همسنگر|روایتی شنیده نشده از شوخیهای متفاوت رزمندگان دفاع مقدس که سوژه فیلم «اخراجیها» شد+ فیلم
سومین شب خاطرهگویی رزمندگان دفاع مقدس تحت عنوان «همسنگر» همزمان با ایام گرامیداشت هفته بسیج در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سومین شب خاطرهگویی رزمندگان دفاع مقدس، تحت عنوان برنامهی «همسنگر» همزمان با سالروز آزادسازی سوسنگرد و ایام بزرگداشت هفته بسیج در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
نشست همسنگر با هدف گردهمایی جمعی از رزمندگان دفاع مقدس و همچنین نقل خاطرات و ناگفتههای سالهای جنگ تحمیلی از سوی خبرگزاری تسنیم به صورت ماهانه برگزار میشود.
در این نشست آقایان علی دباغچیان حمید حمیدیه، محسن عابدی، مجید حراست، رضا فرج زاده، مجید جعفری، محمد ماشاءلله، محمد درویش، احمد صالحی از فرماندهان و رزمندگان گردان ادوات لشکر 27 محمد رسولالله(ص) به بیان خاطرات پرداختند.
رضا فرجزاده از تکتیراندازان دوران جنگ تحمیلی در سومین شب خاطرهگویی برنامه همسنگر از ماجرای خوشحالی یکی از رزمندگان دفاع مقدس به دلیل شهید نشدن اشاره کرد و گفت: یکی از تانکهای نیروی مسلح کشورمان برای جلوگیری از پیشروی دشمن روی خاکریز رفته، تیراندازی میکرد و مجدداً به پایین خاکریز میآمد. این امر باعث شده بود که دشمن موقعیت ما را شناسایی کند. برای همین از یکی از افرادی که درون تانک بود درخواست کردم به بیرون بیاید و تانک را به جای دیگری ببرد. در حین گفتگوی من و این فرد، تانک مورد اصابت قرار گرفت و همه افراد داخل تانک به شهادت رسیدند. این رزمنده از اینکه من باعث شدم، او به شهادت نرسد، دائماً مرا مورد تفقد قرار میداد.
مجید جعفرییکی دیگر از رزمندگان جنگ تحمیلی در این برنامه به شوخی نامتعارف خود با سایر رزمندگان پرداخت و اظهار داشت: روزی دیدم رانندگان اتوبوس که رزمندگان را به خط مقدم میآورند، دور یکدیگر جمع شده و مجلس بذلهگویی راه انداختهاند. من هم به شوخی به سنگر یکی از دوستان رفتم و نارنجکی که قبلاً چاشنی آن را در آورده بودیم را در دست گرفتم و گفتم ما داریم کشته و شهید میدهیم، شما میخندید؟ پس از اتمام حرفهام نارنجک را میان آنها انداختم و هر کدام به یک سمت پناه گرفتند. وقتی دیدند که نارنجک منفجر نشد، دنبال من کردند.
محسن عابدی نیز از رزمندگان دفاع مقدس به حادثهای تأمل برانگیز اشاره کرد و گفت: در حال پیشروی به سمت دشمن بعثی بودیم که دیدم یکی از افراد دشمن در حال فرار است، تا آمدم به او شلیک کنم، اسلحه گیر کرد و شلیک نکرد، به یکی دیگر از دوستان حاضر در جمع گفتم که چرا شما نزدی؟، او پاسخی به من داد که هنوز که از آن ماجرا بیش از 30 سال میگذرد، برای من عبرتآموز است. گزارش برنامه «همسنگر» را ببینید: