غربت ادبیات انقلاب میان خویش و بیگانه/ فضای سیاهی علیه ادبیات داستانی انقلاب شکل گرفته است

اکبر صحرایی، داور جایزه جلال، می‌گوید: ادبیات انقلاب قبلاً از متولی زیاد رنج می‌برد، اما در حال حاضر اوضاع برعکس شده است. ما دیگر متولی نداریم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات داستانی انقلاب اسلامی هرچند تلاش داشته تا در سال‌های گذشته بخشی از ضعف‌های موجود در این حوزه را مرتفع کرده و دریچه‌های جدیدی را به روی ادبیات معاصر ایران بگشاید، اما نتیجه حاصل شده چندان مطلوب اهل نظر نیست. حقیقت آن است که ادبیات داستانی این حوزه نتوانسته هم‌پای دغدغه‌ها، آرمان‌ها و آرزوهای یک ملت حرکت کند و از این رو، همواره یک قدم از مردمش عقب‌تر حرکت کرده است. هرچند در سال‌های گذشته بارقه‌های امیدوارکننده‌ای درخشیده است، اما آسمان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی همچنان کم‌فروغ است. با وجود آنکه چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گذشته، اما اثری هم‌سنگ «دن آرام» یا «گذر از رنج‌ها» و ... در کارنامه ادبیات این سال‌ها دیده نمی‌شود. 

کارشناسان درباره چرایی این موضوع دلایل مختلفی را ذکر می‌کنند؛ از رنجی که نگاه‌های سیاسی بر ادبیات انقلاب وارد می‌کند، تا نبود نقدی آینه‌وار که کژی‌ها و کاستی‌های ادبیات این حوزه را یادآوری کرده یا فقدان نظریه‌های علمی در این باب و غیره و غیره. اکبر صحرایی، از نویسندگان فعال در حوزه ادبیات انقلاب و ادبیات دفاع مقدس است که امسال داوری بخش رمان و داستان بلند چهاردهمین دوره جایزه جلال را نیز برعهده داشته است. او معتقد است ادبیات داستانی انقلاب طی چهار دهه اخیر کارهای موفقی عرضه کرده است، هرچند این آثار از منظر منتقدان دیده و در جوایز مختلف تجلیل شده است، اما به دلیل عدم تبلیغ و معرفی مناسب، مخاطب عام با آنها بیگانه است. 

صحرایی البته در جای‌جای مصاحبه‌ای که با تسنیم انجام داده، بر تدوین یک نقشه راهبردی برای ترسیم چهره ادبیات انقلاب و افق‌های پیش‌روی آن تأکید می‌کند. بخشی از صحبت‌های صحرایی به فضای دانشگاهی و انجمن‌های ادبی و تأثیر آن بر ادبیات داستانی انقلاب اختصاص دارد. مشروح گفت‌وگوی تسنیم با صحرایی، نویسنده «حافظ هفت» و «کتیبه ژنرال» را می‌توانید در ادامه بخوانید:

  

*تسنیم: آقای صحرایی طی چهار دهه اخیر تلاش‌هایی در جهت شکل‌گیری داستان انقلاب و انتشار آثار متعدد در این زمینه صورت گرفته است. با این حال، برخی بر این باورند که داستان انقلاب با همه موفقیت‌هایی که داشته است، نتوانسته معرف انقلاب باشد و توضیح دهد که چرا انقلاب به پیروزی رسید و چرا مردم علیه رژیم پهلوی قیام کردند. نظر شما در این رابطه چیست؟ وضعیت ادبیات داستانی انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

  

حرکت‌های خوبی شاید در یکی دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده است. حوزه ادبیات داستانی انقلاب در این سال‌ها متولیانی هم داشته است؛ به طوری که چه بخش دولتی و چه نیمه‌خصوصی، جشنواره‌های خوبی در این زمینه برگزار کرده‌اند، مانند جشنواره داستان انقلاب که به همت حوزه هنری برگزار می‌شود و کارهای چاپ نشده را در معرض داوری قرار می‌دهد. مرحوم امیرحسین فردی نقش مؤثری در شکل‌گیری و پا گرفتن این جشنواره در حوزه هنری داشت. 

