مسئله محوری مهمترین بخش در تحول علومانسانی است/ حوزه در علوم انسانی مطالبه گر و پاسخگو باید باشد
همزمان با سالگرد رحلت علامه طباطبایی نشست چگونگی تحول در علومانسانی برگزار شد.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، نشست هماندیشی « چگونگی تحول در علوم انسانی» صبح امروز به مناسبت چهلمین سالگرد رحلت علامه طباطبائی به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه و با سخنرانی اساتید حوزه و دانشگاههای کشور و با هدف بررسی چگونگی تحول در علوم انسانی برگزار شد.
عبدالله معتمدی، سرپرست دانشگاه علامه طباطبائی در ابتدای این نشست ضمن خوشامدگویی به سخنرانان، حضار و مهمانان اظهار کرد: امیدواریم که این نشست زمینه این مطلب را فراهم کند که ما نقشه راهی برای چگونگی تحول در علوم انسانی پیدا کنیم.
وی ادامه داد: پیام این نشست اعلام آمادگی دانشگاه علامه طباطبائی برای استفاده از ظرفیتها و پتانسیل استادان است. پیام این نشست این است که به اقتضای دانشگاه علامه طباطبائی بودن به جنبه عملیاتی این موضوع توجه داریم و امیدواریم که بتوانیم در یک فرآیند مستمر و زمانبر بتوانیم بستر حاصل خیزی برای تحول در علوم انسانی فراهم کنیم.
سرپرست دانشگاه علامه طباطبائی گفت: یک وجه از تحول در علوم انسانی، اسلامی سازی است که بدون مشارکت فعالانه و برنامه ریزی شده حوزه های علمیه محقق نمی شود و از همین جهت ما از استادان بزرگ حوزه مانند آیت الله اعرافی و بزرگان دیگر دعوت کردیم تا مقدمه ای برای فعالیت های مشترک باشد.
وی با بیان اینکه تحول در علوم انسانی نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی است، اظهار کرد: تا پیش از این زحمات زیادی در این راستا کشیده شده اما هنوز گام های زیادی باقی مانده است که باید برداشته شود و فکر میکنیم در هیچ زمانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پتانسیلی که در حال حاضر برای تحول در علوم انسانی وجود دارد را نداشتیم؛ چرا که نیروهایی در نظام انقلاب اسلامی تربیت شدند که هم تخصص دارند و هم اعتقاد به تحول دارند.
معتمدی گفت: نقش دانشگاه در پرداختن به تحول در علوم انسانی در راستای موازی کاری با دستگاه های دیگر نیست و ما دنبال تکرار کارهای دیگران نیستیم و به دنبال انجام کارهای زمین مانده در تحول هستیم. اساسی ترین کاری که دانشگاه به دنبال آن است گفتمان سازی و تبدیل و ترویج یک گفتمان غالب در فضای استادی در مورد تحول در علوم انسانی است.
وی افزود: فعالیت دیگری که به دنبال اتفاق افتادن آن هستیم ایجاد شبکه های ملی و بین المللی از همه اندیشمندان و همه نهادهایی است که در این زمینه فعالیت کردند و این میتواند زمینه هم افزایی و اقناع علمی برای همگان ایجاد کند و این نشست مقدمه ای برای کارهای پیش رو است.
بدون تحول در علوم انسانی، انقلاب اسلامی در گام دوم موفقیت چندانی نخواهد داشت
محمد علی زلفیگل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در پیامی که برای این مراسم ارسال کرده بود بیان کرد: 24 آبان روز بزرگداشت علامه طباطبائی فیلسوف، حکیم، مفسر قرآن، فقیه و اسلام شناس معاصر است. او مظهر جامعیت، عقلانیت و تحول در علوم انسانی و اسلامی است. امیدوارم دانشگاه علامه طباطبائی با الگوبرداری و الگوگیری از روش، منش و مجاهدت های علمی و معنوی این دانشمند و چهره ماندگار در علوم انسانی کشور بتواند بیش از گذشته در مسیر تولید علم و تحول در علوم انسانی گام بردارد.
