردیم و دیدم که جذب گردشگر هم برای مردم و هم برای خود توریست خطرناک است، فعلاً آن را کنار گذاشته تصمیم گرفتیم که کارهای زیرساختی در روستاهای هدف گردشگری انجام بدهیم. مشکل بیآبی در خیلی از استانهای ما بحرانآفرین شده است، بنابراین مخازن آب ساخته چاههای کمعمق افتتاح و لولهکشی آب کردیم. بعضی از نقاط برق نداشت و با انرژیهای خورشیدی برایشان برقرسانی کردیم. باید تأکید کنم که همه کارهای ما بهگونهای است که هیچ آسیبی به بافت طبیعی و گردشگری آن وارد نشود، علاوه بر این، برای خانوادههای کمتربرخوردار، بزهای مولد خریدیم تا بتوانند با استفاده از آن کسبوکاری راه بیندازند، این فعالیتها ادامه دارد تا زمانی که کرونا برود و سپس فعالیتهای خود را در عرصه گردشگری آغاز میکنیم.
ـ این روزها مقدمات مسابقهای با عنوان «ایرانگرد شو» را فراهم میکنید، کمی در مورد جزئیات این مسابقه بگویید.
مسابقه «ایرانگرد شو» جایی برای رقابت عاشقان ایرانگردی
ـ من و یکی از همکارانم این طرح را نوشتیم و به سازمان صداوسیما دادم. من تلویزیون را خانه خودم میدانم و دوست نداشتم که این کار را با پلتفرمهای نمایش آنلاین انجام بدهم.
«ایرانگرد شو» مسابقهای 60قسمتی است که از 31 استان کشور، یک خانم و یک آقا ایرانگرد حرفهای وارد مسابقه میشوند. این 62 نفر با همدیگر رقیباند. ما برایشان سفر طراحی میکنیم و هر کدام را به نقطهای از کشور میفرستیم که خارج از زادگاه و فرهنگ اوست. آنان باید همانند یک گردشگر مسئول و عاشق سفر کنند و مانند خود من درباره نقاط بکر گردشگری آن منطقه، معضلات و چالشهای آن گزارش تهیه کنند. با همه آنان گروه تصویربرداری و کارگردانی میفرستیم.
هر کدام از آنها از سفرشان مستند 20دقیقهای میسازند. این مستند روی استیج میرود و بنده بههمراه گروه داوری آنها را داوری میکنیم، در این مرحله نصفی از آنان کنار میروند و بقیه رقابت میکنند، این فرآیند ادامه دارد تا به مرحله نهایی میرسیم، در آنجا 4 گردشگر حرفهای باقی ماندهاند که باید رأی مردم را به خود جلب کنند. بعد از دیدن 60 قسمت، خود مردم گردشگر شده و با ایران کاملاً آشنا شدهاند، میدانند که گردشگر دغدغهمند و مسئول کیست. نام این مسابقه «ایرانگرد شو» است؛ یعنی مردم ایران را تشویق میکنیم که گردشگر شوند.
بهنظرم این مسابقه بسیار عمیق است و اطلاعات زیادی را به مردم میدهد، فقط شو و نمایش نیست. در نظر بگیرید که در هر مستند لوکیشنهای زیادی معرفی میشود، بنابراین صدها فرهنگ و منطقه معرفی میشود و به آگاهی مردم میرسد. چالشها و گفتمانهای عمیقی به مردم نمایش داده میشود که در عین جذابیت میتواند دانش آنها را نیز بالا ببرد، بهنظرم این مسابقه میتواند شور و شوقی را نسبت به ایران در ما ایجاد کند.
طرح مسابقه را دادهایم اما چون طرحش سنگین است، بودجه زیادی نیاز دارد. امیدوارم که آقای زینالعابدین و آقای شریعتپناهی ما را حمایت و کمکمان کنند که اتفاقی بزرگ رقم بخورد. این برنامه فقط یک برنامه تلویزیونی نیست بلکه میتواند صنعتی بزرگ را در کشورمان تکان بدهد. من به این برنامه ایمان دارم که میتواند اتفاقی بزرگ را رقم بزند.
ـ تا حالا با خطر جانی در ایرانگرد مواجه بودید؟
ـ بسیار زیاد!
ـ تا حالا با حیوان وحشی چشم در چشم روبهرو شدید؟!
از حیوان وحشی اصلاً نمیترسم/ وقتی «ایرانگردی»ها قربونصدقه خرس وحشی رفتند!
ـ من حیوان وحشی را خطر نمیدانم! بهدلیل اینکه نسبت به حیاتوحشمان کملطف بودیم، حیوانات از ما خیلی میترسند چرا که آنان را بسیار زیاد کشتیم. بارها حیواناتی را دیدهام که ما را میبینند اما فرار میکنند.
فقط یکبار بهیاد دارم که در شیروان درهسی اردبیل یک خرس بسیار بزرگی آمد و نان ما را برداشت تا بخورد، 4ـ5متری ما نشست، شروع کرد به خوردن نان و من هم با لذت تمام او را تماشا کردم و گفتم: نوشجونت!
