رضا غلامی: علامه مصباح حل مسائل ایران در اتمسفر انقلاب اسلامی را یک اولویت میدانست
رئیس مرکز پژوهشهای صدرا معتقد است: آیت الله مصباح یزدی رویکردی جامع و سیستمی به اندیشه اسلامی داشت و از آن در بالابردن ساختمان علوم انسانی اسلامی استفاده میکرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کنگره بینالمللی بزرگداشت علامه مصباح یزدی با برگزاری کمیسیونهای تخصصی چندگانه ذیل موضوعاتی چون علوم انسانی، حقوق بشر و علوم سیاسی از منظر علامه فقید مصباح یزدی به کار خود پایان داد.
در کمیسیون تخصصی علوم انسانی کنگره بزرگداشت علامه مصباح که به ریاست حجت الاسلام دکتر علی مصباح در محل تالار فیض مرکز همایش های صدا و سیما برگزار شد، سید هاشم میلانی، مسئول دفتر مطالعات راهبردی در عراق به ارائه مقالهای با موضوع غرب شناسی در اندیشه علامه مصباح پرداخت.
میلانی با ارائه گزارشی از تاریخچه غرب شناسی در بین متفکران مسلمان عنوان کرد: برخلاف شرقشناسی که در غرب به عنوان یک رشته علمی مطرح است، غرب شناسی در میان متفکران اسلامی سابقه طولانی ندارد و هنوز به عنوان یک علم شناخته نمیشود بلکه بیشتر نوعی رویکرد است که از روششناسی جا افتادهای برخوردار نیست و عمدتاً کسانی که به این مقوله پرداختهاند بر اساس روشهای غربی و مبتنی بر شیوه پدیدارشناسی ماخوذ از غرب عمل کردهاند و این ایراد بزرگی برای مطالعات غرب شناسی به شمار میآید.
وی افزود: آیتالله مصباح در مطالعات غرب شناسی خودشان ابتکاری به خرج دادند و روشی فلسفی را اتخاذ کردند که مبانی تفکر غربی را به چالش میکشید. ایشان در شناخت غرب و توصیف تفکر غربی روی مبانی فلسفی غرب تاکید داشتند و بر اساس مبانی و ادّله فلسفه اسلامی پاسخ سوالات را میدادند. این نگاه به غرب و بررسی مبانی غربی در آثار مصباح نمونههای متعددی دارد مثلاً در بحث معرفتشناسی، شکگرایی را به بوته نقد میگذاشتند یا در بحث فلسفی سیاسی مفاهیمی چون آزادی و دموکراسی را نقد میکردند و در مقوله دین شناسی تعدد قرائتها را به چالش میکشیدند و مجموعاً یک نگاه جامعنگر به اسلام داشتند و از اسلام به مثابه یک منظومه فکری در مقابل منظومه فکری غرب دفاع میکردند و این رویکرد ایجابی ایشان کاملا ابتکاری و بیسابقه بود.
وی با طرح این پرسش که اساساً ضرورت تأسیس علم غرب شناسی در جهان اسلام بنا به چه دلایلی احساس میشود؟ پاسخ داد: شرق شناسی در غرب عمدتاً با مقاصد استعماری و به منظور استیلا بر ملل شرقی دنبال شده در کنار آن غربیها سعی کردهاند نقاط ضعف تفکر مردم مسلمان را برجسته کنند تا زمینه تسلیم آنها در برابر فرهنگ غربی فراهم شود به باور علامه مصباح بنابر این ملاحظات بود که ما به ویژه در مرحله تاسیس تمدن انقلاب اسلامی نیاز به شناسایی گفتمانهای رقیب داشتیم تا بتوانیم در جهان گفتمان خودمان را به عنوان یک گفتمان برتر و قوی جا بیاندازیم.