زلفی گل درادامه پیام خود نوشته است: بدون شک پیروزی انقلاب اسلامی بر نظام سلطه بیانگر نقش راهبردی علوم انسانی اسلامی و احیاگران تراز علمی فرهنگی و تمدنی مانند امام خمینی و علامه طباطبائی است.
وزیر علوم ادامه داده است: انقلاب ما در گام دوم رشد و تحول خود بدون حرکت به سوی تولید علم و تحول در علوم انسانی موفقیت چندانی به دست نخواهد آورد چرا که علوم انسانی نقش نرمافزاری دارد و این نرمافزار باید متناسب با بافت تکنیکی و فرهنگی جامعه طراحی و تولید شود.
وی افزوده است: یکی از چالشهای اصلی که مانع پویایی رشد و تولید علم میشود، توقف در حوزه ترجمه و تقلید صفر است. همانگونه که مقام معظم رهبری نیز بارها تاکید فرمودهاند ما با شاگردی کردن هیچ مشکلی نداریم، ولی شاگردی کردن با تقلید کردن متفاوت است. ما نباید همیشه در مقام شاگردی باقی بمانیم.
زلفی گل با بیان اینکه تجربه زیستی انقلاب اسلامی تولید علوم انسانی اسلامی را از مرحله امکان به مرحله ضرورت تبدیل کرده است و لازمه تحقق اهداف انقلاب اسلامی مانند استقلال و آزادی، تولید علم و تحول در علوم انسانی است، اظهار کرده است: «به طور مثال تا زمانی که در تبیین نظریه اقتصاد مقاومتی الزامات و راهبردهای رشد علمی را نداشته باشیم و با نظریههای اقتصادی و غیر بومی بخواهیم مسائل اقتصادی کشور را حل نماییم به استقلال اقتصادی نخواهیم رسید و تحت تأثیر چالشها و تکانههای ملی و بین المللی، نظام اقتصادی بسیار شکنندهای خواهیم داشت.»
وزیر علوم ادامه داده است: «از سوی دیگر برای تحول در علوم انسانی باید به رشد فرهنگ عمومی، علمی، اخلاقی و گفتمان سازی تولید علم و تحول در علوم انسانی در سطح جامعه توجه ویژه نماییم. بها دادن به نظریات، ایده ها و رویکردهای انتقادی و خلاقانه در دانشگاه های علوم انسانی، کرسیهای نظریه پردازی، نقد و آزاد اندیشی نقش بسزایی در این زمینه خواهد داشت.»
وی افزوده است: «با توجه به اسناد بالا دستی کشور مانند نقشه جامع علمی، سند دانشگاه اسلامی و سیاست های کلی علم و فناوری ابلاغیه مقام معظم رهبری، تحول و ارتقای علوم انسانی از مسیر راهبردهایی همچون نهادینه کردن نگرش اسلامی به علم، تسریع در فرآیندهای اسلامی شدن نهادهای آموزشی - پژوهشی، متحول سازی و ارتقای کمی و کیفی در علوم انسانی و هنر، هنر مبتنی بر معارف اسلامی، تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و با انگیزه، اصلاح و بازنگری در متون برنامه ها و روشهای آموزشی و ارتقای کمی و کیفی مراکز فعالیت های پژوهشی محقق خواهد شد.»
زلفی گل تصریح کرده است: «در این زمینه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری آمادگی کامل دارد تا از همه ظرفیتهای مادی و معنوی خود برای تسهیل و تحقق اهداف برنامه های فوق استفاده نماید.»
وی در پایان بیان کرده است: «با توجه به این که تولید علم و تحول در علوم انسانی لازمه پیشرانی و بقای تمدنی کشور است، از همه اندیشمندان، صاحب نظران و دانشجویان حوزه علوم انسانی می خواهم تا با هوشیاری مضاعف و درک رسالت تاریخی و تمدنی خود به ویژه در گام دوم انقلاب اسلامی با هم افزایی و تشکیل شبکه های نخبگانی در سطح ملی و بین المللی نسبت به تولید علم و تحول علوم انسانی و در نتیجه پاسخگویی به نیازهای جامعه اهتمام ویژه نمایند.
تاکید بر ارتقای علوم انسانی و بازسازی آن
آیتالله علیرضا اعرافی نماینده مجلس خبرگان رهبری و مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور هم در نشست هماندیشی «چگونگی تحول در علوم انسانی» گفت: اگر می خواهیم علوم انسانی پاسخگوی نیازهای جامعه باشد باید اقتضائات و شرایطی را در نظر بگیریم که یکی از آنها ارتقای علوم انسانی، بازسازی و تحول مثبت و عمیق در این علوم است.
وی ادامه داد: البته باید توجه داشته باشیم که این کار به دور از آسیبهای سطحینگرانه و شعارزدگی انجام شود. در چهار دهه گذشته نهادهایی در حوزه و دانشگاه در زمینه بسط و توسعه علوم انسانی تلاش کرده اند. اگر بخواهیم علوم انسانی را بر مبانی دینی استوار کنیم، باید پیش از هر کاری، با رویکردی عمیق و اجتماعی در قلمروی علوم انسانی نظریهسازی کنیم.
اعرافی تاکید کرد: در علوم انسانی نظریههای متعددی در باب این ارتباط وجود دارد که تعداد آنها نهایتا به 10 تا 15 نظریه میرسد؛ چراکه تاثیر و تاثر متقابل علوم انسانی و اسلامی کمتر مورد مناقشه است. علوم اسلامی و معارف دینی و حوزوی در محورهای گوناگونی بر علوم انسانی و اجتماعی تاثیر گذاشته است. این محورها عبارتند از: متدولوژی و روششناسی علوم انسانی، مبانی و مبادی علوم انسانی، غایات و اغراض علوم انسانی و طرح پرسش و ارائه نظریه.
وی افزود: علوم انسانی در این چهار محور تاثیر مستقیم از علوم اسلامی گرفته است. در واقع علوم اسلامی نگاهی فراعلمی به حقایق این جهان دارد و پارادایمهای جدیدی را خلق میکند و همچنین علم میتواند برای تعیین غایات و اغراض و هدفگیریها از علوم اسلامی بهره ببرد.
اعرافی ادامه داد: در نقطه مقابل علوم انسانی نیز تاثیراتی بر علوم اسلامی داشته است که در سه محور مورد توجه است؛ ایجاد مسائل جدید در علوم اسلامی، تعیین گزارههای دینی و پیادهسازی آنها. پس علوم انسانی و علوم اسلامی دارای خدمات متقابلی نسبت به هم هستند. البته ما نیازمند تبیین بیشتری برای بررسی این خدمات هستیم.
مدیر حوزههای علمیه کشور در ادامه گفت: در بحث بیان روابط متقابل علوم اسلامی و انسانی به هیچ وجه قصد ما این نیست که علم را نادیده بگیریم یا برخورد سطحی نسبت به آن داشته باشیم. بلکه منطق ما یک منطق قابل دفاع، مبرهن و مستدل است. ما قبول داریم که در ریزهکاریهای این رویکرد که ناظر بر روابط متقابل علوم انسانی و اسلامی است، تنوع دیدگاه وجود دارد و این تنوع را میپذیریم. اما در این نشست ما قصد داریم راجع به چگونگی تحول در علوم انسانی بر مبنای علوم اسلامی صحبت کنیم.
وی ادامه داد: اگر ما بخواهیم که علوم انسانی پاسخگوی نیازهای جامعه باشد باید اقتضائات و شرایطی را در نظر بگیریم. یکی از شروط ارتقای علوم انسانی، بازسازی و تحول مثبت و عمیق در این علوم است. البته باید توجه داشته باشیم که این کار به دور از آسیبهای سطحینگرانه و شعارزدگی انجام شود. در چهار دهه گذشته نهادهایی در حوزه و دانشگاه در زمینه بسط و توسعه علوم انسانی تلاش کردند. اگر بخواهیم علوم انسانی را بر مبانی دینی استوار کنیم، باید پیش از هر کاری، با رویکردی عمیق و اجتماعی در قلمروی علوم انسانی نظریهسازی کنیم.
اعرافی افزود: ما در این مسیر نیاز داریم که در برخی حوزهها به تطور، گسترش و توسعه علوم اسلامی معطوف به علوم انسانی بپردازیم: نخست این که در حوزه فلسفه اسلامی و امتداد آن مقام معظم رهبری و بعضی از بزرگان اشارههایی به اقدامات مورد نیاز کردهاند. در این زمینه گامهایی هم برداشته شده است، اما کافی نیست. هنگامی میتوانیم به گونهای درست و کارآمد به این موضوع وارد شویم که انواع فلسفههای مضاف را با یک روش عقلی و نقلی تولید کنیم. در این مسیر علامه طباطبائی، شهید مطهری و شهید صدر گامهایی برداشتند، اما کافی نیست. باید کارهای بیشتر با همان رویکرد انجام شود.
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: ما دست کم به 20 فلسفه مضاف ناظر به علوم انسانی که حاوی اندیشههای فلسفی، کلامی، عقلی و نقلی اسلامی باشد نیاز داریم. مسئولیت این بخشها بر عهده دانشگاه و حوزه است. اگر ما از منظر اجتهادی دنبال رشد و توسعه علوم انسانی باشیم، از برداشتهای سطحی در امان خواهیم بود.
اعرافی در ادامه بیان کرد: حوزه دوم حوزه فقه است. ما باید بر فقه معاصر که ناظر بر قلمروی جدید علوم انسانی است، معطوف شویم. ما اکنون پنجاه و اندی کتاب فقهی در دست داریم. فقه ما زمانی میتواند به بخشهای ناظر بر علوم انسانی پاسخ دهد که بسط یابد. این بسط و توسعه مستلزم این است که بین 10 تا 20 قلمرو و بخش جدید بر اساس منابع دینی و روش اجتهادی در فقه ما پایهریزی شود. تا کنون گامهایی برداشته شده است ولی همچنان کاستیهایی داریم. مهمترین بخشهایی که باید در آن به گسترش مرزها و توسعه نظریات بپردازیم نخست حوزه فلسفی و کلامی و دوم حوزه فقهی حقوق اسلامی و سوم حوزه علوم قرآن و تفسیر است.
وی با بیان اینکه در حوزه تفسیر شاهد یک نقطه عطف با المیزان علامه طباطبائی هستیم، اظهار کرد: «در این حوزه، اندیشه دینی به مصاف پرسشهای جدید در دنیای امروز آمده است و با استفاده از نظریههای جدید ظرفیتهای خوبی از خود نشان داده و آفاقی نو به روی ما در بهرهگیری از آیات قرآن گشوده است. اما این آغاز راه است. زمانی میتوانیم به طور عمیق به علوم انسانی ورود کنیم که در تفسیر، پس از گذر از المیزان وارد یک مرحله نوین به عنوان تفسیر موضوعی و تخصصی علوم انسانی شویم. برای نمونه قرآن را با نگاهی به جامعهشناسی تفسیر کنیم.
نماینده مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اهمیت احادیث و روایات در این زمینه افزود: چهارم حوزه روایات و احادیث است. بحث گسترش فقهالحدیث با نگاه علوم انسانی در این جا برای ما حائز اهمیت است. ما اگر دنبال ایجاد منابع فربهی هستیم باید در حوزه تفسیر و حدیث کارهای جدی صورت بدهیم. باید گرایشها و تخصصهای جدید پایهریزی شود. پس از این چهار حوزه، ما نیاز به نظامسازی داریم که میتوانیم از آن به عنوان حوزه یا قاعده پنجم یاد کنیم. اینها مقدمات و شرایطی است که ما را به حضور قویتر علوم اسلامی در علوم انسانی نائل میکند و بین این دو پیوند درستی برقرار میکند.
اعرافی در پایان گفت: به رقم اقدامات مهمی که در دهههای اخیر صورت گرفته است، همچنان کاستیهایی داریم. حوزه در این زمینه هم باید مطالبهگر و هم پاسخگو باشد. امیدواریم رابطه صمیمی حوزه و دانشگاه در این زمینه گرهگشایی کند و در پرتوی این تعامل به توسعه علوم اسلامی بپردازیم و دستاوردهای خود را در اختیار همه مردم عزیز بگذاریم.
