دنیای دیجیتال از فرهنگ خالی نمیماند/ هنرمندان خودشان را با فناوری همراه کنند
محمدرضا قادری معتقد است که کرونا و فناوری هر دو یک کار میکنند؛ کرونا افراد را به انزوا میکشاند و فناوری هم انسانها را تنهاتر میکند.
خبرگزاری تسنیم - یاسر یگانه
دنیای فناوری و دیجیتال بر زندگی همه ما تاثیر گذاشته است. فرهنگ و هنری و تولیداتِ این حوزه را متحول کرده است. حتما یادمان هست که تا همین چند سال پیش موسیقی را فقط میبایست از طریقِ دیویدی یا سیدی خریداری کرد و شنید. امروز انتشار آلبومهای فیزیکی تقریبا منسوخ شده است. خوانندگان به سمت تکآهنگها و تولیداتِ تصویری رفتهاند. سینمای خانگی به لطفِ پلتفرمهای پخش، اقتصاد بزرگی را به خود اختصاص دادهاند و سرمایهگذاریهای هنگفتی در عرصه تولید انجام میدهند. هنوز فلان سریال تمام نشده، تبلیغِ پخش سریال بعدی منتشر میشود. این یعنی دنیای دیجیتال تحولاتی سریع را رقم زده که هر کسی خودش را با این تحولات تطبیق دهد، به طور حتم موفق خواهد بود.
منطبق بودن با تحولات فرهنگی، کیفیت را زیر سوال نمیبرد؛ یعنی همچنان همان قانونِ همیشگی پابرجاست که اگر کیفیتِ کار شما خوب باشد، مخاطبان هم با آن اثر ارتباط میگیرند و فروش شما هم بیشتر خواهد بود. دنیای فناوری و دیجیتال اما تحول بزرگی در تعداد مخاطبان ایجاد کرده است. مخاطبانی که دیگر به یک سالن کنسرت یا یک سالنِ سینما محدود نمیشوند و در آنِ واحد میتوانند فضایی به گسترهی جغرافیایِ یک کشور باشند.
برای آشناییِ بیشتر با تحولات عرصه فناوری و دیجیتال در عرصه فرهنگ و هنر و بررسیِ راههای پیش رو برای همراه شدن با این تحولات، سراغِ دکتر محمدرضا قادری از نخبگانِ عرصه فناوری و دیجیتال و عضو هیات مدیره شرکت ملی پست رفتیم. قادری 40 ساله و دانش آموخته رشته مهندسی برق است. او دوران کارشناسی تا دکترای خود را در دانشگاه تهران گذرانده است.
در ادامه حاصل گفتوگو با محمدرضا قادری را میخوانید:
فضای فناوری و دیجیتال در حال حاضر و در حوزه فرهنگ و هنر چگونه است و اوضاع کشور ما از این نظر چگونه است؟
اگر بخواهیم رابطهی اقتصاد دیجیتال یا اقتصادی که در دنیای دیجیتال شکل میگیرد را با حوزه فرهنگ بررسی کنیم؛ میتوانیم این حوزه را به چند دسته تقسیم کنیم؛ هنر و زیرمجموعههایش، فرهنگ و ارائه محصولات فرهنگی و اقتصاد اماکن فرهنگی بخشهای مختلفی این حوزه هستند. این حوزهها تحت تاثیر استفاده از فناوریها و مولفهها و قواعد دنیای فناوری و دیجیتال هستند.
در حوزه فرهنگ و هنر اگر این فرایند را تقسیم کنیم به سه بخشِ؛ خلق ایده و سوژه، تولید و پخش؛ تقسیم میشود که هر کدام از این سه بخش در دنیای دیجیتال تحت تاثیر قرار گرفتهاند. امروزه شاهدیم که دنیای فناوری و دیجیتال عرصه پخش آثار هنری را دچار تحول کردهاند.
مثلا در حوزه پخش شاهد ایجاد تحولات بسیاری هستیم. خیلی از روشهای پخش قدیمی کنار رفتهاند. ما تا همین چند سال پیش شاهد ارائه فیلمها و سریالها به صورتِ سیدی یا دیویدی بودیم؛ در حالی که امروز ارائه خانگیِ آثار سینمایی آنلاین شده است و پلتفرمهای بسیاری برای این منظور فعال شدهاند.
