کارگردان سندباد و سارا: فقدان رویاپردازی و قصه‌، بزرگسالان را مخاطبین سینمای کودک کرده است/فیلم کودک باید هویت ایرانی داشته باشد

غلامرضا آزادی تهیه‌کننده فیلم‌های کودک و نوجوان می‌گوید که سینمای کودک ما رویاپردازی و ادبیات داستانی کهن را فراموش و مخاطبان اصلی خود یعنی کودکان را از دست داده است. سینمای کودک به سمت بزرگسالان روی آورده هرچند که به ظاهر درباره بچه‌ها باشد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سینمای کودک و نوجوان ایران مانند دیگر ژانرهای سینمای کشور در دهه 1360 و 1370 دوران طلایی خود را پشت سر گذاشته است. دورانی که در آن فیلمسازان برای بچه‌ها به معنای واقعی کلمه فیلم می‌ساختند و نیتشان چیزی جز خود بچه‌ها نبود. نه اینکه بچه‌ها سوژه‌هایی برای فیلم‌ ساختن باشند اما فقدان عناصر سینمای کودک باعث شود که مخاطبین اصلی بزرگسالان فیلم باشند.

فیلم‌های کودکان، فیلم‌هایی پر نشاط، آموزنده و دارای افق و چشم‌اندازی بزرگ و وسیع است که بچه‌ها روحیه پرواز از آن کسب خواهند کرد. یکی از فیلم‌های ماندگار و مطرح سینمای کودک فیلم "مریم و میتیل" ساخته مرحوم "فتحعلی اویسی" کارگردان، نویسنده و بازیگر سینما و تلویزیون است که به تازگی دار فانی را وداع گفت. اویسی که دانش‌آموخته سینما از آمریکا بود، فیلمی کودکانه و زیبا ساخت که بزرگسالان را هم با دنیای معصومانه و زیبای کودکان که برایشان در بزرگسالی فراموش شده بود، دوباره آشنا می‌کرد.

دیروز آغاز سی‌وچهارمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان بود. بازخوانی آنچه که سینمای کودک و نوجوان را در دوره‌ای در قله و اوج قرار داده بود، می‌تواند کمک مدیران و سینماگران ما کند تا سینمای کودک به روزهای خوب بازگردد.

قصه‌ها و حکایت‌ها سرمایه‌های فراموش شده سینمای ایران‌اند

غلامرضا آزادی یکی از فیلمسازانی است که با فیلم محبوب "دره شاپرک‌ها" برای کودکان و نوجوانان دهه 1370 خاطره‌سازی کرد. او در سال‌های اخیر برای بچه‌های ایران بدلیل اشتغال بر سر پروژه بزرگ آرش کمانگیر، فرصت کمتری پیدا کرده که برای بچه‌های ایران فیلم بسازد. آزادی درباره علت قدرت و محبوبیت فیلم‌های سینمای کودک در دهه 60 و 70 برای بچه‌ها و فاصله این سینما از روزگار طلایی خود بیان کرد: سال‌هایی که ما برای سینمای کودک و نوجوان فیلم می‌ساختیم، گنجینه نهفته‌ای به نام ادبیات و فرهنگ فارسی داشتیم که سرشار از قصه‌ها، مثل و متل‌ها و حکایت‌های شیرین و عبرت‌آموزی است که مناسب بچه‌ها بود. کارگردانان آن دوران بنظرم واقعاً اندیشمند بودند که این داستان‌های سرشار از زیبایی و درس را برای بچه‌ها به فیلم تبدیل می‌کردند. آنها می‌دانستند که سرمایه‌ هر کشوری ادبیات و تاریخ آن است و باید از آن برای سینمای نیز بهره‌ گرفت. در حقیقت سینماگران آن دوران، ادبیات و قصه‌های ایرانی را پشتوانه‌ای برای فیلم و هنر می‌دانستند. وقتی از گذشته دور و ادبیات هر ممکلتی حرف زده می‌شود، هویت و شناسنامه و چگونگی آداب و سنن و روش زندگی آنان برای بچه‌ها تعریف می‌شود. این موضع برای مردم جذاب است که بدانند پیشینیان آنان چگونه زندگی می‌کردند و چه می‌کردند. 

با تکرار واقعیت روزمره چه چیزی به سینما اضافه می‌کنیم؟!

وی با بیان اینکه فراموشی این قصه‌ها و داستان‌ها در سینما مایه تأسف است گفت: باید بگویم که سینمای کودک و نوجوان ما مانند رودخانه‌ای خشک شده است و دیگر این سینما را نمی‌توان سینما نامید. سینمایی برای هر کشوری پدیده بزرگ هنر، صنعت و رسانه است که با ادبیات داستانی و پیشینه فرهنگی‌اش ارتباط داشته باشد نه اینکه از این منفک باشد. سینمای حال حاضر کشور ما نه تنها در ژانر سینمای کودک و نوجوان، بلکه در تمام اشکال خود دچار نوعی روزمرگی و تکرار آنچه که می‌دانیم است. فیلم‌های ما همگی بیان دوباره واقعیت هر روز و آنچه که خودمان در حال تجربه‌اش هستیم است. زمانی که داستانی را از سعدی که از مفاخر ادبیات ما است به فیلم تبدیل شود، جذاب است و ارزش دارد اما فعلاً سینمای ما جز سرگرمی خشک و خالی و فاقد محتوا چیست؟! بهتر است دوباره به فیلم‌های قدیمی که مانند مرجعی برای بیان ادبیات و تاریخ است رجوع کنیم.

سینمای کودک و نوجوان ما مانند رودخانه‌ای خشک شده است و دیگر این سینما را نمی‌توان سینما نامید

 

آزادی در بخش بعدی صحبت‌های خود در جواب اینکه برای ارتقا و احیای سینمای کودک و نوجوان چه باید کرد گفت:  سینما یک سیستم اطلاعاتی بین المللی است. خیلی از کشورها فیلم می‌سازند اما هر فیلمی باید بوی آن سرزمین را بدهد. اگر تقلید کنیم که غلط است زیرا آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها همان را بلکه  بهترش را ساخته‌اند. ما باید محصول خودمان را ارائه دهیم که مردم خودمان و دنیا دوستشان داشته باشند. یک فیلم ایرانی باید ساخت، که غیر ایرانی هم با ایران آشنا شود. نمی‌دانم چرا اوضاع سینما اینگونه شده است که به چنین مسائلی توجه نمی‌شود، در زمان ما فیلمسازان باید دانش‌ ادبی، جغرافیایی و فکری عمیقی می‌داشتند و دقیقاً ماحصل همین تفکر و اندیشه می‌شد یک فیلم کودک ماندگار.

رویاپردازی را از سینما و کودکان گرفتیم

تهیه‌کننده سفر بخیر و بالای شهر پایین شهر درباره جابجا شدن مخاطبان سینمای کودک و نوجوان با بزرگسالان و به حاشیه رفتن مخاطبان واقعی آن گفت: حقیقت آن است که سینمای کودک سینمای رویاپردازی است. بچه وقتی می‌رود فیلم ببیند، درباره تخیلاتش و آرزوهایش که به نوعی می‌تواند آینده او باشد فکر و همذات پنداری می‌کند. فیلم "دره شاپرک‌ها" صرفاً درباره کودکان حرف نمی‌زند بلکه مخاطبینش هم از همین قشرند. اما امروز فیلم‌های زیادی در سینمای کودک و نوجوان ساخته می‌شود که نامش کودک و نوجوان است اما بچه‌ها بیننده آن نیستند. از سویی دیگر فیلم‌های کودکی که ساخته می‌شود صرفاً سرگرم‌کننده است و به تخیل کودک و نوجوان جامه عمل نمی‌پوشاند. احساس می‌کنم که سینمای کودک و نوجوان ما فرمایشی شده است زیرا عده‌ای مطابق دستور آن را می‌سازند تا به فرض سینمای کودک زنده شود حال آنکه بدتر نابودش کرده‌اند.

وی با اشاره به اینکه سابق یکی از جشنواره‌های مهم سینمایی کودک و نوجوان "جیپوتی" ایتالیا بود که در آن فیلم‌های زیادی از سوی ایران برنده شده بودند گفت که مدت‌ها است آن حضور افتخار آفرین ما در این جشنواره از بین رفته است. دل خودم پر از درد است زیرا سینما نمی‌تواند بگوید قدیمی‌ها بروند کنار و تنها فیلمسازان جدید باید کار کنند، بلکه بنظرم باید از تجربه فیلمسازان قدیمی در کنار فیلمسازان جدید استفاده کنیم. به اسم جوان‌گرایی نباید قدیمی‌ها حذف شوند. در حال حاضر همه نسل فیلمسازان قدیمی سینمای کودک نابود شده‌اند. 

آزادی در پایان درباره مرحوم فتحعلی اویسی کارگردان فیلم موفق کودک و نجوان "مریم و میتیل" گفت: وی سینماگر تحصیلکرده و اندیشمندی بود که هرکاری را بازی نمی‌کرد و رفتار و برنامه سنجیده‌ای داشت. نمی‌دانم که چرا یکباره انقدر از سینما دور و بیکار شد. اما در هر حال خاطره خوبی از خود پیش مردم گذاشت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط