تفسیر غرب از «پوسته خالی» برجام؛ حداکثر تعهدات در ازای حداقلها برای ایران
پیشبینی اینکه سرنوشت مذاکرات برجام به کدام سو پیش خواهد رفت مستلزم توجه به این نکته است که تعهدات هستهای ایران کمتر وابسته به تفسیر است تا تعهدات طرف غربی.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- رسانهها ساعاتی پیش گزارش دادند طرفهای غربی در مذاکرات وین در صدد هستند با بهرهگیری از اهرم زمان و تعیین ضربالاجلهای ساختگی تیم مذاکرهکننده ایران را تحت فشار قرار دهند. منابع خبری گفتهاند ضلع غربی مذاکرات وین با توجه به نزدیک بودن پایان سال میلادی به صورت تلویحی فرجه انتهای دسامبر را به عنوان فرصت باقی مانده برای دستیابی به توافق مطرح کرده است.
رویکرد غیرسازنده طرفهای اروپایی در مذاکرات وین به خصوص بعد از ورود «رابرت مالی»، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران به هتل محل برگزاری این گفتوگوها تشدید شده. تا قبل از آمدن رابرت مالی طرفها در حال کاستن از اختلافات بودهاند اما بعد از ورود او به سمت ارائه فضایی نومیدانه از وضعیت مذاکرات و بازی مقصرنمایی حرکت کردهاند. (بیشتر بخوانید)
تروئیکای اروپا در تازهترین بیانیه خود که شب گذشته (سهشنبه) صادر شده مدعی شده که اکنون «زمان ارزشمند» در حال از دست رفتن است و برجام در حال تبدیل شدن به «پوستهای خالی» است. در آن بیانیه آمده است: «زمان رو به اتمام است. بدون پیشرفتهای فوری، با توجه به حرکت سریع برنامه هستهای ایران برجام به زودی به پوستهای خالی تبدیل خواهد شد.»
سه کشور اروپایی علاوه بر این در این بیانیه مدعی شدهاند که مواضع تیم مذاکرهکننده ایران «ناسازگار با برجام» و یا «فراتر از آن» است، در حالی که آنها معتقدند که مواضعشان از تابستان سال گذشته تا کنون بر مبنای تلاش برای رسیدن به توافقی «جامع و منصفانه» قرار گرفته است.
از مفاد این بیانیه و مواضعی که کشورهای اروپایی و تیم مذاکرهکننده ایران در این چند هفته ابراز کردهاند میتوان این نتیجه را گرفت که میان دو طرف بر سر اصول و خطوط کلی ویژگیهای یک تفاهم مطلوب، اختلافی وجود ندارد. مثلاً هر دو طرف بر سر اینکه نباید وقت را تلف کرد اتفاقنظر دارند و یا اینکه هر دو طرف تصریح دارند که برجام بایستی توافقی منصفانه و متوازن باشد و نباید به یک «پوسته خالی» تبدیل شود.
با وجود این، آنچه اختلافها میان ایران و طرفهای غربی را رقم میزند تفاسیر متفاوتی است که دو طرف از نحوه تحقق این اصول کلی دارند. خود آن تفاسیر نیز چنانکه در ادامه توضیح خواهیم داد از راهبردهای کلان متفاوتی که ایران و طرف غربی برجام را بخشی از آن میبینند، نشأت میگیرند.
مثلاً درباره اینکه چه توافقی «منصفانه» است، طرف ایرانی توافقی را دو طرفه و متوازن میداند که طبق نص صریح برجام در ازای ایجاد محدودیت در بخشهایی از برنامه هستهای ایران به ایجاد انتفاع اقتصادی واقعی و رفع موثر و کارآمد تمامی تحریمهای وضعشده علیه ایران منجر شود.