بخشِ تولید آثار هنری از دو نظر تحت تاثیر فناوریهای دیجیتال قرار گرفته است؛ بخش نخست استفاده از ابزار دیجیتال در مراحل تولید آثار هنری مانند دوربینهای دیجیتالی است. از سوی دیگر رسیدن به مفهوم هنر دیجیتال است که امروز شاهد پدید آمدن آن هستیم.
تاثیرگذاری فناوریهای دیجیتال در بخش ایده و خلق اثر، تاثیری غیرمستقیم است. در این بخش، فناوریهای دیجیتال تاثیر ابزاری ندارند. به همین دلیل تاثیرشان غیرملموس است.
دنیای دیجیتال یک بُعدش استفاده از فناوری است، بُعد دیگرش فرهنگ دیجیتال است. در این دنیا ذائقه مخاطب عوض میشود. امروز مردم به ویدیوهای 30 ثانیهای و یک دقیقهای عادت کردهاند. گاهی پیش میآید که تیتراژ یک فیلم برای مخاطب جذابتر از خودِ فیلم باشد.
مفاهیم جدیدی که در دنیای دیجیتال است و آن مقابله سنتی ماشین و انسان همچنان در جریان است. همه اینها روی اصل موضوع و ایدهی اثر تاثیر زیادی دارد که البته غیر ملموس است.
دنیای دیجیتال معادلات بسیاری را عوض کرده است. کتابخانههای دیجیتال تاسیس شدهاند و به سمتِ خلاصه کردنِ کتابها رفتهایم.
در حوزه اقتصاد اماکن فرهنگ اما ما بیشترین آسیب و کمترین بهره را داریم. موزهها و فرهنگسراهای ما جای کار کردهای دیجیتالی دارند. این امکان فرهنگی در حال متروکه شدن هستند. در حالی که میتوان با استفاده از ابزار فناوری دیجیتال، این اماکن را رونق داد.
ویدیوی کامل گفتوگو با دکتر محمدرضا قادری نخبه علمی و عضو هیات مدیره شرکت ملی پست
برای ما قابل تصور نبود که با پرداخت یک حق عضویتِ ماهانه، به گنجینهای از فیلمها و سریالها دسترسی پیدا کنیم. در دنیای واقعی هزینهی 100 یا 200 هزار تومانی؛ هزینهی دیدنِ دو یا سه فیلم در سینماست. اما با چنین هزینهای میتوانیم در پلتفرمهای دیجیتال به مجموعهای از سریالها و فیلمها دسترسی داشته باشیم. درباره این اتفاق برایمان بیشتر بگویید. چگونه فناوریهای دیجیتال توانستهاند این هزینهها را تا این حد کاهش دهند.
سینما رفتن برای تجربهی فضاست و دیجیتال نمیتواند آن را جایگزین کند. اما یکی از ویژگیهای مهم فناوری دیجیتال این است که هزینههای پخش را کاهش میدهد. این اقتصاد، اشتراکی است. در فضاهای دیجیتال، هر اثر یک بار آرشیو میشود و پس از آن در اختیار تمام اقشار جامعه قرار میگیرد.
اقتصاد دیجیتال به واسطه اینکه ارتباطات و پردازش دیجیتال روزبه روز ارزانتر میشود، برای ارزان کردنِ بهایِ خود تحت فشار است.
زمانی برای ساخت یک مستند، باید هزینههای زیادی را متقبل میشدیم؛ هزینههای اجارهی ابزار فیلمبرداری و تجهیزات مورد نظر و... امروز اما در جیب همه ما یک استودیو سیار(اشاره به گوشی موبایل است) هست.
بالا بودن هزینهها محدودیتی بود برای افراد مختلف که بتوانند هنر خودشان را نشان دهند. الان با این امکانات هر کسی میتواند برداشت خودش از یک سوژه را به راحتی با دیگران به اشتراک بگذارد؛ به ارزانی تولید، ویراش و پخش کند.
این ارزان کردن اصلیترین عاملی است که ساختار اقتصاد فرهنگی را تغییر داده است. امروز شاهدیم که افرادی در دورافتادهترین نقاط هم به راحتی تولید میکند و مخاطب میگیرد. یعنی نه تنها ارزانی در پخش، که ارزان شدن در تولید و در دسترس بودن را به ارمغان آورده است.
