روایتی از شکوه شخصیت حضرت عباس(ع) در «سقای آب و ادب»+ فیلم
محمدمهدی رسولی در ویدئویی به نقد و بررسی کتاب «سقای آب و ادب»، نوشته سید مهدی شجاعی پرداخته است؛ کتابی که تلاش دارد گوشهای از شکوه شخصیت حضرت عباس(ع) را به تصویر بکشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «سقای آب و ادب»، به قلم سید مهدی شجاعی روایتی است از وفاداری و شخصیت بزرگمردی که نام او در فرهنگ شیعه و اسلام با برادری و پشتیبانی از حق تا آخرین لحظهای که جان در بدن داشت، گره خورده است. داستانی از دلاوری ابوالفضل عباس(ع) که یار و یاور امام حسین(ع)، علمدار لشکر حق و «سقای آب و ادب» بود.
شخصیت حضرت عباس(ع) همواره مورد توجه هنرمندان و نویسندگان آیینی بوده است؛ هم از این حیث که یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در واقعه کربلا بود و هم بیشتر از این منظر که ادب و احترام او در قبال اباعبدالله الحسین(ع) زبانزد است. کتاب شجاعی در میان آثاری که درباره ایشان نوشته و منتشر شده است، از جمله آثار متمایزی است که با پرداختی هنرمندانه شخصیت ایشان را به تصویر کشده است.
سقای «آب و ادب» در 10 فصل روایت شده است. فصلهای کتاب عبارتند از «عباسِ علی»، «عباسِ امالبنین»، «عباسِ عباس»، «عباسِ سکینه»، «عباسِ مواسات»، «عباسِ زینب»، «عباسِ ادب»، «عباسِ حسین»، «عباسِ فرشتگان» و «عباسِ فاطمه».
نویسنده در هر فصل سعی دارد تا قسمتی از شخصیت ابوالفضل (ع) را به نمایش بگذارد. در توصیف هر فصل رفت و آمدهای بسیاری وجود دارد و به صورت سیال اتفاقات داستان روایت میشود. در روایت تمام فصول، شجاعی از مستندات تاریخی برای پیش بردن داستان خود کمک گرفته است. اما در فصل نهم «عباسِ فرشتگان» راوی، شیوه نگارش خود را تغییر میدهد و بیشتر از زبان فرشتگان مدحیهای در رثای حضرت عباس (ع) گفته میشود: «ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض میشماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت ابولفضائل برداریم. و ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت ابولفضائل برداریم. چرا که رخسار جلوهای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان. و میان این دو، فاصله میان زمین است تا آسمان.»
محمدمهدی رسولی، گرافیست و نویسنده، در ویدئویی به نقد و معرفی این کتاب پرداخته است. او در بخشی از این ویدئو میگوید: "مگر ادعا یا قصد یا آرزوی نویسنده این نبوده است که حضرت عباس(ع) را در قالب یک داستان یا رمان روایت کند و در خلال آن، گوشههایی از رخساره حضرت ابوالفضل(ع) را به مخاطب نشان دهد؟" این کلمات درست در قلب و مرکز کتاب «سقای آب و ادب» به چشم میخورد، یعنی بلافاصله پس از تمام کردن داستان در نیمه کتاب و پایان یافتن غمانگیز قهرمان داستان. اما آیا به راستی داستان تمام شده است؟ یعنی نویسنده پایان داستان را اعلام کرده و مخاطب را در نیمه کتاب تنها گذاشته است؟ رولان بارت میگوید تولد خواننده باید به قیمت مرگ نویسنده تمام شود. بارت این دیدگاه سنتی را که مؤلف منبع معنا و تنها شخص صاحبصلاحیت برای تفسیر است، رد میکند. اما در اینجا در کتاب «سقای آب و ادب» آیا نویسنده قصد دارد برج رفیع خود را ترک گفته و جایگاه خویش را با تعظیمی غرا به مخاطب تقدیم کند؟
او در بخش دیگری از این ویدئو به نوع روایت انتخاب شده توسط نویسنده کتاب «سقای آب و ادب» و شگردهای روایت داستان شجاعی میگوید: سیدمهدی شجاعی در این کتاب مدام خط ممتد زمانی را که در آغاز ترسیم کرده، میشکند. گاه مستقیم میگوید 25 سال پیش بود و یا بیشتر و گاه همین را نیز نمیگوید. گاه گفتوگوهای بدیع زمان و مکان و گفتوگوکنندهها را نیز در هالهای سیال قرار میدهد. این گفتوگو آرام آرام به تکگویی غریبی تبدیل میشود که گویی هیچ مخاطب دیگری ندارد جز خود؛ واگویهای در دل واگویهای دیگر. از آن سو، بارها داستان در داستانی دیگر روایت میشود و داستانی دیگر از بستر داستان دوم برمیخیزد. این بافتهای ریز و ظریف و در عین حال نرم و انعطافپذیر در حریر روایت موجهای رقصان و سکرآوری ایجاد میکند.
مشروح نقد رسولی را میتوانید در ویدئویی که در ادامه آمده است، مشاهده کنید:
انتهای پیام/