چارهای جز حرکت به سمت تحول در علوم انسانی نداریم
حجتالاسلام والمسلمین مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها هم در این نشست گفت: رهبر معظم انقلاب، علوم انسانی را روح دانش میدانند. حقیقت هم این است که همه دانشها همانند یک کالبد هستند که روح آن علوم انسانی است. تحول و تغییر در علوم انسانی مطالبه جدی مقام معظم رهبری بوده و دانشگاهها تکالیفی در این زمینه برای خود معین کردهاند.
رستمی ادامه داد: علوم انسانی، به عنوان هوایی است که همه مجموعههای علمی کشور از آن تنفس می کنند و اگر این هوا آلودگی داشته باشد، آسیبهای بسیاری برای علوم در پی خواهد داشت.
وی با بیان اینکه باید کارهای جدتی تر و بیشتری در باره تحول در علوم انسانی صورت گیرد، تاکید کرد: رهبر انقلاب درباره علوم انسانی موجود نقدهای جدی ای دارند چراکه این علوم بر اساس مبانی فکری و معرفتی غرب بعد از رنسانس تحول پیدا کرده است.
رستمی ادامه داد: چرا دنبال ایدئولوژیک کردن علم هستیم و آیا امکان تلفیق علوم انسانی با اسلام وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت که وقتی به حوزه بررسی وارد میشویم به این نتیجه میرسیم که علم بدون پیوست فکری و ایدئولوژیک حرکت نمیکند و حتی با بررسی منطق موجود در علوم انسانی و منابعی که به صورت تألیفی یا ترجمهای در علوم انسانی ما وجود دارد به این نتیجه میرسیم که علوم انسانی خارج از پیوستهای فرهنگی و ایدئولوژیک نیستند.
وی با بیان اینکه چگونه مجاز هستیم پیشفرضهای ذهنی یک متفکر مارکسیست را بپذیریم و آن را مبنای تحول در علوم انسانی بدانیم ولی اگر همین پیشفرض، مبتنی بر اعتقادات متعالی الهی باشد به عنوان پیوست ایدئولوژیک به فضای علمی تحلیل میشود، اظهار داشت: در فضاهای دانشگاهی شاهد هستیم که نوعی جبر نسبت به توجه به جریانات علمی پدید آمده از سوی غربیها وجود دارد.
نماینده رهبر انقلاب در دانشگاهها تاکید کرد: فقر در نظریهپردازی در علوم انسانی که جوامع شرقی با آن مواجه هستند به این علت است که ملزم به پذیرفتن ایدئولوژیها و علوم پذیرفته شده در جوامع غربی شدهاند.
رستمی گفت: چرا از مدعیان علمِ تهی از ایدئولوژی باید بپذیریم که علم دقیقا همان است که آنها بیان میکنند و غیر از آن را نباید علم بدانیم. ما این باور که علم فقط آن چیزی است که در یک بستر فکری شکل میگیرد را قبول نداریم بلکه معتقد به تکثرِ تفکر هستیم. وظیفه علم، کشف حقیقت و واقعیت است و این کشف حقیقت نباید به یک نوع نگرش خاص محدود شود.
وی با بیان اینکه ما چارهای غیر از حرکت به سمت تحول در علوم انسانی نداریم، ادامه داد: آنچه امروزه از دانشگاهها و آموزش عالی ما مطالبه شده همین است و باید به صورت جدی مورد پیگیری قرار گیرد. ما نباید ابایی از نقد سایر مکاتب داشته باشیم چراکه حوزه دانش، حوزه نقد و اثبات و ابطال نظریههاست و هیچ ادعایی در ذهن دانشمندان مادیگرا نباید امر مسلم و قطعی برای ما تلقی شود بلکه جریان علوم انسانی فاخر در کشور که دانشمندان توانمندی نیز دارد باید به صورت شجاعانه و با داشتن روحیه اجتهادی و مواجهه، نقد جدی نسبت به مکاتب مختلف را در دانشگاهها ترویج کند.
