"شعر فاطمی" مظلوم دیروز و امروز تاریخ، با جثهای نحیف و ظریف
در جان و جهان «شعر فاطمی» روزگار ما، روزنههای مسدودی وجود دارد که میتوان با شناسایی و گشودن آنها، راه را برای زایندگی و بالندگی هرچه بیشتر این شجره طیبه فراهم کرد.
خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی:
در پیشینه و دیرینهشناسی شعر فاطمی از گذشتههای دور تا امروز، نتیجهای که فراچنگ میآوریم این است که شعر فاطمی، مظلوم دیروز و امروز تاریخ است. این حقیقتی غیرقابل انکار است که کارنامه و شناسنامه شعر فاطمی در هالهای از ابهام، و آمیخته به اوهام است. به همین علت در پاسخ این سؤال که «اولین سروده فاطمی متعلق به چه شاعری است؟»، انگشت حیرت به دهان میگیریم و جواب را در لفافهای از «شاید و اما و اگر...» میپیچیم؛ زیرا به راستی و درستی و به یقین نمیدانیم اولین فاطمی سروده فارسی متعلق به کدام شاعر است: دقیقی طوسی، کسایی مروزی، غضایری رازی، یا شاعری دیگر...؟ زیرا هیچگونه اتفاق نظری بین پژوهشگران این حوزه و عرصه وجود ندارد و رأی و نظر آنان به جای وفاق بر محور خلاف میگردد.
از این نکته که بگذریم، اگر بخواهیم از نامدارترین شاعرانی که به گردن شعر فاطمی حق دارند نام ببریم، باید چشمها را به دیدن قلههای بزرگی چون ناصر خسرو، سنایی و عطار نیشابوری دعوت کنیم که در این حوزه آثار و اشعاری فاخر و ارجمند دارند.
با وجود این، اغلب پژوهشگران شعر آیینی بر این دقیقه اتفاق نظر دارند که شعر فاطمی قامت و قدمتی هزار و 100 ساله دارد. تاریخ تولد شعر آیینی فارسی که بیشتر سبقه و صبغه شیعی دارد به سده چهارم و دوران حکومت «آل بویه» برمیگردد. حال سؤال این است که چرا با وجود حیات هزار و 100 ساله، شعر فاطمی جثهای این چنین نحیف و ظریف دارد؟!
این نقیصه به عدم ثبت مکتوب شعرها به علت تنگناهای سیاسی، و خط قرمزهای جاهلانه و متعصبانه دوران ماضی برمیگردد. به دورانی که به علت حاکمیت دولتهای غیرشیعی، شاعرانی که به ستایش خاندان رسالت(علیهم السلام) زبان میگشودند مورد شکنجه و آزار قرار میگرفتند. این سختگیری در مورد شعر فاطمی و علوی بیشتر بود. به خاطر وجود این تنگناهای سیاسی، شاعران ستایشگر اهل بیت(ع)، ناگزیر به تقیه و پنهانکاری بودند. مضاف بر اینکه در عصر خلافت امویان، به علت نفوذ زبان و ادبیات عربی در گستره سرزمین ایران، شاعران به زبان عربی شعر میگفتند؛ شعرهایی که از بین رفته و هیچ نام و نشانی از شاعرانشان در تاریخ ادبیات برجای نمانده است؛ به همین خاطر است که تا پیش از سده چهارم، به ندرت میتوان شعری در مدح و منقبت خاندان رسالت به زبان فارسی یافت.
مظلومیت شعر فاطمی در عصر حاضر نیز کمتر از دوران ماضی نیست. غیر از دهه اول انقلاب که شعر دینی و آیینی ما امتزاجی همگون و هماهنگ با ذات حماسی انقلاب و سیمایی پر افتخار و درخشان داشت، در دهههای اخیر، به خاطر افراط در پرداختن به موضوع و غفلت از موضع -برخلاف رشد کمی- شاهد افت و افول کیفی و مضمونی شعر فاطمی هستیم.