اما هرچه از آن زمان فاصله می‌گیریم، می‌بینیم که رونق ادبیات داستانی نیز رفته‌رفته کم می‌شود. برای این امر می‌توان دلایل متعددی را برشمرد، اما یکی از عوامل مؤثر در این امر، افتی است که اخیراً پس از کرونا و مشکلات نشر پیش آمد و بحث عرضه مجازی آثار و کتاب‌های الکترونیک را داغ کرد و فضای نشر کتاب فیزیکی از رونق افتاد؛ به همین نسبت حوزه ادبیات انقلاب و دیگر حوزه‌ها که حول محور انقلاب هستند، دچار تردید و پراکندگی شد. به نحوی که در حال حاضر متولی برای این کار نمی‌بینیم.

غربت ادبیات داستانی انقلاب 

ادبیات انقلاب و دفاع مقدس قبلاً از متولی زیاد رنج می‌برد، سرمایه‌گذاری می‌کردند و کارها و جشنواره‌های متعددی اجرا می‌شد، اما در حال حاضر اوضاع برعکس شده است. ما دیگر متولی نداریم. این آشفتگی که در حوزه ادبیات داستانی انقلاب ایجاد شده است، به این مسئله دامن می‌زند.

از جمله آشفتگی‌هایی که در حوزه ادبیات انقلاب شاهد هستیم، دسته‌بندی‌های متعددی است که ایجاد شده است. منِ نویسنده گیج شده‌ام که این آیتم‌های مختلف به چه صورت است! تفکیک‌هایی که در این زمینه صورت می‌گیرد، مانند ادبیات انقلاب، ادبیات دفاع مقدس، ادبیات مدافعان حرم، ادبیات مقاومت و ... باید با احتیاط انجام شود. 

در مجموع باید بگویم که فضایی شکل گرفته که ادبیات انقلاب متولی خاصی ندارد. به عنوان مثال، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس پیش‌تر یک جشنواره سالانه برای کتاب برگزار می‌کرد، بعد این جشنواره شد دو سالانه و حالا دیگر همان دو سالانه‌اش نیز برگزار نمی‌شود. ذهنیتم این است که این آشفتگی که ایجاد شده است، دارد فضا را به سمتی می‌برد که مانده‌ایم که ادبیات انقلاب یعنی چه؟ در چنین فضایی مظلوم‌ترین موضوع همین مبحث ادبیات انقلاب اسلامی. کمتر رمانی است که بیاید بررسی کند که نطفه انقلاب اسلامی چگونه شکل گرفت، امام(ره) و شخصت‌های دیگر چه نقشی در این مسیر داشته‌اند و ... .

ادبیات انقلاب دارد از آشفتگی رنج می‌برد

ادبیات انقلاب در حال حاضر دارد از آشفتگی رنج می‌برد و ما هنوز ساختار و نقشه مهندسی برای این ادبیات نداریم. لازم است که متولیان امر که به اعتقاد من در رأس آن وزارت ارشاد است، یک نقشه راهی درباره این حوزه ارائه بدهد و روشن کند که قرار است ما در این مسیر از کجا حرکت کنیم و به کجا برسیم.  

نکته دیگر هدایت استعدادهای جوان است. اگر کسی بخواهد در مسیر ادبیات انقلاب حرکت کند، چه کسی هست که او را هدایت کند؟ از سوی دیگر، این حوزه نیازمند سرمایه‌گذاری بیشتری است که متأسفانه طی سال‌های گذشته متوقف شده است. 

*تسنیم: به نظر می‌رسد یکی از موضوعاتی که مظلومیت و غربت ادبیات انقلاب را بیشتر می‌کند، داشتن نگاه سیاسی به این حوزه به ویژه در مراکز علمی و دانشگاهی است؛ به طوری که دیده می‌شود برخی از اساتید دانشگاهی راهنمایی یا مشاوره بعضی از پایان‌نامه‌ها را صرفاً به این دلیل که در حوزه ادبیات انقلاب است، نمی‌پذیرند.

