تأثیر تکنولوژی بر ادبیات/ "پیامک" چگونه سبک نوشتاری داستاننویسان را متحول کرد؟
زمینه و گرایش به فرمهای کوتاه با گذشته متفاوت است. آن چه مسلم است؛ رواج نوع خاصی از نوشتار در هر دوره تابعی از شرایط اجتماعی و علایق بشری است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ظهور ابزارهای نوین ارتباطی و بسط و گسترش چشمگیر فضای سایبر در زندگی بشر، تمام ساحات زندگی و ذهن و ضمیر ما را متأثر کرده است و نمیتوان و نباید دامنه آن را به یک سلسله اتفاقات سختافزاری صرف محدود کرد. حتی وقتی پای سبکبندی قالبهای ادبی و زمینههای رواج و روایی یک یا چند ژانر مشخص به میان میآید هم، برکنار از حوزه تأثیر تکنولوژی و مداخلهگری عنصر "ماشینی" بر تعیین سمت و سوی خلق و پرورش آثار ادبی و هنری نیستیم.
تا اینجای بحث به نظر نمیرسد که کسی بتواند نفس نفوذ تامّ و تمام تکنولوژی و سیطره سایبر بر انسان را انکار کند اما همین که پای ارزشداوری در این خصوص به میان میآید، صاحبنظران به دو گروه موافق و مخالف تقسیم میشوند که هر کدام هم با ارائه فهرستی از مزایا یا معایب این تأثیر، دیدگاه خودشان را موّجه و برخوردار از پشتوانه نظری مستحکم مینمایند.
مریم بخشایش (برزوئی)، پژوهشگر ادبی و نویسنده کتابهایی چون "بار امانت"، "زیر پوست ناگفتهها" و کتاب منتخب "داستانکهای لیراو"،در نوشتاری برای تسنیم، به دفاع از کوتاه نویسیِ ناشی از ضرورتهای تکنولوژیک عصر جدید میپردازد و با استناد به جمله مشهور: "کمتر، بهتر است"، استدلال میکند که تعالی داستان نویسی معاصر فارسی در گرو میدان دادن به این جنبش مینیمالیستی جدید است که باید آن را مغتنم شمرد.
متن کامل یادداشت بخشایش را در زیر میخوانیم:
آینده پژوهی فرارشتهای جدید است که به طور نظاممند به کشف آن چیزی میپردازد که ما میتوانیم درباره آینده سیستمهای انسانی بدانیم و به کار ببریم.
جهان کثرتگرای امروز که پذیرای باورهای نو در هنر و ادبیات است؛ تحولات زیادی را در اصول و قواعد زیباشناسی پشت سر گذاشته است. این تحولات در هنر و ادبیات حاصل شرایطی است که هنرمندان و نظریهپردازان دهه 60 میلادی، به یاری فرمالیسم و ساختارگرایی فراهم آوردند.
این شرایط زاده تحولات عمیق و وسیعی در زمینههای گوناگون فکری، فلسفی، سیاسی و اجتماعی پس از جنگ جهانی اول و دوم بوده است. در پی این تحولات انسان قرن بیستم، در آن چه عقل و خرد دوران مدرن وعده داده بود؛ تردید کرد و به بازنگری اصول و مفاهیم هنری پرداخت و ساختارهای تازهای را پایهگذاری کرد که در این میان هنر کمگویی، تلخیص و در داستان نویسی سبک مینیمالیستی، نقش موثری در شکلگیری هنر امروز ایفا کرد.
اولین صدای مینیمالیسم، از سوی مدرّس و مدیر نهایی مدرسه باوهاوس میس ون، به گوش رسید. جمله مشهور: "کمتر، بهتر است" اما خداوند هم در همین ریزهکاریهاست. اهمیت توجه به اجزا و نقش آن در زیبایی را مطرح میکند.
مینیمالیسم به گفته ادوارد لوسی اسمیت، سبک یا اصلی ادبی است که بر پایه ایجاز و فشردگی بیش از حد محتوای اثر بنا شده است. در این سبک ادبی، فقط عناصر ضروری اثر آن هم در کمترین و کوتاهترین شکل باقی میماند.
به علت شرایط هر دورهای و نوسان ذوق عمومی، ممکن است نوع خاصی از نوشتن در آن دوره رواج بیشتری یابد اما در طول تاریخ، کمینهگرایی که ریشه در کم حرفی دارد و هم بیشینهگرایی که آبشخور آن پرحرفی است؛ طرفداران خاص خود را داشته است.
زمینه و گرایش به فرمهای کوتاه با گذشته متفاوت است. آن چه مسلم است؛ رواج نوع خاصی از نوشتار در هر دوره تابعی از شرایط اجتماعی و علایق بشری است.
رشد و توسعه سریع فناوری، به ویژه در عرصه ارتباطات، این احساس را در بین عموم تقویت کرد که جهان به سمت کوچک شدن میل کرده است و دهکده جهانی در حال شکلگیری است.
همچنین شتابزدگی و مشغله مردم در عصری که به علت گسترش چشمگیر اینترنت، بسیاری از چیزها به سادگی و به راحتی در دسترس است؛ آنان را تا اندازهای کم حوصله و برای رسیدن به خواستههایشان پرتوقع کرده است. به علاوه شرایط خاص زندگی در دنیای معاصر نیز، گروه زیادی از مردم جهان را به پدیدههای کوچک و جمع و جور علاقه مند کرده است.
به همین علت نانو تکنولوژی امروزه از فنآوریهای برتر محسوب میشود. در این میان برخی محصولات تکنولوژی باعث کوتاه نویسی شده است. مثلا ظهور و رواج پیامک در سالهای اخیر موجب کوتاه نویسی شد.
زیبایی هنر درباره چگونگی شناخت، درک و لذت بردن از اثر هنری بحث میکند. کمینهگرایان نیز راز و رمز تاثیر آثار هنری مینیمال و منشاء لذت بردن از آنها را در دو ویژگی ایجاز و سادگی میدانند. بینش مینیمالیستها بر این دو جمله استوار است: کوچک زیباست و ساده زیباست.
جان بارت، نویسنده آمریکایی، زمینه شکلگیری جنبش مینیمالیسم در ادبیات آمریکا را شرایط روحی مردم بعد از جنگ ویتنام میداند که موجب گرایش به کمگویی و سکوت شده است؛ بحران انرژی که موجب واکنش مردم علیه اسراف و توجه به کمینهها شده است؛ رواج سینما و تلویزیون که بارزترین پیامد آن کاهش میزان مطالعه در میان عموم شده است؛ رواج نشریات با ظرفیت چاپ مطالب و قطعات کوتاه و مقابله با روشنفکرمآبانی که به سبک متکلف گرایش داشتند، از دیگر عوامل اجتماعی این پدیده به شمار میآید.
با توجه به آینده مطلوب برای ادبیات داستانی ایران به نظر میرسد برای تعالی دنیای آینده در هنر به خصوص داستاننویسی ایران که با آسیبهایی در دوره معاصر روبرو بوده است، با ایجاد شالوده مفهومی، شناسایی عوامل پیشگیرانه در عدم تمایل هنرمندان داستان نویس ایران به سبک مینیمالیسم، شناسایی عوامل سازنده و شناخت بیشتر و بهتر در تعالی آینده داستان نویسی گام برداشته شود.
در پایان بد نیست این کلام استوار و تحسینبرانگیز الوین تافلر را یادآوری کنم که میگوید: بیسوادان قرن 21، کسانی نیستند که نمیتوانند بخوانند و بنویسند؛ بلکه کسانی هستند که نمیتوانند آموختههای کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند.
انتهای پیام/