رئیس نهاد رهبری در دانشگاه تکیه بر منابع محکم و متقن را ضروری دانست و گفت: بنیان گذاشتن فرضیههای نااستوار، خطر سقوط بیشتری دارد.
وی بیان کرد: ما علیرغم تلاشهای صورت گرفته در حوزه نظریهپردازی باید به سمت سیاستگذاری هم حرکت کنیم یعنی علوم انسانی مبتنی بر تحول باید بتواند نیازهای جامعه را پاسخ دهد و به سمت مسئله محوری حرکت کند. قطعاً این ظرفیت وجود دارد.
وی گفت: برای تحول در علوم انسانی کارهای خوبی انجام شده و کارهای بر زمین مانده فراوانی هم وجود دارد که همت جدی و مضاعف و پیدا کردن راههای میانبُر را میطلبد.
رستمی با بیان اینکه غرب دچار بحرانهای هویتی، خانوادگی و اجتماعی است و علوم مترقی و فنی در راستای منافع انسانهای منفعتطلب قرار گرفته، گفت: امروزه تجارت بیماری و تجارت علم آسیب زننده را شاهد هستیم و بدترین سلاحها بر اساس دانشهای تولیدی در مراکز علمی ساخته شده است.
وی اظهار داشت: امیدوارم مسئولان در دانشگاه علامه طرح مسائل برای حوزههای مختلف علمی را مد نظر داشته باشند و تلاش کنند که ادبیات نقد و تأسیس دانشهای جدید را شاهد باشیم.
رستمی افزود: علوم انسانی غربی جامعه را دچار بحرانهایی کرده لذا دائماً دنبال پیدا کردن راهکارهای جدیدی برای پاسخگویی به مشکلات جامعه انسانی هستند و از انسانِ دور از خدا با تعابیری همانند گمراه یاد میشود بنابراین برای پاسخگویی به سؤالات باید بر علوم انسانی بومی تکیه کنیم.
وی با بیان اینکه دین هرگز با تفکر و علم و دانش مخالف نیست بلکه مروج و تشویقگر نسبت به آن است، اظهار داشت: نوع نگاه انسان با علوم انسانی بدون در نظر گرفتن ایدئولوژی طبیعتاً همانند یک امر فیزیکی یا آزمایشگاهی خواهد بود و امری راهگشا و حلّال مشکلات انسان نیست و امکان تحلیل رخدادهای جدید را نیز نخواهد داشت.
رستمی افزود: در جامعهای که دین را افیون تودهها تلقی کنند طبیعتاً خروجی آن حتی بر سرنوشت انسانها در دهههای مختلف تأثیر میگذارد و اگر هم دین را احیاگر تودهها بدانیم سرنوشت دیگری اتفاق میافتد که در انقلاب اسلامی ایران شاهد آن بودیم.
غلامعلی حدادعادل عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس شورای تحول در علوم انسانی در این نشست، گفت: اقدامی ارزشمند از سوی دانشگاه علامه طباطبائی در راستای بزرگداشت علامه و شناخت افکار و آثار ایشان انجام شده است. سالهای قبل هم مراسماتی بوده و بنده این توفیق را داشتم که نسبت به ایشان ادای ارادت کنم و امیدوارم توجه مستمر به افکار و بینش علامه طباطبایی در آینده دانشگاهها بیشتر شود و منحصر به یک روز نباشد. سخن گفتن از مرحوم علامه طباطبایی کار دشوار است. همچنین معرفی علامه کار هر کسی نیست بلکه باید همانند علامه بود و وی را معرفی کرد.
وی ادامه داد: اگر ادراک را به معنای شناخت بگیریم درک به معنای رسیدن است و انسان برای درک کسی باید به او برسد و رسیدن هم مستلزم نوعی برابری است که انسان به پایه کسی برسد تا بتواند او را درک کند. حقیقتاً آنچه ما میگوییم درخور مقام علامه نیست اما بدین معنا نیست که برای شناخت این بزرگوار تلاش نکنیم. بنده سعی میکنم تصویری از علامه طباطبایی ارائه دهم. نخست لازم است اشاره کنم که علامه طباطبایی یک حکیم است و حکیم در معارف اسلامی، معنای ویژهای دارد. با توجه به جایگاه حکمت در قرآن میتوانیم بگوییم حکیم بلندترین قله در سلسله مراتب معارف اسلامی است و حکمت و معرفت، بالاترین مرحله علم و دانش محسوب میشود.