به نکته اساسی اشاره کردید. ما چه در حوزه دانشگاه و چه در دیگر بخش‌ها مانند آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ...  برنامه خاص و مدونی برای ادبیات این حوزه نداشته‌ایم. ما به ساختاری مهندسی شده نیاز داریم مبنی بر اینکه در این ادبیات انقلاب اسلامی باید چگونه سوژه‌یابی شود، اگر قرار است در دانشگاه ورود کند، باید چه گرایشی ایجاد شود و... . تجربه‌ای ناموفق در این زمینه داشتیم. در برخی از دانشگاه‌ها مانند دانشگاه کرمان شاخه ادبیات دفاع مقدس راه‌اندازی شد، اما بعد کم‌کم رها شد.  

از سوی دیگر، به شدت یک فضای سیاه علیه حوزه ادبیات انقلاب شکل گرفته است مبنی بر اینکه نویسندگانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، حکومتی هستند و می‌خواهند به‌به و چه‌چه بگویند. این نوع دیدگاه را اساتیدی ترویج می‌دهند که نگاهی غربی دارند و  نمی‌گذارند دانشجویان به سمت پایان‌نامه‌هایی با موضوع انقلاب و دفاع مقدس بروند.

یارگیری در فضای ادبی کشور

رفع این مشکلات باید با برنامه‌ریزی و با در نظر گرفتن جوانب امر صورت گیرد. اگر تنها به راه‌اندازی یک رشته اکتفا کنیم، تجربه‌های قبلی برای ما تکرار خواهد شد. یکی از کمبودهایی که در حوزه ادبیات داستانی انقلاب احساس می‌شود، مربوط به فضاهای دانشگاهی است. ما کتاب‌های متعددی در حوزه ادبیات انقلاب، ادبیات دفاع مقدس و ... داریم، اما نیازمند نگاه پژوهشی و دانشگاهی به این آثار هستیم تا کاستی‌ها مشخص شود. از سوی دیگر، تربیت نویسنده در این حوزه‌ها نیز کاملاً احساس می‌شود. به عنوان نمونه، ادبیات دفاع مقدس نویسندگان نسل یک خود را شناخت، اما بعد این مسیر ادامه پیدا نکرد. نویسندگان جوان گاه به سمت داستان‌های شبه‌روشنفکری می‌روند که معلوم است چه فضایی دارند.

تربیت و هدایت نویسندگان جوان و استعدادهای جدید بسیار مهم است. در حال حاضر برخی از کارگاه‌های داستان‌نویسی در تهران و شهرستان‌ها دارند یارگیری‌ می‌کنند و نیروهای جوان را جذب خود می‌کنند. در چنین شرایطی، نهادها که مسئولیت این امر را دارند، یا خواب هستند یا خود آنها نیز در اختیار حوزه روشنفکری قرار گرفته‌اند. قاطع می‌گویم که برخی از مراکز حوزه هنری در استان‌ها نیز فضای گذشته را ندارد و در دست نیروهای انقلابی نیست. کسی که می‌خواهد در این فضا کار کند، نیازمند پژوهش است. 

*تسنیم: فکر می‌کنید گسترش فضای ترجمه در سال‌های اخیر و عرضه گسترده ادبیات ترجمه در این سال‌ها تا چه اندازه بر این روند تأثیرگذار بوده و هدایت اندیشه نویسنده ایرانی را برعهده داشته است؟

مشکل ترجمه در فقدان قانون کپی رایت است. این قانون در ایران اجرا نمی‌شود، بنابراین ناشر بدون اینکه ریالی به نویسنده و ناشر خارجی بدهد، کتابش را به صورت گسترده در بازار نشر ایران توزیع می‌کند و به فروش هم می‌رساند. ناشر در چنین فضایی که برای او ایجاد شده است، دیگر لازم نیست برای حق‌التألیف با نویسنده سر و کله بزند. یکی از آفت‌هایی که این فضا برای ادبیات کشور ایجاد کرده، این است که کارهای نویسندگان ایرانی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و روی حق‌التألیف‌ها اثر گذاشته است؛ به طوری که نویسندگان ایرانی ترجیح می‌دهند که این عرصه را به مرور  ترک کنند. نویسنده فضایی نمی‌بیند که بتواند در سوژه‌ای کار کند و کارش را منتشر کند. 

