ملاحظات زیستمحیطی و رقابتی تولید انواع کاغذ در کشور
ایده بسیار خوب دولت برای احیای کارخانه چوب و کاغذ مازندران، استفاده از ظرفیت تولیدی این کارخانه برای تامین کاغذ کتب درسی با سالی ۵۰ هزار تن مصرف است که بسیار اجرایی و عملیاتی است.
خبرگزاری تسنیم، علی واضحی:
چند روزی است که مطالبی از قول مسئولین و رسانهها در مورد حل چند ساله مشکل تامین کاغذ با احیای «تولید داخلی» در رسانهها مورد توجه قرار گرفته است. از همین رو لازم دیدم به عنوان یکی از فعالان حوزه کاغذ و چاپ، ده پاراگراف را به صورت مختصر مطرح نمایم. امید است این مطلب در اتخاذ تصمیمهای دقیقتر موثر باشد.
1) ماده اولیه اصلی صنعت ساخت کاغذ و مقوا دو چیز است: آب و خمیر!
2) متاسفانه بحران آب در کشور ما جدی است و سال به سال بر مشکلات مربوط به آن اضافه میشود. امروز برای مردم و رسانهها شفاف نیست که کاغذسازیهای اصفهان، یزد و ... آب خود را از کدام منابع زیرزمینی برداشت میکنند و پساب خود را به کدام زمین میفرستند. این در حالی است که کاغذسازیهای کشورهای دیگر عمدتاً روی رودخانههای عظیم تاسیس میشوند و برای مدیریت پساب آنها برنامهریزی جدی میشود.
3) خمیر مورد استفاده در کاغذسازی بر دو نوع است: خمیر بکر (که از برداشت چوب جنگلها و یا ضایعات کشاورزی مثل تفاله نیشکر به دست میآید) و خمیر بازیافتی که از چرخه برگشت محصولات کاغذی از بازار مصرف برای بازیافت و یا به اصطلاح آخال کاغذ تولید میشود. ما در ایران منابع چندانی برای تولید خمیر بکر نداریم. در مورد خمیر بازیافتی از آخال، ظرفیتهای خوبی در سالهای اخیر در کشور ایجاد شده که کل خمیر آخال داخلی را مصرف میکند و حتی در سالهای اخیر مجبور شده آخال را از کشورهای همسایه وارد کند. کارخانههای فوق کشور را از واردات کاغذهای بازیافتی کارتن تقریبا بینیاز کردهاند.
4) کاغذهای چاپ، تحریر و تبلیغات، محصولاتی هستند که نیاز به سفیدی بالا و چاپپذیری مناسب دارند و از همین رو نمیتوانند در ساختار خود از خمیر بازیافتی و با کیفیت پایین استفاده کنند. اگر قرار باشد کاغذ چاپ و تحریر را در داخل تولید کنیم (به فرض داشتن فناوری به روز) خمیر چندانی برای تولید این کاغذها نداریم و مجبور هستیم خمیر را وارد کرده و آب را از زیرزمین بالا کشیده و کاغذ بسازیم.
5) شاید تولید گسترده کاغذ چاپ و نشر با توجه به شرایط فوق، و بدون درنظر گرفتن مسائل زیست محیطی و سطح کیفیت کاری چندان بهینه نباشد چرا که ممکن است مانند برخی صنایع زیانده، تولید داخلی آن قیمتتمامشده بالاتر و کیفیت پایینتری داشته باشد و نهایتا مصرفکننده و محیط زیست ایران مجبور شود هزینههای این تصمیم اشتباه را بپردازد.
6) اگر کاغذسازان در کشور حدود 10 بنگاه اقتصادی بزرگ اما با صدایی بلند و واحد هستند، در عوض هزاران بنگاه بزرگ، متوسط و کوچک اقتصادی در حوزه چاپ، نشر، خدمات و بستهبندی وابسته به تامین کاغذ و مقوا بوده و ذینفعان مصرف محصولات آنان، در واقع همه آحاد جامعه 85 میلیونی ایران هستند. کاهش کیفیت و افزایش قیمت کاغذ و مقوا بر ناشرین، چاپخانهها، کشاورزان، صنعتگران، تولیدکنندگان، صادرکنندگان، بنگاههای خدماتی و نهایتا ًهمه مصرفکنندگان ایرانی تاثیر خواهد گذاشت.
7) بیشتر کارخانههای داخلی کاغذ (غیر از کاغذ مازندران) اوضاع اقتصادی خوبی دارند و با تولید کاغذهای بازیافتی صنعت بستهبندی از آخال موجود در کشور، سود خوبی به دست میآورند. به نظر میرسد دغدغه دولت در مورد این کارخانهها میبایست زیستمحیطی باشد، همانطور که پیشتر اشاره شد، اینکه آب مورد نیاز را از کجا برداشت میکنند و پسآب تولیدی خود را در کجا میریزند.
8) ایده بسیار خوب دولت برای احیای کارخانه چوب و کاغذ مازندران، استفاده از ظرفیت تولیدی این کارخانه برای تامین کاغذ کتب درسی با سالی 50 هزار تن مصرف است که بسیار اجرایی و عملیاتی است. کتب درسی با سیستم رول چاپ میشوند که نسبت به چاپهای ورقی تاثیر بسیار کمتری از نوسانات کیفی کاغذ میگیرند. از طرفی سازمان چاپ و نشر کتب درسی بنگاهی رقابتی نیست و نوسان کیفیت در این بنگاه سبب کوچک شدن اقتصاد آن نخواهد شد. این ظرفیت که مسوولین آموزش و پرورش سالهاست با بهانههای کیفی از به کارگیری آن طفره میروند، یک فرصت خوب برای احیای کارخانه چوب و کاغذ مازندران است، امکانی که باعث میشود همه دانشآموزان ایران، تحصیل خود را روی کاغذ ایرانی به ثمر برسانند و این میتواند در شناسنامه کتب درسی نیز درج شود.
9) صنعت چاپ و بستهبندی یکی از کلیدهای جهش تولید در صنایع دیگر است. صنعتی است که به محصول نهاییشان جایگاه میدهد و به کمک این بخش است که تولید و صادرات در صنایع دیگر رونق میگیرد. کاغذ هم ماده اولیه مهم بخش بستهبندی است. بهتر است دولت در مورد تامین کاغذ و مقوا که تنوعی بیشمار و مصارفی متعدد دارد، اجازه دهد بنگاههای داخلی و خارجی با هم رقابت کنند. رقابت باعث میشود مواد اولیه متنوعتری به دست بنگاههای تولیدی و چاپخانهها برسد و این تنوع بستر خلاقیت و طراحی محصولات بهتر و رشد بنگاههای تولیدی پایین دست است. اگر جعبه خرمای ایرانی با مقوای کرافت فود کانتکت فنلاندی و فویل طلاکوب آلمانی چاپ شود، آن وقت این شانس را دارد که از جایگاه نازل ترین نوع خرما در بازارهای جهانی جدا شده و به قیمت ارزش واقعی خود فروش رود.
اگر چاپخانهی ایرانی کاغذ گلاسه مناسب را در اختیار داشته باشد، آنگاه میتواند با چاپخانههای چینی، ترکیه و اماراتی در صادرات خدمات چاپی به آسیای میانه و اروپا رقابت کند. هر گونه انحصار چه به نفع تولیدکننده، چه در قالب ارز ترجیحی برای دستهای خاص، در واقع از بین بردن رقابت و تنوع است و از بین رفتن تنوع نتیجهای جز نابودی بلندمدت تولید ندارد. به نظر میرسد کسانی که دولت را دعوت به دادن انحصار یا حمایت از دستهای خاص میکنند به فکر حمایت از خود با کمک رانت دولتی هستند در حالی که وظیفه دولت حفظ رقابت به نفع مصرفکنندگان است.
تولید امری مهم و سازنده اقتصاد هر کشور است. نکته ظریف در موضوع تولید اینجاست که گاهی چند هزار بنگاه پایین دست و متوسط تولیدی، فدای لابی و قدرت چانهزنی چند بنگاه بزرگ و ناکارآمد میشوند و عملا امکان بسیاری از فعالیتها برای بنگاههای تولیدی کوچک به واسطه انحصارطلبی بنگاههای بزرگ از بین میرود. بهتر آن است که دولت به عنوان سیاستگزار کل زنجیره مولد اقتصاد را در نظر بگیرد و علیالخصوص در تامین مواد اولیه، سیاست رقابتی را که به نفع تولید داخلی خواهد بود سرلوحه کار خود قرار دهد.
10) نکتهی انحرافی در بحث تولید کاغذ داخلی، تولید کاغذ سنگ به جای کاغذ سلولزی است که این روزها در رسانهها مطرح میشود در حالی که «کاغذ سنگ» کاغذ نیست، نوعی پلاستیک است که به همراه پودر سنگ تبدیل به ورق میشود. این محصول برخلاف تبلیغات انجامشده نه زیستمحیطی است، نه با خواص خود چندان میتواند جایگزین کاغذ سلولزی شود و نه ظرفیتهای تولید آن توان چندانی برای تامین نیاز کشور دارد. لذا تولید آن به هیچ وجه نمیتواند جای کاغذ سلولزی را پر کند. ظرفیتهای تولید این محصول در بهترین حالت و در مواردی میتواند جایگزین به کارگیری پلیمرهای پلاستیکی شود.
انتهای پیام/