وی همچنین خاطرنشان کرد: علامه مصباح به طور مستقل به مقوله غربشناسی نپرداخته بلکه آنچه در مواجهه با تفکرات غربی نوشته عمدتا ناظر بر تحقق هدف غایی اسلام که همان هدایت بشر باشد، است. ایشان معتقد بود که ما با مانعی جدی به نام تفکر غربی مواجه شدهایم که در تمام زوایای جامعه اسلامی ما نفوذ کرده و برای رفع این مانع ضرورتا باید آن را بشناسیم، آسیبشناسی کنیم و مشکلاتش را آشکار کنیم تا تفکر ناب اسلامی بتواند جایگزین آن شود و هدف نهایی اسلام را تامین کند.
سخنران دیگر این کمیسیون حجتالاسلام دکتر رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای صدرا بود که دیدگاههای علامه مصباح یزدی را در حوزه علوم انسانی در 10 ویژگی خلاصه کرد.
ویژگیهای دهگانه علوم انسانی اسلامی از منظر علامه مصباح:
*استاد مصباح در قیاس با سایر متفکران مسلمان، درک به مراتب عمیقتری از مدرنیسم و به تبع آن، از علوم انسانی مدرن و محلهای نزاع میان علوم انسانی سکولار و علوم انسانی اسلامی داشت.
*ایشان عنایت ویژهای به مبناگرایی در ساخت علوم انسانی اسلامی با اتکاء به میراث گرانقدر فلسفه اسلامی نشان میدادند و به همین دلیل، تمرکز خاصی بر روی فلسفه علوم و معرفت شناسی جدید داشتند.
*علامه مصباح به رشته روانشناسی و تعلیم و تربیت به چشم یک رشته کلیدی در ساخت علوم انسانی اسلامی نگاه میکردند و احتمالا دلیل آن را باید توجه ویژه استاد مصباح به ساحت انسان شناسی و همچنین تاثیر ویژه روان شناسی بر روی تحولات فردی و به تبع آن اجتماعی در نظر گرفت.
*مرحوم آیت الله مصباح رویکردی جامع و سیستمی به اندیشه اسلامی داشتند و از آن در بالا بردن ساختمان علوم انسانی اسلامی استفاده میکردند. به بیان دیگر، ایشان با یک برداشت نظاممند از اسلام وارد ساخت علوم انسانی اسلامی واقعی میشدند.
*علامه مصباح عنایت خاصی به فلسفه الهی تاریخ داشتند و از قوانین فلسفه الهی تاریخ در جهت تبیین و پیش بینی وقایع اجتماعی مدد میگرفتند.
* استاد مصباح با شکلدهی به عقلانیت مترقی اسلامی در عمل مبتنی بر قرآن، سنت و عقل فرصتهای منحصر به فردی را برای کنشگری فعال اسلام در ساحت عمل به وجود آوردند ضمن آنکه کاربرد عقل در عرصه عمل دینی را گسترش دادند.
* آیت الله مصباح در علوم انسانی اسلامی یک شخصیت مسألهمند بودند و با اشرافی که به مسائل نظری و عملی داشتند به جای ورودهای کلی، ورودهای مسألهمحور داشتند.
*استاد مصباح بین علوم انسانی اسلامی و نیازهای مبتلابه بومی و ایرانی پیوند زده بودند و حل مسائل ایران در اتمسفر انقلاب اسلامی را یک اولویت تلقی میکردند.
*مرحوم علامه مصباح به علوم انسانی اسلامی یک رویکرد تمدنی داشتند و حرکت خود در این عرصه را بر اساس یک افق تمدنی تنظیم میکردند.
*مواجهه استاد مصباح با علم تجربی یا تفسیری یک مواجهه ایجابی و مبتکرانه بود و ایشان با درک مزیتهای این علوم در قلمروهای معین، استفاده از این علوم در ذیل جهان بینی الهی را در علوم انسانی اسلامی اجتناب ناپذیر قلمداد میکردند.
انتهای پیام/