البته اتفاقات زیاد دیگری هم داشتیم، سرما و گرما را داشتیم و...، در یکی از مناطق هرمزگان، از صخرهای بالا میرفتم که ناگهان یکی از دستانم خالی کرد، کولهام بسیار سنگین بود و در حین سقوط از پشتسر بودم که با دست دیگرم، صخرهای را گرفتم. اگر زمین میخوردم امکان نداشت که نمیرم، بهمن و سقوط داشتم، رباط پایم پاره شده است، دستم شکسته است، دیسک کمر و گردن دارم، با کرونا دست و پنجه نرم کردیم اما هنوز هم کار میکنم.
ـ فکر کنم همسر و فرزند شما خیلی خوشبخت باشند، چرا که هر جایی بخواهند سفر بروند یک راهبلد حرفهای دارند!
ـ واقعاً اینگونه نیست چرا که من مشغله کاری و دغدغههای زیادی دارم. در سفرهای کاری که بههیچوجه نمیتوانم خانوادهام را داشته باشم، چرا که شرایط بسیار سختی را تجربه میکنیم، پیمایشهای طولانی، شرایط سخت بهداشتی و... باعث میشود که نتوانم آنها را همراه خود ببرم.
بهخاطر کار زیاد نمیتوانم زیاد آنها را سفر ببرم اما تلاش میکنم که سالی یک بار سفر داشته باشیم.
در اینجا باید از همسر و فرزندم بسیار تشکر کنم که واقعاً مرا کمک کردند تا بتوانم این مستند را برای کشور عزیزم بسازم. این کار، انفرادی نبوده و کاری گروهی بوده است و باید از همه همکارانم نیز تشکر کنم.
ـ این روزها مشغول ساخت ایرانگرد5 هستید؛ این فصل چهزمانی برای پخش آماده میشود؟
ـ ایرانگرد5 برای نوروز 1401 آماده میشود و با ایرانگردی جدید وارد قرن جدید میشویم. امیدوارم که بتوانیم ایرانگردی جدید را نشان مخاطبان بدهیم.
در اینجا باید از ریاست سازمان صداوسیما، مدیر شبکه یک، مدیر گروه اجتماعی و همه مدیرانی که در این سالها تلاش کردند تا این برنامه ساخته شود، تشکر کنم، ممنونم که به من این فرصت را دادند که بتوانم به کشورم خدمت کنم.
ـ صحبتهای شما در جشن جام جم چند سال پیش حواشی زیادی را بههمراه داشت و خیلی از سلبریتیها نسبت به سخنان شما واکنش نشان دادند؛ ماجرا از چه قرار بود؟
ماجرای انتقاد سلبریتیها از خاطرهگویی جواد قارایی در جشن جام جم
ـ در جشنواره جامجم قصهای درباره 3 شهید ایرانی خواندم که در مرز بین ایران و آذربایجان مقابل ارتش شوروی ایستادند و تا آخرین نفس جنگیدند. جالب است بدانید که بعد از آن اتفاق، خیلی از بازیگران و سلبریتیها از من انتقاد کردند که "چرا این کار را کردی؟"، و میگفتند "اینجا جایش نبود."، اگر فرصت داشته باشم باز هم این کار را میکنم، بهنظرم کسی که جانش را که ارزشمندترین داراییاش است برای کشورش فدا میکند، بسیار ارزشمند است و ما مدیون همه آنان هستیم، منظورم فقط این 42 سال نیست بلکه همه سالها مدنظرم است، همه کسانی که برای مردم کشورشان جانشان را فدا کردند، عزیز و شهیدند و خودم را مدیون آنها میدانم.
ـ بهنظر شما دلیل موفقیت برنامه ایرانگرد چیست؟
ـ فقط عشق به وطن، کسی که عاشق است تلاش میکند حرفهای کار کند، بیتالمال را از بین نبرد و...، بهنظرم وقتی چنین عشقی وجود داشته باشد افراد سراغ آن تخصص میروند.
ـ کمی پیشتر حواشی به وجود آمده بود که شما قصد مهاجرت دارید و حتی پیشنهاداتی از سوی رسانههای خارجی وجود داشته است؛ آیا آن صحبتها درست بود؟!
ـ از چند شبکه درخواستهایی برایم آمد که بروم و برایشان کار کنم اما این درخواست را نپذیرفتم. بهنظرم کاری که برای کشورم انجام دهم بهتر دیده میشود و معتقدم «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.»، براساس رزومهای که دارم خیلی راحت میتوانم بروم و در کانادا کار کنم اما برایم اصلاً ارزش ندارد. دوستانی دارم که در آمریکا یا اروپااند و به من میگویند "عجیب است که چرا نمیخواهی اینجا بیایی؟"، رفتن به آمریکا یا اروپا برای عدهای بت است اما برای من واقعاً هیچ ارزشی ندارد. اکنون تنها اولویت من این است که قدمی برای کشورم بردارم، همان کاری که آنان برای کشورشان کردند، آیا تاکنون شده است که آنان بیایند و برای ما مستند بسازند؟ من میگویم که تک تک ما باید کشورمان را بسازیم، هر کسی در جای خودش.
گفتوگو از: علیرضا رحیمبصیری
انتهای پیام/+