حداد عادل تصریح کرد: در دیوان حافظ نقد به همه چیز هست و حتی در جاهایی عقل را به محاکمه میکشد اما جایگاه حکمت محفوظ است یعنی نگاه حافظ به جهان، نگاه از سر حکمت است و مذمت حکمت در ادبیات اصیل اسلامی وجود ندارد. علامه طباطبایی صاحب همه ابعاد حکمت نظری و عملی است. ایشان در الهیات، طبیعیات و ریاضیات درس خوانده و در حکمت عملی، اخلاق و عرفان عملی و نظری و بسیاری از شعب علم و دانش را مسلط بوده است و با دیانت، تقوا و زهد، زندگانی حکیمانه کرده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار کرد: این خیلی مهم است که ما تصویر روشنی از حکیم در فرهنگ و تمدن اسلامی داشته باشیم و بتوانیم مصادیق حکمت را در روزگار خودمان درک کنیم. نکته مهم در باب علامه طباطبایی، زندگی علمی ایشان است که در واقع سراسر به علم گذشته است به غیر از مدتی که ایشان اجبار پیدا کرده در تبریز اشتغال به امور املاک موروثی خود داشته باشد و از آن دوره با تلخکامی یاد میکند اما آن زمان هم جدای از کار علمی نبوده است.
وی ادامه داد: علامه طباطبایی در تبریز، نجف و قم، زندگی سراسر علمی داشته است. مدتی در باب انسان در اسلام کار میکردم و از شهید مطهری خواستم که اگر رسالهای در این زمینه دارید به بنده معرفی کنید که ایشان نسخهای از رساله «الانسان قبل الدنیا، الانسان فی الدنیا، الانسان بعد الدنیا» را به بنده معرفی کردند که بعداً متوجه شدم آن را در قریه شادآباد تبریز نگاشته است. زندگی او سراسر تحقیق، تدریس و تألیف بوده است و زندگی ایشان را خالی از این سه جنبه نمیبینید.
وی تاکید کرد: اساتید و دانشجویان ما باید به فکر تحول در ظرفهای درس خواندن باشند و ما در زمینه تحول در علوم انسانی مقید بودیم هر تحولی را در ظرفهای موجود ایجاد کنیم و وزارت علوم به ما اجازه نمیداده در درستی این دروس تردید کنیم اما درس خواندن امثال علامه مقید به این قیود نبوده است بلکه یک زندگی واقعاً عالمانه داشتهاند. خصوصیت دیگر علامه طباطبایی زمانشناس بودن ایشان است. در همان زمان کسانی بودند که به اندازه ایشان درس خوانده بودند اما تفاوت این بود که علامه میدانست که این روزگار چه اقتضایی دارد.
* رونق بخشیدن به مباحث فلسفی در حوزه علمیه
رئیس شورای تحول در علوم انسانی بیان کرد: یک تفاوت مهم علامه طباطبائی با دیگران را توجه ایشان به علوم انسانی میدانیم. این نوع توجه در حوزههای علمیه مطرح نبود و حتی فاصله حوزههای علمیه از علوم انسانی از آغاز به اندازهای بود که اساتید فلسفه هم ناچار بودند برای کار فلسفی از قم به تهران مهاجرت کنند یعنی حوزه علمیه حتی فلسفه با سابقه هزار ساله را هم نمیپذیرفت.