از سوی دیگر ارتباط میانِ تولید کننده و مخاطب دوسویه است؛ امروز حتی شاهدیم که مخاطبان در روند تولید هم حضور دارند. کتابهایی هستند که در روالِ نوشته شدنشان، مخاطبان حضور دارند و نظر میدهند.
در بخش تولید شاهدیم که پلتفرمهایِ بستر پخش آثار هنری، سرمایهگذاریهای بزرگی در عرصه تولید میکنند. در کشور خودمان هم شاهدیم که پلتفرمهای پخش سینمای خانگی، سرمایهگذاریهای هنگفتی در تولید سریالها و فیلمها دارند. این سرمایهگذاریها چگونه شکل میگیرد؟ پلتفرمها با چه دانش و شناختی چنین سرمایهگذاریهای هنگفتی میکنند؟
یکی دیگر از مولفههای اقتصاد دیجیتال این است که این اقتصاد به شکل اکوسیستمی شکل میگیرد. یکی از تاثیرات مستقیمی که در این اکوسیستم میگذارد همین تامین سرمایه است. در حالت سنتی ارتباط تنگاتنگی میانِ بخشهای مختلفِ زنجیره تولید یک اثر هنری وجود ندارد.
در حالت سنتی سرمایهگذار ریسک میکند و اثر را تولید میکند و در این حالت سرمایهگذاری با ریسک بالایی مواجه است. اما در پلتفرمهای دیجیتال قابلیت این وجود دارد که تولید اثر با ذائقه مشتری و مخاطب انجام شود. این اتفاق باعث کاهش ریسک سرمایهگذاری میشود. چیزی که قبلا توسط افراد خبره و به صورت حسی انجام میشد، امروز با اعداد و ارقام و براساس دادهها انجام میشود.
از طرفی، رسانهها و پلتفرمهای دیجیتال به خاطر اینکه خدماتشان را ارزان نگهدارند، باید میزان مخاطب بیشتری داشته باشند. هر چه مخاطب این رسانهها بیشتر شود، درآمدشان بیشتر میشود. پس این پلتفرمها راغب میشوند تا سرمایهگذاریهای بزرگی هم انجام دهند.
به همین دلیل است که روی شراکای اقتصادی خودشان یعنی همان تولیدکنندگان سرمایهگذاری میکنند تا محتوایی تولید شود که در نهایت براساس آمار و ارقام و دادههایشان باشد و ریسک سرمایهگذاریش هم بسیار کم است.
در کل باید گفت که رسانهها و پلتفرمهای دیجیتال به دلیل ارتباط دوسویهای که با مخاطبان دارند، به خوبی میدانند که چه محتوایی باید تولید کنند تا با استقبال مخاطبان مواجه شود.
درباره این شناخت مخاطب بیشتر برایمان توضیح بدهید.
در دنیای دیجیتال شما این شانس را دارید که با قیمت بسیار پایین با مخاطبتان ارتباط داشته باشید. مخاطب میتواند لایک کند و نظر بدهد و انتقاد کند. در حالت سنتی و مثلا در یک فروشگاه، هیچ دادهای از مشتریهایتان ثبت نمیشود که این مشتری چند ساله است، چه سطح درآمدی دارد و شغلش چیست؟
اما در پلتفرمهای دیجیتالی با ایجاد اشتراکها، اطلاعات بسیاری از مشتریهایتان دارید. یعنی میدانید که چه رده سنی چه محصولی را خریداری کرده است. با بررسی این دادهها میتوانید متوجه شوید که چه محصول فرهنگی، چه میزان از این مخاطب را میتواند جذب کند. حتی قیمتگذاریتان هم مشخص است و این اطلاعات ریسک سرمایهگذاری را به حداقل میرساند.
این ارتباط دوسویه میتواند تحلیل آماریِ دقیقی از جامعه مخاطب داشته باشد. حتی میتوان پا را فراتر گذاشت و مخاطب را جزئی از تولید اثر کرد. امروز بازیهای کامپیوتری داستان هم دارند و مخاطب بازیگر این بازیها میشود. ارتباط آنقدر دوسویه شده که کاربر میتواند به صورت آنلاین با دوستانش بازی کند و داستان را آنگونه که میخواهد رقم بزند.
در صحبتهایتان به بحثِ اماکن فرهنگی اشاره کردید. در دوران شیوع ویروس کرونا شاهد بودیم که اماکن فرهنگی مانند موزهها، متروکه شدند. چه میتوان کرد که این اماکن فرهنگی رونق داشته باشند؟
کرونا با تمام بدیهایش یک خاصیت ویژه هم داشت؛ کرونا به ما نشان میدهد که دنیای پیش رو چه شکلی است. کرونا تقریبا همان بلایی را سرِ روابط اجتماعی آورد که فناوری هم همین کار را میکند. کرونا جامعه را به کم کردن روابط رودررو تشویق میکند و ما را مجبور به رعایت فاصلههای اجتماعی کرد. فناوری هم همین کار را میکند؛ کرونا و فناوری مردم را به انزوا میکشانند. کرونا مردم را به قرنطینه خانگی میبرد و فناوری هم همه چیزش خوب نیست؛ فناوری هم انسانها را تنهاتر میکند.
ساختارهایی که در دوران کرونا در صنعت فرهنگ و هنر آسیب دیدند شاید تا چند سال دیگر کاملا حذف شوند. در عین حال جاهایی بود که رونق هم داشتند؛ کلاسهای آنلاینِ آموزشهای هنری، کنسرتهای آنلاین و... نشان دادند که خودشان را خوب با اوضاع جدید تطبیق میدهند.
نقاطی مانند موزهها در دوران کرونا دچار رکود شدند و چنین جاهایی همان نقاط ضعف ما هستند. ما باید بپذیریم که در عصر دیجیتال هستیم. اگر حوزه فرهنگ و هنر نتواند خودش را با این عصر انطباق دهد، خلاء فرهنگی ایجاد میشود که این خلاء با فرهنگ جدیدی پر میشود؛ فرهنگی که ماشین و دنیای دیجیتال به ما میدهد. در چنین شرایطی با بیگانگی فرهنگی و شکاف فرهنگی مواجه میشویم.
یکی از دلایلی که در دنیای دیجیتال سرمایهگذاری بیشتری میکنند برای رفع آن خلاء محتواست. در دنیای دیجیتال دسترسی ارزان شده و تعداد مخاطب بیشتر شده است؛ پس باید میزان تولید را هم بیشتر کرد. در گذشته همه نمیتوانستند به سینما بروند، اما اکنون تقریبا همه به پلتفرمهای سینمای خانگی دسترسی دارند.
ما اکنون تولید محتواهای فرهنگی و هنری را در قالب همان سیستم سنتی نداریم؛ اگر این تولیدات وارد چرخه فناوری دیجیتال شوند، میتوانیم آن خلاء محتوایی را جبران کنیم. اما اگر این خلاء محتوا را پر نکنیم، این خلاء باقی نمیماند و در دنیای دیجیتال با محتوایی پر میشود که یا متعلق به فرهنگ ما نیست و فرهنگ بیگانه است یا اینکه ماشین فرهنگ خودش را به ما تحمیل میکند.
در این صورت ما به لایککنندگان و فوروارد کنندگانی تبدیل میشویم و نقشی در این تولیدات فرهنگی و هنری نخواهیم داشت.
بنابراین توجه به داشتههای فرهنگیمان و حرکت دادنشان به سمت دنیای دیجیتال بسیار مهم است. یکی از مهمترین گزینهها همین اماکن فرهنگی است. فرهنگسراها و موزهها در ساختار سنتی تولیدات فرهنگ و هنری قرار میگیرند. این اماکن نتوانستهاند مهاجرت از دنیای سنتی به دنیای فناوری را به درستی انجام دهند و مطمئن باشید در آینده هم حذف میشوند.
امروز فناوری دیجیتال به همین اماکن امکانِ عرضه دیجیتالیِ فعالیتهایشان را به آنها میدهد. بازدیدهای آنلاین از موزهها و تورهای دیجتالی و تولید محتواهای دیجیتال امکاناتی هستند که در دسترس این اماکن هستند.
