اشعاری در سوگ حضرت امالبنین(س): «سر بالین تو جای پسرانت خالی است»
تعدادی از شاعران آیینی با انتشار تازهترین سرودههای خود به پیشگاه حضرت امالبنین(س)، اسوه شجاعت و ایثار، عرض ارادت کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران و نویسندگان آیینی همزمان با سالروز وفات حضرت امالبنین(س)، اسوه رشادت و فداکاری، تازهترین آثار خود را به پیشگاه این بانو تقدیم کردند که بخشهایی از آن را میتوانید در ادامه بخوانید:
محمدمهدی عبدالهی
چه بانویی که در صدر تمام افتخاراتش
همین بس در کنار خود امیرالمؤمنین دارد!
ادبآموز این مکتب خودش عینالیقین باشد
که عباسش نشان از حضرت حقالیقین دارد
سرش بر صخره مىکوبد ببین آهسته آهسته
شبیه علقمه انگار زخمی بر جبین دارد
به یاد آورده مقتل را، میان خون چه میبیند؟
عَلم افتاد و ماهی ارباً اربا بر زمین دارد
غم ماه خود از یکسو، غم خورشید از سویی
چه داغ خانمانسوزى مگر امالبنین دارد!؟
فرات اشک جارى شد میان موج چشمانش
ولی از داغ آن گودال، آهی آتشین دارد
نماز صبر میخواند شکسته با دلی خسته
حسیناً واحُسینا در قنوت آخرین دارد
پس از کوچ پرستوها، زیارتنامه میخواند
به شبهاى بقیع از داغ، آوایی حزین دارد
وحید قاسمی
خوب بود این دم آخر پسرانت بودند!
شرزه شیران جگردار جوانت بودند
این زمینگیر شدن، علت خونینبالی است
سر بالین تو جای پسرانت خالی است
نغمه مستشار نظامی
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
دوباره داغ به روی داغ، دوباره درد به روی درد
کبوتران بدون بال، کبوتران بدون پر
تمام مرثیهها گفتند: به پای دست تو میافتند
که در مقابل چشمانی، عطش گرفته و ناباور
زنی دو بازوی خونین را بلند کرده و میگوید
دو دست ماه بنیهاشم، فدای زاده پیغمبر
زنی چنان که شجاعت را چو شیر داده به فرزندان
به آستان تو آورده چهار شیر چنان حیدر
چهار شیر که میغرند، چهار شیر که میجنگند
چهار شیر که میآیند، چهار دسته گل پرپر
چهار دسته گل پرپر، چهار آینه دیگر
ستارهاند؟ نه روشنتر، فرشتهاند؟ نه، زیباتر
زنی که داغ پسر دارد، دوباره داغ دگر دارد
چقدر خون به جگر دارد، زنی بدون پسر، مادر
عبدالرحیم سعیدیراد نیز با قطعهای ادبی به حضرت امالبنین(س) عرض ارادت کرد:
این صدای باران است که این چنین در فراق تو و در روز وفات تمام خویش را گریه میکند. این صدای هلهله آسمانیان است که دستهدسته، اشکریزان برای عرض تسلیت به سمت خانه علی(ع) میروند. این صدای شکستن پشت نخلهای یثرب است که دوریات را تاب نمیآورند و این صدای شکستن قلب سنگهای بقیع است که برای خاکسپاریات راه باز میکنند.
اینک چشمهایت را باز کن و فاطمه(س) را ببین که لبخندزنان از آسمان هفتم به استقبالت آمده است. ای مادر ماه و ستارههای دستنیافتنی!
تو انتخاب شدی تا برای کودکیهای زینب(س) مادری کنی! و سایه لطف و مهربانیت بر سر حسنین(ع) باشد. و تو انتخاب شدی تا نور فروزنده عشق همچنان از خانه گلی ولایت بدرخشد. ای مادر پسران دلیر! تو خود از نسل شجاعترین مردان عرب بودی که مادر چهار سرو آزاد، چهار نخل تناور و چهار دلاور که چون سلسله کوه محکم بودند، شدی... و امروز از خودم میپرسم:
جز تو، که در کرب و بلای حسین
چار پسر کرده فدای حسین؟
و یادم میآید که تو در مدینه بودی اما زخمهای دلت در کنار خیمههای سوخته نینوا جا ماند. پارههای دلت در کنار اشکهای فرات و مشک از هم دریده به خاک افتادند و از آن روز در کنار این نخلهای بیسر، دلت به آسمان گره زده شد!
آن روز شگفت، در کربلا نبودی اما چهار بار شهید شدی و بر نیزههای بیرحم، قطعه قطعه روح تو را به شام بردند. حالا خیابانهای خاموش مدینه اشکبارند و کبوتران چاهی بقیع بر گرد مزار نورانیات طواف میکنند. حالا کوچ کردهای و کوچهها سیاهپوش ماندهاند.
انتهای پیام/