برای اثبات این ادعا کافی است فقط تعدادی از شعرهایی را که در ایام ولادت و شهادت حضرت کوثر در هیئتهای مذهبی و حسینیه ها به عنوان مولودیه و مرثیه خوانده میشود، بشنوید. آن وقت است که به عمق این فاجعه پی میبرید. البته از حق نباید گذشت که در کنار خیل مولودیهها و مرثیههای سست و ضعیف، شاعران دینآگاه و روشناندیشی نیز داریم که در بیان فضایل این بانوی بزرگوار سنگ تمام گذاشته و اشعاری بسیار ارجمند و فاخر سرودهاند که قابل تقدیر و ستایش است. ولی متاسفانه این شاعران معدودند و میدان بیشتر در دست خیل شاعرانی است که کلیدواژه اکثر شعرها و نوحههایشان «فدک»، «دیوار و در»، «آتش»، «سیلی»، «بیت الاحزان» و «قبر پنهان حضرت زهرا(س)» است، نه «قدر» و منزلت قرآنی و انسانیاش.
البته پرداختن هنرمندانه، متعادل و معقول به این ابعاد از زندگی حضرت زهرا(س) نیز در جای خود لازم است. برای مثال اگر شاعر در غزلی یک یا نهایتاً دو بیت را به این موضوعات اختصاص دهد، بلااشکال است؛ ولی وقتی تمام فکر و ذکر شاعر از آغاز تا پایان غزل برگ و بار دادن و بزرگنمایی موضوع فدک و دیوار و در میشود، به طوری که تعمداً ردیف غزلش را نیز واژگانی چون «بیت الاحزان»، «فدک» و «دیوار و در» قرار میدهد، این امر نشانه سطحینگری و «فقر اندیشه» است.
سطحینگری باعث دور شدن شعر فاطمی از اصالت و رسالت ذاتی خود که مبارزه با تحریف و بدعت و خرافه، معرفتافزایی، ظالمستیزی، مظلومنوازی، بیدارگری و احیای کرامتهای انسانی است، میشود و شعر فاطمی را تبدیل به کالایی فانتزی و مجلسی میکند که فقط به درد گرم کردن مجلس میخورد و لاغیر!
اکنون شعر فاطمی
شعر آیینی ما که شعر فاطمی نیز یکی از زیرشاخههای تأثیرگذار آن است، حاشیه بسیاری دارد و در مورد آن حرف و حدیث فراوان است؛ البته قصد ناشکری ندارم و منکر نقطههای روشن این منظومه دینی نمیشوم.
بیهیچ شکی کارنامه شعر دینی و آیینی روزگار ما از آثار فاخر، عمیق و ارجمند بیبهره نیست. بدیهی است در طول 40 سال گذشته شاعران روشناندیشِ دینآگاه برگهای بسیار زرینی بر این صحیفه پر افتخار و باشکوه افزودهاند که قابل ستایش و تقدیر است؛ ولی از آنجا که سقف انتظار و توقع جامعه دینی ما از شعر و شاعران آیینی، همترازی با قلههای سر به فلک کشیدهای همچون فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، عطار، مولانا، حافظ و سعدی است، وضع «موجود» را با آرمان «موعود» میسنجند و از این منظر در این کارنامه کاستیهایی میبینند که تذکر و یادآوری این کاستیها ما را به سوی تلاش بیشتر برای به کمال رساندن آن کمک میکند.
به اذعان اکثر کارشناسان و پژوهشگران، شعر فاطمی برای رسیدن به کمال همچنان نیازمند پالایش و پیرایش محتوایی و مضمونی است که نباید از روی مصلحتسنجی از این دقیقه غافل بود. یادمان نرود که صیانت و پاسداری از این میراث گرانسنگ معنوی، رسالتی است که بر دوش یکایک ما سنگینی میکند. در جان و جهان «شعر فاطمی» روزگار ما، روزنههای مسدودی وجود دارد که میتوان با شناسایی و گشودن آنها، راه را برای زایندگی و بالندگی هرچه بیشتر این شجره طیبه فراهم کرد.
نابسامانیها و ناهنجاریهای شعر فاطمی، محصول عدم تعادل و توازن دینی و فرو افتادن در چاه و چاله افراط و تفریط است. غافل از اینکه دین اسلام دین دانایی و بینایی و میانهروی است و خداوند صریحاً در آیه 143 سوره بقره میفرماید: «وکذ لک جعلنکم امه وسطا لتکونوا شهدآء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا: بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد.»
ما - به هزار و یک دلیل - یادمان رفته است یا خودمان را به فراموشی زدهایم که به مردم صادقانه بگوییم اسلام دو بخش دارد: «دنیا و آخرت». زندگی بزرگان دین نیز دو رو دارد، یک روی این سکه عبادت، جهاد، شهادت، و تحمل مصائب و ناملایمات و سختیها برای پاسداری از کیان اسلام و قرآن است، و روی دوم آن شوق زندگی، تلاش برای آبادی دنیا، تجارت، کشاورزی، عشق و ازدواج، رسیدگی به امور خانه و خانواده، تربیت فرزند، تفریح و تفرج، آمد و شد در شهر و کوچه و بازار و همنشینی و همزبانی با مردم است. چنان که پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز می فرماید:«الدنیا مزرعة الآخره: دنیا، مزرعه آخرت است.»
با این همه، ما به شیوههای مختلف ادبی و هنری به روی اول این سکه - آخرتگرایی - بسیار پرداخته و از روی دوم آن - دنیا و زندگی - سخت غافل شدهایم. چنان که در سایر امور دینی نیز به همین شیوه نامتعادل و نامتوازن عمل کردهایم. برای مثال به روخوانی و حفظ قرآن بیش از تفسیر و تحلیل آن و معرفی قرآن به عنوان مرامنامه «سبک زندگی اسلامی» پرداختهایم؛ یعنی جنبههای الگویی و کاربردی دین اسلام و بزرگان دینی را به فراموشی سپردهایم. از پرداختن معقول به جلوههای دنیایی و «این جهانی» زندگی بزرگان دین غافل ماندهایم. یعنی نگفتهایم که بزرگان دین هم مثل همه انسانهای کره خاکی زندگی میکنند، عشق میورزند، کار میکنند، میخورند، میپوشند، در کوچه و خیابان راه میروند، اهل شوخی و تفریح و تفرجاند و... ما چنان در این حوزه دچار افراط شدهایم که حتی گاه در اعیاد و ایام ولادت این بزرگان نیز به جای شادمانی، عزاداری میکنیم!
در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) نیز هندسه رفتاری ما چیزی بیش از این نیست. متأسفانه در شعر فاطمی، نگاه تک بُعدی و جزیرهای منجر به ارائه تصویری غیر واقعی و مسخ شده از حضرت زهرا(س) شده است. برای ارائه تصویری تمام رخ و کامل از«کوثر کثیر قرآن» ضروری است زندگی آن حضرت را با مراجعه به منابع مستند و موثق شیعی همچون قرآن، نهجالبلاغه، احادیث و روایات، خطبهها و کتابهای مرجع مورد مطالعه قرار دهیم و از استناد صرف به «گفتهها و شنیدهها» بپرهیزیم.
نیاز به روزآمدی در شعر فاطمی
شعر آیینی و فاطمی ما- بیهیچ شکی- نیاز به پوستاندازی و روزآمدشدن دارد. نیاز به پیرایش و پالایش زبانی و واژگانی و بازسازی و بازآفرینی مضمونی دارد. این ادعا، یک ادعای واهی نیست، بلکه مستند به قرائن و شواهد است. پیشتر هم در یادداشتی گفتهام که شعر آیینی ما دچار عقبماندگی سیاسی و اجتماعی است. فرزند زمانه خویشتن نیست. از زمانه عقب است. اگر ما به این مسئله به صورت هوشمندانه و عالمانه نگاه نکنیم، شعر آیینی ما در دراز مدت دچار فرسایش زبانی میشود و از بالندگی و زایندگی باز می ماند. شعر آیینی و فاطمی ما که شامل اشعار هیئتی و تعزیه هم میشود، نیاز به خانه تکانی دارد و باید از خیلی از کلمات پاکسازی شود. کلمات نامتجانس و نأمانوسی که هیچ تناسب مضمونی و معنایی با شعر آیینی ندارد و به صورت مظلوم آن چنگ میکشد.
با توجه به بسامد بالای کژ راههها و کژ رویهای واژگانی در شعر آیینی، بر پژوهشگران و دغدغهمندان این عرصه تکلیف است که به قصد پالایش و پیرایش این گونه ادبی که ریشه در باورها و اعتقادات ما دارد، بعد از این با عزمی جزمتر و دقت نظری والاتر به این مهم بپردازند. ضرورت پرداختن به این موضوع برای عاقبت به خیری و رستگاری شعر آیینی و فاطمی امری حیاتی است.
انتهای پیام/