ما در موزه ارتباطات پخش آنلاین و تور مجازیِ موزه را به مخاطبان ارائه کردیم که استقبال خیلی خوبی از این اتفاق شد. این اماکن باید ماهیت خود را حفظ کنند و به عنوان نسخههای اصلی باقی بمانند اما باید شیوه و چگونگی فعالیت خود را به روز کنند تا در دنیای فناوری دیجیتال عقب نمانند.
نکاتی که شما گفتید به نوعی زنگ خطری برای فرهنگ و هنر ما محسوب میشود. در حال حاضر اوضاع فرهنگ و هنر را در ایران چطور میبینید؛ آیا دنیای فرهنگ و هنر در کشورمان توانسته به سمت همقدم شدن با دنیای فناوری پیش بروند یا خیر؟ باید توجه کنیم که نوعی هراس از فناوری و دنیای دیجیتال هم در میان اهالی فرهنگ و هنر وجود دارد. در پلتفرمی مانند اینستاگرام شاهدیم که کسانی ورود کردهاند که هنرمند و متخصصِ آن حوزه هم نیستند اما با ایجاد جذابیتهایِ ظاهری، مخاطبان بسیاری را هم جذب کردهاند. این افراد به مرور برای مخاطبان الگو و معیار میشوند؛ برای مثال نوازندگانی هستند که شاید کیفیت کارشان درجه سه یا حتی چهار باشد، اما همین نوازندگان دنبالکنندگان بسیاری دارند. در چنین اوضاعی متخصصات حوزه فرهنگ و هنر چه باید بکنند؟ آیا آنها باید در همین هراسی که دارند باقی بمانند و یا آنها هم باید وارد این عرصه شوند؟
این به حوزهی خلق اثر برمیگردد که ماهیت فیزیکی ندارد و بیشتر بُعد معنوی ندارد. به همین دلیل اثرات دنیای دیجیتال روی آن خیلی مشهود نیست.
وقتی ما صحبت از دنیای اقتصاد دیجیتال میکنیم، این دنیا معادلاتش خیلی متفاوت است. مولفههای دنیای دیجیتال ارتباطات را متحول کرده و شکلش را عوض کرده است. دنیای دیجیتال حتی مفهوم زیبایی را هم تغییر داده است. مفهوم هنر و هنرمند را هم مقداری تغییر داده است. برداشت ما از هنر و هنرمند به ذائقه هنری و استعداد و آموزشی که دیده و بخشی هم به مخاطبی برمیگردد که چقدر آن هنر و هنرمند را میپذیرد.
حالا باید ببینیم که چرا اهالی هنر فناوری هراسی دارند. به طور کلی باید بگویم که در همه جای جهان و در همه صنفها تکنولوژی هراسی وجود دارد. این هراس هم به این دلیل است که به این تکنولوژیها، فناوریهای برانداز میگویند. این فناوریها تمام معادلات عرصههای سنتی را تغییر میدهند. حضور هنرمندان در فضای مجازی و تعامل مستقیمشان با مخاطب، دانش و سواد رسانهایِ خاصی میخواهند تا این تعامل به خوبی شکل بگیرد. پس هنرمندان باید خودشان را به این دانش مسلح کنند.
یکی از خصوصیات مهمِ فضای مجازی شفافیت و در معرض قرار گرفتن است. وقتی شما وارد فضای مجازی میشوید، مشخص میشود که شما و هنرتان چقدر محبوب و دوستداشتنی است.
ممکن است هنرمندان ما بیایند و تعریف خاصی از هنر داشته باشند و مثلا بگویند که موسیقی درست این است و این تعریف را دارد. اما دنیای دیجیتال میگوید موسیقی درست آن چیزی است که مخاطب آن را میپسندد.
اگر ما نتوانستیم آن زیبایی را به مخاطب منتقل کنیم، این خلاء ماست. یعنی وقتی هنرمندان واقعی به دلیل تکنولوژی هراسی وارد فضای مجازی و دنیای دیجیتال نشوند، کسان دیگری به این عرصه ورود میکنند و تعاریف را برای مخاطب تغییر میدهند.
اگر هنرمندی که متخصص و صاحب سبک و اندیشه است، وارد این عرصه دیجیتال شود، مخاطب خودش را پیدا میکند. اما اگر این هنرمندان واقعی ورود نکنند، جوان دیگری وارد این عرصه میشود و مثلا گیتاری به دست میگیرد و مینوازد و ممکن است ایرادهای بسیاری هم داشته باشد؛ اما به دلیل جای خالی که وجود دارد، دنبالکنندگان بسیاری هم جمع میکند.
فناوری هراسی بزرگترین آسیب را به فرهنگ و هنر کشور ما وارد کرده است. عدم حضور در این فضای تعاملی فضا را برای عرضه مفاهیم و محتواهای سطحی باز کرده است.
هنر و شهامتِ در معرض قرار گرفتن موجب میشود که هنر واقعی به مخاطبان امروز عرصه نشود. دنیای امروز ایجاب میکند که در معرض دیده شدن باشید و اجازه بدهید که دیگران نظرشان را درباره کار شما به صورت آزادانه بیان کنند.
فکر میکنم بخشی از این فناوری هراسی به تعریفهای جدید از هنر و هنرمند برمیگردد. در دنیای دیجیتال مرزی بین هنرمند و مخاطب وجود ندارد. گاهی دیده میشود که هنرمند با مخاطبانش در برنامههای زنده(لایو) شرکت میکند و به راحتی درباره کارهای او نظر میدهد.
ما اگر این شکافها و خلاءها را با حضور هنرمندان واقعی پر نکنیم، اتفاقهای بدی رخ میدهد. بدترین اتفاق این است که ما استراتژی منفعلانهای درباره فناوری و دنیای دیجیتال داشته باشیم. نمیتوان درباره واقعیتی که حتمی است، استراتژی منفعلانهای داشته باشیم. هر کاری کنیم باز هم این تحولاتِ دیجیتال رخ میدهد. اگر منفعلانه عمل کنید یا حذف میشوید یا جا میمانید.
اگر هنرمندانِ اصیل ما عرصهی دیجیتال را خالی کنند، خلاء محتوایی آنجا را چیزی پر میکند که بیشک روایتگر هنر و فرهنگ اصیل ما نیست.
رسالت جامعه هنری ما امروز بسیار سنگینتر از گذشته است. انتقال داشتههای فرهنگی و هنری به نسل آینده، راهش از همین طریقِ فناوریِ دیجیتال است. زبان نسلهای امروزی در همین عرصه دیجیتال است. پس باید هزینههای این کار را بپذیریم؛ آماده باشیم که در معرض دید قرار بگیریم و نقد شویم و سواد رسانهای لازم را داشته باشیم.
فعالیت در این عرصه چیزی نیست که دستوری باشد و با ورود دولتها شکل بگیرد. بیشتر به خودِ هنرمند برمیگردد و اینکه تکنولوژی هراسی را کنار بگذارد و وارد این فضا شود.
دو طرفه است؛ بخشی از این ماجرا به جامعه هنری بر میگردد که باید به عنوان وامدارانِ هنری کشور، رسالت انتقال این فرهنگ و هنر را به نسل جدید دارند. بخش سیاستگذاری هم به حاکمیت برمیگردد. حاکمیت میتواند حکمرانیِ خوبی در این فضا انجام دهند. دنیای دیجیتال، اقتصاد جدیدی دارد.
بازیگر در حالت سنتی و در حوزه سینما، بابت بازی در یک فیلم دستمزد مشخصی میگیرد. ولی وقتی این بازیگر در فضای مجازی فعال میشود، مُدل دیگری از درآمد برایش ایجاد میشود که به نظرم باید به رسمیت شناخته شود.
حاکمیت میتواند در همین فضا هم ورود کند و نظارت لازم را داشته باشد. بخش دیگری که از وظایف حاکمیت است، توسعه زیرساختها است. رفتن در دنیای دیجیتال هم فرهنگی میخواهد که بخشی از این فرهنگسازی هم برعهده حاکمیت است. ما از کشورهای ریشهدار در عرصه فرهنگ و هنر هستیم و غیبت ما در این عرصه میتواند خلاء بزرگی برای دنیا ایجاد کند.
اکنون روند دنیای فناوری و دیجیتال در عرصه فرهنگ و هنر در کشورهای پیشرفته به چه صورتی است و آنها در عرصه فرهنگ و هنر در بستر دیجیتال چه کردهاند؟
در دنیای امروز رقابت و نقش اقتصادی همهگیری بین همه کشورها وجود دارد. خیلی از کشورها از همین ابزار دیجتال و فناوری به عنوان یک مزیت در این رقابت استفاده میکنند. چون محصولات فرهنگی و هنری انطباق خوبی با فضای دیجیتال دارند، از این قضیه برای بزرگتر کردن بازار خودشان بهرههای بسیاری بردهاند.
با یک برنامهریزی و سرمایهگذاری حسابشده و متوازن در تمام بخشهای فرهنگ، هم هژمونی فرهنگی خودشان را تثبیت میکنند و هم سهم بزرگی از این اقتصاد را به خود اختصاص میدهند.
این اقتصاد یکی از ماهیتهایش این است که ذاتی اشتراکی دارد و هر چه مخاطب بیشتری میگیرد هزینههایش کاهش مییابد و در عین حال به صورت تصاعدی بزرگتر میشود. پس کشورهای پیشرفته به بازارهای موجود در عرصه دیجیتال و فناوری حمله میکنند تا بتوانند سهمگیری کنند.
این اتفاقی است که در دنیای پیشرو در فناوری و دیجیتال رخ میدهد. گاهی برای رسیدن به هدفشان ذائقه را هم تغییر میدهند.
بعضی کشورها اما در این زمینه پیشرو و حتی دنبالکننده هم نیستند؛ طبیعی است که این کشورها اقتصادِ عرصه فناوری و دیجیتال را واگذار میکنند. امروز رشد اقتصاد دیجیتال سرعتش دو نیم برابرِ اقتصاد غیردیجیتال و سنتی است. سهم این اقتصاد در کل اقتصاد دنیا حدود 20 درصد است ولی چون رشد آن سریعتر است، به سرعت سهم آن هم بیشتر و بزرگتر میشود.
اتفاقا بخش قابل توجهی از اقتصاد دیجیتال به همین محصولات فرهنگی و هنری اختصاص دارد. جا دارد که در کشور ما هم برنامهریزی و حمایت همهجانبهای به صورت متوازن در این عرصه صورت گیرد.
شاید زمان این فرارسیده که به سمت تولید پلتفرمهای جهانیتر برویم. چرا نباید موزههای ما برای مردمان جهان بازدید آنلاین داشته باشند؟
نگاه اقتصادی را باید در عرصه فرهنگ و هنر در بستر فناوری و دیجیتال داشته باشیم. این نگاه میتواند اشتغالهای بسیار ایجاد کند. ما محتواهای فرهنگی و هنری خوبی داریم که میتوانیم به مخاطبانِ سراسر جهان ارائه کنیم.
اگر هنرمندان ما در عرصه فناوری و دیجیتال به موقع ورود نکنند، جا برای کارها و آدمهای سطحی باز میشود. حرفهای شما نشان میدهد که هنرمندان اصیل و واقعی و درجهیکِ کشورمان باید در حوزه فناوری و دیجیتال بیشتر فعال باشند و بیشتر کار کنند.
ما در حال مهاجرت هستیم به دنیا و عصری که در آن قدرت انتخاب نداریم. آداب و رسوم و قواعدی که امروز وجود دارند دیر یا زود کنار گذاشته میشوند. این آداب و رسوم هم از مباحث بنیادی ما نیستند. اصرار کردن به این رسومِ گذشته و تابوهای ذهنی که برای خودمان درست کردهایم موجب شکست ما میشود.
این رسوم قدیمی دیر یا زود کنار میروند، ما آن آدمهایی نباشیم که به عنوان آخرین نفرات این رسم و رسوم را کنار میگذاریم. به پیشواز این تغییر و تحول برویم و بپذیریم که در این دنیای جدید زندگی میکنیم و ابزارش را فراهم کنیم و برایش برنامهریزی داشته باشیم.
اگر این نگاه را داشته باشیم، فناوری دیجیتال به فرصت بزرگی برای ما تبدیل میشود تا محصولات فرهنگی و هنری خودمان را بیشتر عرضه کنیم و جامعه هنری بزرگتری داشته باشیم و اقتصاد بزرگتر و پویاتری در عرصه فرهنگ و هنر داشته باشیم.
انتهای پیام/