وی گفت: حتی وقتی علامه طباطبایی شروع به ایجاد درس و بحث فلسفی جدی میکند یک کارت زرد هم گرفته که داستان آن در جای خود بیان شده است اما علامه بر کار خود مداومت کرده است. علامه طباطبائی به درس فلسفه رونق بخشیدند و اگر امروز با ابتکار و پشتیبانی رهبر انقلاب در قم، مجمع عالی حکمت اسلامی تشکیل میشود تصور نکنید که هفتاد سال پیش هم چنین چیزی میسر بوده است بلکه وضعیت امروز نتیجه تلاشهای امثال علامه طباطبایی و به ویژه خود ایشان در آن سالها بوده است. ایشان فلسفه را به مصاف یک جریان فکری آورده که در آن زمان کیان دین و ایران را تهدید میکرد و آن هم مارکسیسم بود.
وی در ادامه گفت: علامه طباطبائی با نقد ماتریالسیم و مخصوصاً ماتریالیسم دیالکتیک به مدافعان حکمت الهی قدرت بخشیدند و ظهور و بروز آن در اصول فلسفه و روش رئالیسم است. علامه طباطبایی را غیر از فلسفه باید در طرح سایر رشتههای علوم انسانی در حوزه هم مؤثر دانست. ایشان علوم اجتماعی را مطرح کرده است. در المیزان میبینیم که چگونه به این مباحث میپردازند.
حدادعادل افزود: همچنین علامه طباطبایی را باید در فلسفه تطبیقی پیشگام دانست. ایشان چند سال با هانری کربن مباحثه و گفتوگوهای زیادی داشتند و این گشودن باب گفتوگو بین یک فیلسوف مسلمان با فیلسوف اروپایی کار ساده و کم اهمیتی نبوده است بلکه آثار برجای مانده، نشان دهنده جدی بودن این مباحث است و علامه را به همین دلیل باید پیشگام در وحدت حوزه و دانشگاه دانست.
وی گفت: جنبه دیگری که به علامه طباطبایی درخشش خاصی میبخشد تمرکز ایشان بر قرآن است. میتوانیم بگوییم که تفسیر المیزان تا پیروزی انقلاب و شاید تا امروز مهمترین دستاورد قرآنی شیعه در حوزه علمیه قم است و علامه با تأکید بر قرآن و صرف وقت برای تألیف المیزان سعی کرده تفاسیر قرآنی را در حوزه علمیه از حاشیه به متن بیاورد و امروزه مباحث و دروس قرآنی و تفسیر در حوزه در حال نزدیک شدن به جایگاه اصلی خود است.
* اقدامات قرآنی علامهطباطبائی
حداد عادل بیان کرد: امروزه کمتر مفسری وجود دارد که دست به تفسیر قرآن ببرد و تحت تأثیر روش تفسیری علامه طباطبایی نبوده باشد، لذا میتوانیم بگوییم که ایشان هم احیاگر بحثهای قرآنی و هم مباحث فلسفی در حوزه علمیه است. نکته دیگر که در باب علامه طباطبایی بسیار مهم است داشتن مشرب عقلی در نگاه به دین است. البته ایشان راه حقیقت را تنها عقل نمیدانسته بلکه هنر وی به عنوان یک حکیم، جمعِ سازگار میان عقل، وحی، حکمت، شهود، قرآن و حدیث بوده است. وی معتقد بود که عقل و وحی با هم تعارضی ندارند بلکه هر دو از یک چشمه جوشیدهاند تا انسان معقول بودن هستی را درک کند بنابراین چون عقل و وحی از یک نقطه آغاز میشوند پس هدف واحدی را هم دنبال میکنند اما نکته مهم این است که مرز بین اینها را هم رعایت میکرده است.
رئیس شورای تحول در علوم انسانی اظهار داشت: علامهطباطبائی با این تلاشها توانسته شاگردانی تربیت کند که هرکدام به نوبه خود چنین تفکراتی را بسط دادهاند که از جمله آنها شهید مطهری، سیدجلال الدین آشتیانی، سیدمحمد بهشتی، محمد حسین حسینیتهرانی، حسن حسنزاده آملی، عبدالله جوادی آملی، ابراهیم امینی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، محمدتقی مصباح یزدی، محمد واعظزاده خراسانی، محمد محمدی گیلانی، عزالدین زنجانی، آیتالله سبحانی و افراد بسیار زیاد دیگری هستند که هرکدام مبدأ و منشأ تحولات بسیاری بودهاند.
انتهای پیام/