به نظرم راه حل این موضوع پیرو همان قصه است که نقشه مهندسی داشته باشیم، موافق و مخالفان بحث کنند و به یک جمع‌بندی برسیم. نباید بی‌رویه این مسیر باز باشد. مخاطب ما هم در چنین فضایی راحت به سر کارهای خارجی می‌رود که فانتزی و تخیلی هستند. از سوی دیگر، باید یک فکر جدی برای قانون کپی‌رایت داشت تا مسیر ترجمه آثار ایرانی به دیگر زبان‌ها نیز فراهم شود.  

*تسنیم: ترجمه آثار ایرانی نیز خود رقابتی برای ارتقای کیفیت آثار ایجاد می‌کند.

بله؛ همین‌طور است. ترجمه مبحثی است که از نظر مادی و معنوی باعث می‌شود نویسنده مطرح و دیده شود. انگیزه‌ای می‌شود برای انجام کارهای بعدی و اینکه نویسنده به صورت حرفه‌ای‌تر در حوزه ادبیات انقلاب حرکت کند.

در کنار همه مباحثی که به عنوان ضعف‌ها مطرح شد، باید از نبود یک صنف برای نویسندگان نیز یاد کرد. این موضوع مهمی است. نویسندگی در ایران به عنوان یک شغل و حرفه در نظر گرفته نشده است؛ حال آنکه دیگر مشاغل از قنادی، مکانیک و ... صنف دارند اما نویسنده نه. می‌توان این صنف را تشکیل داد و بحث بیمه و بازنشستگی را مطرح کرد. 

*تسنیم: رهبر معظم انقلاب بارها در دیدار با نویسندگان و فعالان فرهنگی بر این نکته تأکید کرده‌اند که همه انقلاب‌ها، از روسیه تا فرانسه، انقلاب خود را با رمان و ادبیات داستانی به جهان معرفی کردند، اما ما این فقدان بزرگ را احساس می‌کنیم. ایشان در واقع به ظرفیت ادبیات داستانی اشاره می‌کنند و بیان هنرمندانه این موضوع. به نظر شما به عنوان یک نویسنده چرا پس از گذشت چهار دهه ما هنوز با آرزویی به نام رمان انقلاب مواجه هستیم؟

نکته‌ای را بگویم که با همه این مشکلات، امید مهم است. براساس امید و واقعیتی که شکل گرفته با همه ضعف‌ها و آفت‌ها، رشد ادبیات انقلاب اسلامی را در ادبیات داستانی کم نمی‌دانم. اتفاقات خوبی رخ داده است، در حوزه کودک و نوجوان، حوزه داستان و رمان بزرگسال و حوزه تاریخ شفاهی این رشد مشهود است. ما در این سال‌ها هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی آثاری داریم که به آن توجه نشده است. شاید نتوانم بگویم که ما 100 رمان خوب انقلاب اسلامی داریم، اما می‌توانم به صراحت بگویم که 20 کار خوب انقلاب داریم، اما سؤال اینجاست که چرا این کارها دیده نمی‌شوند؟ به نظرم همانطور که در معرفی نکات مثبت و موفقیت‌های انقلاب موفق نبودیم، در معرفی رمان‌های خوب انقلاب نیز موفق نبوده‌ایم.

آرزویی به نام «رمان انقلاب»

شاید درست نباشد از آثار خودم بگویم. اما ناشر برای چاپ سوم کتاب «کتیبه ژنرال» که چند سال زمان برای نگارش آن صرف کردم و برای تدوین آن دو سفر به سوریه وعراق داشتم و جایزه هم برده است، مانده است. این دست از کتاب‌ها معرفی نشده است که مخاطب آنها را بشناسد. دوران پیش از انقلاب و تمام دستاوردهای 40 ساله انقلاب در این کتاب خلاصه شده است. اتفاقاتی که در 18 ماهه منجر به پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ هشت ساله، ترورها، عملیات مرصاد، مدافعان حرم و ... همگی به بهانه حضور شخصیتی به نام «اسکندری» در این کتاب توضیح داده شده است.

کتاب‌هایی از این دست شاید از منظر منتقدان خوب دیده شود، اما به مخاطب عام نتوانسته‌ایم خوب معرفی کنیم. مخاطب عام کتاب «جنگ و صلح» تولستوی را نیز تا صفحه 90 بیشتر نمی‌خواند. نیاز داریم آثارمان را معرفی کنیم و این نکته‌ای است که باید در نقشه جامع به آن توجه کنیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط