منصور ضابطیان: به من گفتند بازیگر شو اما فکر کردم بازیگری کار من نیست!/ دوست دارم به فضای «رادیو هفت» برگردم
ضابطیان درباره اینکه چرا وارد عرصه بازیگری نشد، گفت: چند مرتبه پیشنهاد بازی داشتم اما فکر کردم بازیگری کار من نیست؛ اما دوست دارم به «رادیو هفت» برگردم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه تلویزیونی «رخ به رخ» شبکه دو سیما از اتاق گریم شروع شد. ضابطیان در پاسخ به روند ورودش به دنیای رسانه و نویسندگی گفت: رشته اولیهام علوم آزمایشگاهی بوده و بعد تغییر رشته دادم و سینما خواندم. سالهایی که من علوم آزمایشگاهی را انتخاب کردم همان دورهای بود که همه باید دکتر میشدند اما بعد متوجه شدم الزاماً همه نباید دکتر شوند و برخی هم میتوانند سراغ رویاهای کودکیشان بروند بنابراین به سینما تغییر رشته دادم. اگر دکتر میشدم به اندازه الان آدم خوشحالی نبودم.
او درباره بازی در سینما پاسخ داد: چند باری پیشنهاد بازی داشتم اما فکر کردم بازیگری کار من نیست و کار بسیار سختی است. ضمن اینکه نقشهایی به من پیشنهاد شده بود که نمیتوانست راهی باشد برای اینکه بازیگر درجه یکی شوم. باید مسیری طولانی را میپیمودم تا به موفقیت برسم، منطق میگفت کاری را ادامه بده که فکر میکنی در آن موفقتری.
امیرعلی دانایی مجری برنامه در این قسمت از گفتوگو، ضابطیان را در یک موقعیت روبرو شدن با سرقت ادبی از خودش قرار داد و درباره واکنش این نویسنده از او پرسید. او این چنین پاسخ داد: من آدم رکیام و اگر متوجه سرقت ادبی از خودم شوم با آن فرد به صورت مستقیم صحبت میکنم اما به نظرم خیلی هم محل دلخوری عجیب و غریبی نخواهد بود. چون فکر میکنم جریانِ دنیا آنقدر رو به جلو هست که آدم نباید ذهنش را درگیر کند و بهتر است یک کار جدیدتر و بهتر کند.
تهیهکننده برنامه تلویزیونی «رادیو هفت» ادامه داد: دفاع از کیان حرفهای مهم است اما ذهنم را درگیرش نمیکنم. بارها شده برنامهای را در تلویزیون و یا صفحهای را در مطبوعات طراحی کردهام و بعدها مشابهش را در نمونههای متعددی دیدم که بازسازی شده. من درگیرش نشدم فقط فکر کردم پس این برنامه تأثیرش را گذاشته و حالا انرژیام را سر کار دیگری بگذارم.
مجری «محاکات» توضیح داد: سفر به من یاد داده جهان خیلی کوچکتر و زندگی کوتاهتر از چیزیاست که فکر میکنیم بنابراین حیف وقت و انرژی انسان است که سر هرچیزی صرف شود.
نویسنده «سباستین» درباره نوع نگاش سفرنامههایش بیان کرد: سفرنامه مثل فیلم مستند است که نمیشود تخیّلمان را واردش کنیم چون در این صورت میشود فیلم داستانی. من هم در نگارشِ سفرنامههایم کاملاً مبتنی بر واقعیت مینویسم. شاید ترتیب وقایع را جلو و عقب ببرم، روی چیزی تأکید کنم یا ... اما قطعاً از چیزی صحبت میکنم که برایم اتفاق افتاده است.
اگر بخواهی محبوب بمانی باید اصولی داشته باشی
تهیهکننده «صد برگ» درباره داشتن خط فکری اظهار کرد: اگر مبنای تو این باشد که بخواهی بمانی و مردم دوستت داشته باشند باید اصولی داشته باشی. یعنی آدمی که اشتباه میکند اما آن اشتباه بر پایه یک اصولی است بسیار ارزشمندتر از کسی است که هیچ اصولی ندارد. به قول علی محمد افغانی بدسلیقگی بهتر از بیسلیقگی است.
ضابطیان اضافه کرد: در کار فرهنگی هم باید اصولت رعایت شود نه اینکه امروز یک خط فکری داشته باشی و فردا یک خط فکری دیگر به ویژه اینکه پول برای کسی که کار فرهنگی را دوست دارد نمیتواند آن قدر وسوسه برانگیز باشد که خط فکریاش را عوض کند.
دلیل دو دستی چسبیدن برخی مدیران به میزهایشان
منصور ضابطیان درباره معرفی شغل خود بیان کرد، من روزنامهنگار بودهام، عکاسی، تهیه کنندگی، کارگردانی، اجرا و ... کردهام. اما اگر یک فرم جلویم بگذارند در قسمت شغل می نویسم نویسندگی چون بسیار به این عنوان علاقهمندم.
وی در توضیحی بیشتر افزود: وقتی مهارت لذت بردن از زندگی را بلد باشی یک کار دیگر پیدا میکنی. یکی از دلایل اینکه برخی مدیران ما دو دستی به میزشان چسبیدهاند، ریسک نمیکنند و خلاقیت نشان نمیدهند به خاطر این است که کار دیگری بلد نیستند. نگرانند که اگر این ریسک را بکنند شغلشان را از دست بدهند. اما وقتی چندین کار بلد باشی اگر یکی را از دست بدهی سراغ یکی دیگر میروی. حتی اگر همه را از دست بدهی اما هوش و مهارت زندگی کردن را داشته باشی موقعیت جدید برای خودت تعریف و ایجاد میکنی.
ترجیح میدهم درآمدم را صرف این کنم که در لحظه خوشحال باشم
این برنامهساز درباره سفر کردن بدون برنامه توضیح داد: من عادت کردهام بیشتر سفرهایم را تنها بروم. برنامه ریزی های طولانی مدت ندارم اما آدمی هم نیستم که بگویند فردا 4 صبح برویم فلان جا آماده باشم چون دست کم برای یک هفته، 10 روز آینده ام برنامه دارم و این اتفاق نظمم را به هم میریزد و من از بینظمی بیزارم.
نویسنده سفرنامه «مارک و پلو» گفت: به نظرم اگر احتیاجات اولیه زندگیات تأمین باشد، سقفی بالای سر و معیشت مالی به اندازهای هم داشته باشی، حرص زدن و فراتر رفتن به نظرم اشتباه است. من ترجیح میدهم درآمدم را صرف این کنم که در لحظه خوشحال باشم
دوست داشتم به فضای «رادیو هفت» برمیگشتم
او درباره وظیفه اهل فرهنگ و رسانه در این روزها بیان داشت: هر آنچه به مردم آرامش دهد و باعث شود تا تصمیم درست بگیرند فضاییست که باید توسط اهل رسانه ایجاد شود. این تصمیمِ درست برای هر کس ممکن است یک چیز باشد، اما وظیفه اهل فرهنگ فراهم کردن این جنس آرامش است، چون مردم امروز بیشتر از هرچیز به آرامش نیاز دارد.
ضابطیان در ادامه گفت: دوست داشتم به فضای برنامه «رادیو هفت» و آرامشی که آن روزها به مردم میداد دوباره برگردیم.
نویسنده «چای نعنا» اظهار کرد: در سفری که به کوبا داشتم مردمی را دیدم که در فقر زندگی شادمانهای دارند. این نوع زندگی خیلی مبتنی بر اقتصاد نیست. در کتابم هم نوشتهام مردم کوبا خیلی نگران آینده نیستند. نمیگویم نسخه درست یا غلطی است اما برای آنها جواب داده است. ما در اقیانوسی از معضلات اقتصادی، اجتماعی و ... زندگی میکنیم اما چیزی که مرا آزار میدهد عصبانیت اجتماعی است که متأسفانه زیاد میبینیم.
خشم اجتماعی یک معضل جدّی است
ضابطیان در بخش «اتاقک رخ به رخ» هم به مسأله عصبانیت اجتماعی در جامعه پرداخت و گفت: این مسأله خودش عوامل زیادی دارد و نمیشود خودمان را از این معضل جدا کنیم. هر چقدر هم با احوال خوبی از خانه خارج شویم اما در صف تاکسی با این خشم که در اثر یک اتفاق ساده مثل مسافر زدن خارج از صف رخ داده روبرو میشویم. یا در رانندگی با تنشهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنیم. نمودش را هم در فضای مجازی با واکنشهای عجولانه و عصبی افراد میبینیم. منکر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و ... نیستم اما این نوع مواجهه شایسته یک اجتماع با تمدن و تاریخ چندین هزار ساله نیست. امیدوارم مشکلات حل شود و بتوانیم این خشم اجتماعی را تبدیل به یک مهربانی فراگیر اجتماعی کنیم. اگر به این نقطه برسیم میتوانیم بگوییم جامعهمان پوست انداخته و جا افتاده است.
اهمیت آموزش و پرورش و گردشگری از نگاه یک فعال رسانهای
ضابطیان در این بخش از برنامه درباره انتخابش از وزارت در یک وزارتخانه گفت: آنقدر شرایط پیچیده است و دیگرانیاند که در کار یک وزیر دخالت کنند که ترجیح میدهم وارد این عرصه نشوم. اما اگر بنا بر اجبار و نیاز جامعه بخواهم وارد یک مسئولیت شوم وزارت آموزش و پرورش را ترجیح میدهم. چون اگر امروز شروع کنیم زیربنای 30 سال آینده را پیریزی کردهایم. اما اگر این انتخاب بنا بر علاقه شخصیم باشد وزارت گردشگری را انتخاب میکنم چون چارهای نداریم جز اینکه دربهای گردشگری را باز کنیم و بتوانیم این درآمد بزرگ را برای مردم توسعه دهیم. شعار نمیدهم اما هیچ سرزمینی مثل ایران را ندیدم که بتوان از وجب به وجبش درآمد کسب کرد، دریا، کویر، جنگل و ... بنابراین اگر از این نعمات استفاده نکنیم کفران نعمت کردهایم.
ترس از دست دادن خودم را دارم
ضابطیان در ادامه مقابل آئینه «رخ به رخ» قرار گرفت و گفت: سخت است آدم با خودش روبرو شود. از لذتهای آنی برای رسیدن به اهدافم میگذرم چون قرار است به یک انتهای شیرین برسم. خودم را برای کار بدم سرزنش میکنم اما این سرزنش کردن روی زندگیام تأثیر بلندمدت نداشته. من با ترسهایم زندگی میکنم. ترس از دست دادن موقعیتهایی مثل جوانی، انرژی و تواناییهایم را دارم در حقیقت بیشتر ترس از دست دادن خودم را دارم. ایدهآلش این است که با ظلم مقابله کنیم اما خیلی مواقع زندگی براساس ایدهآلهای آدمی پیش نمیرود. اگر بگویم با شهرت احساس ارزشمندی نمیکنم دروغ گفتهام اما اگر به بزرگ بودن دنیا و کم بودن فرصتها فکر کنم میبینم که کم نیستند آدمهایی که شهرت دارند و در این جمع گسترده شاید خیلی هم شهرت من مهم نباشد و به چشم نیاید.
وقتی تجربه تلخ تبدیل به یک خاطره جذاب میشود
ضابطیان در ادامه و در بخش «کافه رخ به رخ» از سفرهایی که به 45 کشور جهان داشته اشاره کرد و گفت: سفرهای من بیشتر هوایی بوده. یکی از لذتبخشترینهای جهان برای من تجربه غذایی در سفر به نقاط جدید است هرچند من بدغذا هستم اما از این تجربه در کتابهایم هم بسیار گفتهام.
این برنامهساز ادامه داد: 10 کتاب سفرنامه از سفر به 45 کشور مختلف دارم. گاهی خاطرهای تلخ است اما وقتی از آن فاصله میگیری میبینی که تجربه جذابی بوده مثل قرار گرفتن در موقعیت نگران کنندهای که در آنِ واحد ترسناک است اما وقتی رنگ خاطره میگیرد لذتبخش است. خاصیت سفر هم این است که افراد مدیریت بحران را به خوبی یاد میگیرند.
وی با بیان اینکه امیدوارم کسانی که مقاومت میکنند و واکسن نمیزنند به زودی واکسن بزنند چون برای ریشهکن شدن این بیماری نیاز است 80 درصد جامعه واکسینه شوند؛ ادامه داد: سفر را بنا بر روحیه افراد به آنها هدیه میدهم. نمیگویم اینجا بهترین نقطه دنیاست اما هرچه هست برای ما است و زمین زیر پایممان سفت است بنابراین باید مشکلاتش را هم پذیرفت مثل خانه پدری.
انتهای پیام/