از نگاه ایران، بخش مربوط به تعهدات هستهای این کشور از سطح غنیسازی مجاز گرفته تا نوع و تعداد سانتریفیوژها و میزان مجاز برای انباشت مواد هستهای به صورت عینی، ملموس و قابل اندازهگیری مشخص است.در مقابل، سوی دیگر موازنه که مربوط به بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی در ازای این تعهدات است به گونهای طراحی شده که ماهیتی تفسیرپذیر و قابل نقض داشته باشد. به عبارت دیگر، ایران میگوید طرفهای مقابل در حالی اکنون از تبدیل شدن برجام به «پوسته خالی» نگرانند که این توافق در بخش اعظم عمر خود از منظر اقتصادی برای ایران پوسته خالی بوده است.
تجربه اجرای برجام از سال 2015 نقش مهمی در شکل دادن به دیدگاه ایران در این زمینه دارد. تا قبل از خروج آمریکا از برجام در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، علیرغم پایبندی ایران به تمامی تعهداتش در توافق، طرف غربی تحریمها را تنها روی کاغذ رفع کرده بود و عملاً از انتفاع اقتصادی مستمر ایران جلوگیری میکرد. در دولت بعدی آمریکا هم که ترامپ تحریمها را به صورت مستقیم علیه ایران از سر گرفت و تحریمهای جدیدی وضع کرد. دولت بایدن هم به قرینه شواهد مختلف همان تا به حال سیاست دولت ترامپ را ادامه داده و در بهترین حالت دنبال بازگرداندن برجام به همان ریل دوران اوباما است.
از آنچه در بالا گفته شد، پیدا است که از نگاه طرف اروپایی «توافق منصفانه» توافقی است که در بهترین حالت ویژگیهای توافق دولت اوباما را داشته باشد و به همان شکل اجرا شود: یعنی از لحاظ تعهدات ایران بیکم و کاست مورد اجرا و راستیآزمایی قرار بگیرد اما از لحاظ انتفاع ایران به وعدهدرمانی و اعطای امتیازهای مقطعی و زودگذر مانند آزادسازی چند میلیارد دلار از داراییهای ایران محدود شود.
این تفاوت در تفاسیر، چنانکه پیشتر نیز گفته شد، ریشه در راهبرد کلانی که دو طرف قصد دارند برجام را در دل آن قرار دهند، نشأت میگیرد. اگر برجام از نگاه معماران ایرانی آن در دولت دوازدهم جمهوری اسلامی توافقی برای حل و فصل سوتفاهمات غرب بر سر برنامه هستهای ایران تعریف شده، از نگاه معماران آمریکایی و غربی آن، در دل راهبردی گستردهتر گنجانده شده و به عنوان نخستین سکو برای ورود به دیگر پروندههای اختلافی با ایران به ویژه مسائل منطقهای و موشکی تعریف شده است.
با در نظر داشتن همین چشمانداز راهبردی برای طرفهای غربی است که میتوان به تبیین این پرداخت که چرا طرفهای غربی انتفاع کامل ایران از برجام را مغایر با راهبرد کلان تعریفشده برای این توافق میبینند. از نگاه طرف غربی، هر گونه رفع تحریم علیه ایران در پرونده برجام نباید به گونهای باشد که اقتصاد ایران را از مقوله رفع تحریمها به کل بینیاز کند تا بتوان، ایران را مجدداً برای برجامهای بعدی پای میز مذاکره آورد.
با این تفاصیل پیشبینی اینکه سرنوشت مذاکرات برجام به کدام سو پیش خواهد رفت مستلزم توجه به این نکته است که تعهدات هستهای ایران کمتر وابسته به تفسیر است تا تعهدات طرف غربی؛ و طرف ایرانی در صدد است اجرای برجام را به سمتی حرکت دهد که بتواند بر خلاف رویههای گذشته برای این کشور نفع اقتصادی ایجاد کند. بر همین اساس، آنچه پیشرفت یا عدم پیشرفت گفتوگوها در آینده را رقم خواهد زد به آمادگی طرفهای غربی برای کنار گذاشتن دیدگاههای پیشین بستگی خواهد داشت.
انتهای پیام/