عناصر مغفول مانده در دفاع مقدس به روایت رهبر معظم انقلاب
جنگ و جهاد لزوما به خط اول نبرد و توپ و تانک و موشک خلاصه نمیشود. عالم و دنیایی میشود به بزرگی همه افراد جامعهای که یک تنه مشغول جهاد هستند. جامعه در چنین نگاهی یک کلیت درهم تنیده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شماره 312 نشریه خط حزب الله، هفته نامه تبیینی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای به جهاد در پشت خط مقدم جبهه پرداخته است. این شماره که متعلق به هفته دوم آبان ماه 1400 است، نگاه رهبر معظم انقلاب به مجاهدتهای پشت جبهه در دوران دفاع مقدس را بررسی کرده و به روایت تلاشهای جهادی مردان و زنانی پرداخته است که در سالهای جنگ تحمیلی با اقداماتی همچون تعمیر خودروهای رزمندگان، تهیه آذوقه و یا کار در رختشورخانه و نظافت لباس رزمندگان به ایفای نقش پرداختند. این گزارش تبیینی در ادامه میآید:
«اصلاً به شهادت فکر نمیکردم.» این جمله را راوی کتاب «عباس دست طلا» به نویسنده میگوید؛ زمانی که خاطرهنگار از او درباره شهادت میپرسد. عباس یکی از گاراژداران و تعمیرکاران بزرگ میدان خراسان تهران بود که عمری را با ماشین و صافکاری و گلگیرهای کج ومعــوج و خودروهای کج کرده مردم سپری کرده بـود.
حرفهاش را سفت و سخت دنبال کرده و بــه آب و نان و اسم و اعتباری رسیده بود کــه جنــگ شــروع شــد. عباس مرد اسلحه دست گرفتن نبود. این را خودش میگفت، اما مرد آچار دست گرفتن و راست و ریس کردن ماشینهای جبهه بود. لاجرم آبرو و اعتبارش را گذاشت وسط و تعدادی از تعمیرکاران و صافکاران و گاراژداران را جمع کرد و رفت خوزستان تا اولین مقر تعمیر خودرویی را راهاندازی کند. حجم واقعیتی به نام جنگ که سر او هوار شده بود، آنقدر زیاد بود که عباس به جز وظیفهاش که سرپا کردن دوباره ماشینهای رزمندگان و ارتش و سپاه باشد، به «هیچ» چیز دیگر فکر نمیکرد. ولو شهادت. خودش میگوید: «آنقدر کار سرم ریخته بــود که فرصــت فکرکردن به این چیزها را نداشتم!»
پاسخ عباس، گزاره صادقانه یک نماد از فرهنگ عمومی است. نوعی از روحیه و فرهنگ کاری جامعهای که زمانی با یک امر و نباء عظیم روبه رو شود. در پی آن میگردد تا ببیند او در مقام یک فرد و شخص میتواند چه کاری انجام دهد و به چه میزان در این نباء عظیم سهیم شود؛ فرهنگی که جنگ و جهاد و دفاع را نه وسیلهای برای برتری طلبی فیزیکی و نظامی که مصداقی از تکلیف و ادای دین الهی میبیند. ادای دین و تکلیف الهی میتواند مصادیق متعددی داشته باشد و سلاح در دست گرفتن یکی از این مصادیق است. حال اگر نتواند سلاح به دست بگیرد، در پی کار دیگر میرود. آچار به دست میشود یا خشکباری بسته بندی و به هدیه راهی معرکه خط مقدم جنگ حق علیه باطل میکند.
یا زنان و دختران محل را جمع میکند و یکی از مراکز پشتیبانی جنگ را در دل محله آرام و بیسروصدای خودش علم میکند. جهاد این رزمندگان بدون سلاح، برگهایی درخشان از تاریخ مقاومت این ملت است که رهبرانقلاب با اشاره به یک کتاب، از مجاهدتهای پشت جبهه این گونه روایت میکنند:
«من اخیرا یک کتابی خواندم به نام حوض خون – البته من در اهواز دیده بودم، خودم مشاهده کردم آن جایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند؛ این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته. انسان واقعأ حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است.»1400/07/30
جهاد فقط باسلاح نیست
با چنین نگاهی است که جنگ و جهاد لزوما به خط اول نبرد و توپ و تانک و موشک خلاصه نمیشود. عالم و دنیایی میشود به بزرگی همه افراد جامعهای که یک تنه مشغول جهاد هستند. جامعه در چنین نگاهی یک کلیت درهم تنیده است که رتق و فتق درگیری نظامی را لزوما وظیفه نهادهای دولتی و حکومتی و نظامی نمیبیند، بلکه خود را به اندازه وسع و توانایی و بضاعتی که دارد در آن شریک میداند. اگرچه در دورافتادهترین نقاط از خط مقدم نبرد باشد. مزار شهدایی که در تک به تک روستاهای این دیار، پرچم عزت و ایستادگی محسوب میشوند، گواه روشن این ادعاست. این همان چیزی بود که دشمن در نبرد تحمیلی هشت ساله -که در قالب مترسکی به نام صدام علیه ایرانیان علم کرد-حسابش را نکرده بود. همین روحیه و فرهنگ بود که باعث شد جمهوری اسلامی توانایی مقاومت در برابر جنگ نابرابر را داشته باشد؛ روحیه و فرهنگی که خاص این جامعه است و جزو ویژگیها و تواناییهای آن در زمانه بحرانها محسوب میشود. به تعبیر رهبر انقلاب:
« یکی از چیزهایی که به نظر من جزو شاید بشود گفت-حالا من دقیق نمیتوانم ادعا کنم، اما به نظرم میرسد-جزو اختصاصات کشور ما و جنگ ماست، این خدماتی است که توی خانهها و توی مراکز زنانه و مردمی و اینها انجام گرفته، فرض کنید که در خانههایی غذا درست کردند، کمپوت درست کردند، امکانات آذوقههای جنگی فراهم کردند، نان پختند و فرستادند، اینها چیزهای عجیب غریبی است، این مردها و این زنها باچه انگیزههایی، با چه همتی این کار را کردند؟
... یا تشییع جنازهها؛ یکی از چیزهای مغفولی که رویش توجه نشده تاحالا، باید حتما توجه بشود، تشییع جنازه شهداست در دوران جنگ، الآن هم همین جور است؛ حالا هم که گاهی اوقات استخوانهای یک شهید را وارد یک شهری میکنند، چه تشییع جنازهای انجام میگیرد. در دوران جنگ هر چند روز یک بار در این شهرها، در زنجان شما و جاهای دیگر همین طور؛ تشییع جنازههای عظیمی راه میافتاد، مردم میآمدند. شعرا شعر میگفتند، نوحه درست میکردند، سینه میزدند، به نام شهدا، به یاد شهدا؛ اینها هیچ جا در دنیا نیست، اینها چیزهای عجیب غریبی است، اینها به یاد ماندنی است. اینها را باید ثبت کرد، اینها را باید نگه داشت.» 1400/07/24
انگیزه دینی عنصر پرقدرت در دفاع مقدس
دفاع مقدس نشان داد که مردم ایران در مقابل دشمن ید واحد هستند و مرد و زن ایرانی در هر سن و سالی دوشادوش یکدیگر، در مقابل دشمن ایستاده و از بذل جان تا خرج مال و منال برای دفاع از دین و کشور کم نمیگذارد؛ مجاهدتهایی که نشانه دیانت و اعتقاد عمیق مردم به ارزشهای اسلامی است. این واقعیتی است که کمتر بیان شده و رهبرانقلاب با اشاره به اینکه بعضی میخواهند عنصر پرقدرت دین را ندیده بگیرند برهمین نکته تاکید کردند که:
«یک تعدادی از این شهدا تک پسرهای خانوادهها بودند؛ اینکه این مادر و این پدر آماده هستند که این تک پسر را بفرستند به میدانی که ممکن است برنگردد، از چه چیزی ناشی میشود؟ این جز با نگاه به دین، به رضای الهی، به ثواب الهی و به وظیفه دینی از چیز دیگری ناشی میشود؟ خود این جوان که این جور حرکت میکند و میرود در مقابل این خطرات بزرگ جان خودش را و سینه خودش را سپر میکند، انگیزه دینی دارد. حضور این عنصر پرقدرت، از لحاظ جامعه شناختی کشور و از لحاظ روان شناختی مردم کشور، بایست تحلیل بشود؛ بررسی بشود؛ (باید) روی این کار کنند.» 1400/07/24
عبور از مشکلات با اتکا به مردم
دفاع مقدس یک لبه تیز در خط مقدم و وسط میدان داشت که همان حماسه جهاد و دفاع بود؛ اما این لبه تیز حکم قله یک کوه یخ را دارد که از آب بیرون زده و دیده میشود. این قله روی بنیان محکم اجتماعی و فرهنگی و مردمی بنا شده است که کمتر دیده میشود. آن قله و لبه تیز اگر قدرت و برندگی دارد، به پشتوانه بنای مستحکم اجتماعی است که تأمین قدرت میکند. این بنیان محکم در هنگامه و زمانه بحرانها قدرت خود را به رخ میکشد و جنگ تحمیلی یکی از این بزنگاهها بود. جمهوری اسلامی در تاریخ پس از انقلاب هرگاه توانسته این بنیان مستحکم و ریشه دار فرهنگی را به خدمت بگیرد، توانسته از معضلات پیش رو بگذرد. نهادسازیهای انقلابی مانند نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و امثالهم همگی مصادیق از به خدمت گرفتن این بنیان اجتماعی در مسیر اهداف انقلابی است که جملگی موفق عمل کردند. جنگ تحمیلی گنجینهای ارزشمند از این فرهنگ و یک نمونه مطالعاتی در دسترس برای بررسی و نظریه پردازی است. گنجینهای که هنوز هم بسیاری از کنشگران انسانی آن در دسترس هستند؛ کنشگرانی مانند زنان رختشویخانه در خوزستان و عباس دست طلاها که هرچند اسلحه به دست نداشتند، اما در سهیم بودن در این فرهنگ به اندازه مجاهدانی که در خط مقدم اسلحه دست گرفته بودند، سهیماند. از این جهت، سخن گفتن و بزرگداشت نام و یاد این بزرگواران، الگویی برای حل مشکلات امروز محسوب میشود.
انتهای پیام/