«بنیاد» میراثی برای طراحی تمدن در آخرالزمان/آیزاک آسیموف چه مدلی را برای آینده جهان توصیف میکند؟
پیریزی تمدنی در آینده بر اساس علم جدید و اومانیسم ایدهای است که آسیموف آن را برای ایجاد و شکلدهی به تمدنی نوین در پسا آخرالزمان طراحی کرده است. اما این ایده بیشتر ظاهر و صورت است و ماجرای حقیقی نیز باید در میان باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سریال علمی-خیالی "بنیاد" با نام خارجی FOUNDATION، بر اساس رمانی به همین نام از نویسنده علمی-خیالی مطرح جهان "آیزاک آسیموف" ساخته شده است. ایده اولیه نگارش این رمان توسط این فیزیکدان بعد از گفتگو با مدیر نشریه "علمی-تخیلی آنالوگ و واقعیت" ایجاد شد و قرار شد تا این نویسنده داستان را به مرور و در قسمتهای متوالی در این مجله چاپ کند. استقبال از این داستان باعث شد تا این داستانها به صورت یک کتاب چاپ شود و بعد از آن هم جلدهای بعدی این کتاب منتشر شد.
البته آسیموف قسمتهای قبل و بعد این داستان را بعد از آن منتشر کرد و در واقع توالی زمان نگارش و چاپ با خط داستانی همخوانی ندارد. مانند اتفاقی که برای مجموعه "جنگهای ستارهای" و "ارباب حلقهها" افتاد یعنی فیلمهایی که در ابتدا ساخته و اکران شد قسمتهای بعدی فیلمهایی بود که در سالهای بعد ساخته شدند؛ سهگانه اول قسمتهای چهار تا 6 بودند و سهگانه دوم که در واقع پیشدرآمد آنها به حساب میآمدند، قسمتهای اول تا سوم. یا مانند "هابیتها" که بعد از سهگانه ارباب حلقهها ساخته شدند اما در واقع ماجرای آنها به قبل از وقوع اتفاقات "ارباب حلقهها" میپرداخت.
فایده و خوبی سریالها و فیلمهای اقتباسی رمانهایی که این وضعیت را دارند این است که نویسنده فیلمنامههای آنها برای راحتی و یکنواخت شدن وقوع حوادث آن میتوانند آنها را به ترتیب بنویسند یا در ابتدای هر قسمت و انتهای آن با توضیحدار کردن به فهم بهتر و سادهتر خواننده کمک کنند. کاری که نویسنده سریال بنیاد کرده است.
در هر حال بنیاد شهرتی بزرگ به آسیموف بخشید و باعث شد که دیگر او را صرفاً یک شیمیدان نشناسند بلکه نویسنده رمان علمی-خیالی بزرگی که راز موفقیتش در پیریزی تمدنی آخرالزمانی در غالب یک رمان با عناصر درهم پیچیده علمی، سیاسی، فکری، هنری و حتی مذهبی دانست که فراز و فرود بسیار زیادی بهمراه دارد. ایجاد گره و معماهای فراوانی درباره اینکه سرنوشت حکومت و تمدنی بزرگ و شگفتانگیز در سالهای بسیار دور در آینده چگونه میتواند باشد و انسان به چه دستاوردهای بزرگی دست پیدا کرده است.
فضای بنیاد که سریال نیز از آن ملهم است، بر اساس امپراطوری روم بنا نها شده و مانند اکثر داستانهای دیگر روزگار زوال امپراطوریها را نشان میدهد؛ اما بجای آنکه امپراطور را در حال فرار از دست شورشیان ببینیم، جامعهای را میبینیم که خیزشهای زیرپوستی برای شورش و قیام در آن در حال شکلگیری است و هشدار سقوط را کسی جز یک دانشمند که مجهز به دانشی به نام "روانتاریخ" است نمیدهد. او معتقد است بر اساس محاسباتش حکومت امپراطوری سقوط میکند و جالب آنکه همزمان با این هشدارها، عملیاتهای تروریستی و البته انتحاری! درون کشور رخ میدهد که شاهدی بر عدم ثبات سیاسی و مدیریت امپراطور است. اینگونه آسیموف هشدارهایی که در روزگار زندگی و جو حاکم بر کشورهای دنیا در حال رخ دادن بوده و نمونههای مانند آن را که قبلاً در تمدنهای گذشته رخ داده است را در قالب یک داستان طولانی بازگو میکند و راه چاره را طراحی و شکلگیری یک اساس و بنیادی دوباره متشکل از دانش و علم و خرد برای صورت بخشیدن به تمدنی برای آینده میداند.
یکی از نکات جالب داستان و سریال شکلگیری بنیاد در فضایی حاشیهای و بدور از مرکز برای پیریزی آن است با مهاجرت مسافران جوان و دانشمند داستان به آنجا برای شکل دادن بنیاد میروند. با رفتن آنان به برهوت فضای داستان مانند دوران زندگی انسانهای نخستین میشود که باید تمدن را از اساس پیریزی کنند. البته ارجاعاتی هم میتوان دال بر سرزمین موعود و مهاجرت پیدا کرد. شاید "آیزاک آسیموف" یهودی مهاجرت یهودیان به ارض اورشلیم را در قالبی خیالی خواسته مطرح کند...
بنیاد مانند دیگر سریالهای علمی-خیالی، مانیفست تمدنسازی براساس آموزههای مغربزمین مانند تمدن یونان و روم، ساینتیسم، خداوندگاران المپی و اومانیسم را به آیندگان چون میراثی منتقل میکند. میراثی که از این رو برای آیندگان منتقل میشود که شکل برتر و مبتنی بر داشتههای فلسفی، علمی و تمدنی را بدانند و در همین چارچوب به رقابت فکری و اعتقادی با دیگر اشکال تمدنی بپردازد. چیزی که در حال حاضر در دنیای سرگرمی غرب به وفور میبینیم و هر روز نمونه تازهای از آن ساخته و پخش میشود.
انتهای پیام/