وضع آیت الله مصباح در دوران اصلاحات، شبیه به موقعیت حاج قاسم در مقابل داعش بود
من هر وقت به آن روزها و تنهایی آیتالله مصباح فکر میکنم، یاد حاج قاسم میافتم که در وضعی که نیروهای داعش تا حوالی کاخ بشار اسد رسیده بودند، باز هم میدان را خالی نکرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام محمدجواد نوروزی، مدیر گروه سیاسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: به نظر من علامه مصباح مرزبان تئوریک انقلاب بود و شهید سلیمانی مرزبان عملی آن. شهید سلیمانی در واقع تربیت شده مکتب امام خمینی(ره) بود و حضرت آیت الله مصباح هم در همان مکتب تلمّذ کرده بود. از حیث تئوریک ایشان از شاگردان برجسته حضرت امام (ره)، مرحوم علامه طباطبایی و آیتالله العظمی بهجت به شمار میآمد که هرسه این بزرگواران از استوانههای راستین اندیشه اسلامی بودند و چون به لحاظ وجودی خداوند به ایشان عنایات خاصی داشت این توفیق را پیدا کرد که در عرصه فکر و فلسفه اسلامی آموزگار و مربی بیبدیلی شود و آثار ارزشمندی از خودش به یادگار گذاشت.
وی افزود: شهید سپهبد سلیمانی انسان بزرگی بود که خالصانه تلاش کرد مبانی نظری و اندیشگی که حضرت آیت الله مصباح تبیین میفرمود را در عرصه عمل به منصه ظهور برساند. در حقیقت شهید سلیمانی تفکر فلسفی علامه طباطبایی-مصباح، عرفان آیت الله بهجت و مکتب جهادی حضرت امام(ره) را در عمل تحقق بخشید.
وی با اشاره به سوابق انقلابی علامه مصباح تأکید کرد: ایشان متفکری بود که هم قبل از انقلاب امضایش پای بسیاری از اعلامیهها برعلیه رژیم شاه هست و هم بعد از پیروزی نهضت بر دامنه فعالیتهای انقلابیاش افزوده شد و به توصیه حضرت امام بُعد آموزشی موسسه در راه حق را توسعه داد که بحمدالله تاکنون منشأ خدمات کم نظیری بوده است. از دوراندیشی ایشان بود که تشخیص داد ما بعد از پایان دوران جنگ نیازمند کارهای نظری و تئوریکی هستیم که برای آن باید برنامهریزی کرد.
نوروزی همچنین تصریح کرد: به نظر من حضور حضرت آیت الله مصباح در صحنه سیاست و اجتماع برآمده از همان وجه اندیشگی ایشان بود که بنا بر ضرورت و اقتضائات خاص هر دوران شمایل متفاوتی پیدا میکرد مثلا ایشان در دهه اول و دوم انقلاب به شدتی که بعدها دیدیم وارد میدان عمل نمیشد، چون احساس نیاز نمیکرد و تشخیصاش این بود که با تمحّض و تمرکز در حیطه اندیشهورزی بهتر میتواند انجام وظیفه کند اما وقتی شرایط تغییر کرد دیدیم که ایشان حتی کاندیدای ریاست جمهوری هم تعیین میکرد و به صورت فعالانه از کاندیداهایی مشخص حمایت میکرد. همه این چیزها را باید در چارچوب مصلحتاندیشی و احساس وظیفه اسلامی و انقلابی ایشام فهمید.
برداشت من این است که ایشان نظرش این بود که وقتی در میدان عمل افراد شایسته حضور دارند، باید کار نظری و تئوریک نظام اسلامی را پیش برد اما وقتی این پایه تضعیف شد باید در آن عرصه ورود کرد و به نیازهای فوری و آنی جامعه در صحنه عمل پاسخ داد.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: در یک کلام اعتقاد من این است که حضرت ایت الله مصباح به لحاظ تئوریک، تبیینگر آن تفکری بود که حضرت امام بنیان نهاد و شهید سلیمانی هم تبلور عینی همان اندیشه به شمار میآمد که توانست عصاره آن عرفان و اخلاق و معرفت امام و رهبری را در عینیت جامعه مرئی کند لذا تعبیر "مکتب شهید سلیمانی" که مقام معظم رهبری در مورد ایشان به کار بردند بسیار دقیق و بجا بود که به همین مسائل اشاره دارد.
وی افزود: اگر کسی بخواهد مبانی تئوریک فعالیتها و مبارزات شهید سلیمانی را بر اساس کنشهای فردی و اجتماعی ایشان تدوین کند به همان چیزی میرسد که علامه مصباح در آثارش طرح و شرح میکند در حقیقت این دو بزرگوار دو روی یک سکه بودند که باید آنها را در یک چارچوب واحد بررسی و تحلیل کرد.
وی با بیان اینکه شباهت و قرابتی که میان این دو سردار بزرگ عرصه فکر و عمل به چشم میخورد، اتفاقی نیست، عنوان کرد: این مسأاله پیش از هر چیز به آبشخور واحد آنها برمیگردد؛ یعنی مکتب حضرت امام خمینی (ره). اگرشما بخواهید این مکتب را در بعد نظری و تئوریک بسط بدهید میشود آیت الله مصباح. چرا آیت الله مصباح برای ما این اندازه حائز اهمیت است؟ چون گفتمان حضرت امام را نمایندگی میکند یعنی اگر گفتمان آیت الله مصباح با گفتمان حضرت امام و مقام معظم رهبری زاویه داشت این قدر اهمیت پیدا نمیکرد.
به گفته این مدرس اندیشه سیاسی اسلام، شهید سلیمانی در حقیقت یک سرباز محض حضرت امام و مقام معظم رهبری بود که عین همین مسأله را ما در سلوک رفتاری آیت الله مصباح هم میبینیم در واقع هر دو سرباز مقام معظم رهبری بودند منتها در دو میدان؛ یکی در عرصه جهاد و جبهه مقاومت و دیگری در عرصه نظر و تئوری پردازی.
نوروزی در پایان با اشاره به ترور رسانهای علامه مصباح در دوران اصلاحات، تصریح کرد: فضای سنگین رسانهای که در دوران اصلاحات علیه ایشان به راه افتاده بود را به یاد بیاورید! ایشان با وجودی که تنها بود از میدان فرار نکرد بلکه مسئولانه و یکتنه وارد میدان شد و تلاش کرد با تبیین و ترسیم خط اصیل اسلام و انقلاب اذهان و عقول را روشن کند. من هر وقت به آن روزها و تنهایی ایشان در آن فضا فکر میکنم یاد حاج قاسم میافتم که در وضعی که نیروهای داعش تا حوالی کاخ بشار اسد رسیده بودند و ایشان تنها مانده بود و همه میگفتند مقاومت دیگر فایدهای ندارد و کار تمام است، باز هم میدان را خالی نکرد و با اتکا به روحیه جهادی خودش و کسانی مثل شهید همدانی از کیان جبهه اسلامی و حرمت حریم بارگاه حضرت زینب(س) دفاع کرد و توانست آن تهدیدها را تبدیل به فرصت کند که بحمدالله ما امروز شاهد به بار نشستن آن زحمات و زوال نظام سلطه در منطقه هستیم.
انتهای پیام/