نقد فیلم های جشنواره فجر | "نگهبان شب" تصویری بدونِ ملاحظه از تاثیر عمیق "مناسبات اقتصادی فاسد"
"نگهبان شب" که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، به دور از ملاحظهها و مصلحتجوییهای رایج، تأثیر مناسبات اقتصادی فاسد را بر زندگی به تصویر کشیده است.
خبرگزاری تسنیم- شهرام خرازیها، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران و کارشناس ارشد مدیریت رسانه درباره فیلم نگهبان شب که در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد نوشت:
«نگهبان شب» جدیدترین ساخته رضا میرکریمی تداعیگر فیلمهای جنبش نئورئالیسم ایتالیا است. نگاه غمخوارانه به طبقات فرودست جامعه، پرهیز از ماجراپردازی تصنعی، تأکید بر مکانهای واقعی، به زیر ذرهبین بردن آسیبهای اجتماعی و انتقاد از سیاست روز که از ویژگیهای شناخته شده این جنبش است، در «نگهبان شب» نیز کاملاً مشهود است.
شخصیت اصلی فیلم «نگهبان شب» کارگری روستایی است به نام رسول که برای امرار معاش چارهای جز کنار خیابان ایستادن و یافتن کار روزمزدی در خیابانهای شهر ندارد.
شخصیت مقابل او پیمانکار کلاشی است به نام بهزاد کلانی که با پیش فروش واحدهای مسکونی در دست احداث به معلمها، پول کلانی را به جیب زده است. رخدادهای فیلم بر اساس تضادهای اقتصادی و اجتماعی این دو شخصیت، یکی مرفه و دیگری فقیر، تصویر شده است.
هرچند «نگهبان شب» فیلمی به شدت تصویری است که با نمادها و نشانهها حرف خود را میزند اما ادبیات قوی و پختهای پشت آن وجود دارد. دیالوگهای کوتاه اما تأثیرگذار، پیشبرد تدریجی و بیتعجیل داستان بر اساس روابط علت و معلولی کاملاً حساب شده و توجیهپذیر، خلق شخصیتهای پیچیده با رفتار و ظاهری ساده، توجه به تفاوت خزانه لغات شخصیتهای متعلق به طبقات اجتماعی مختلف، توزیع زمانسنجی شده اطلاعات و... نمودهایی از ریشهدار بودن فیلم در جهان ادبیات است.
میرکریمی با نگاهی ناتورالیستی و به دور از ملاحظهکاریها و مصلحتجوییهای رایج، تأثیر عمیق مناسبات اقتصادی فاسد را بر زندگی شخصی و خلوت انسانها به تصویر کشیده است.
استفاده از دوربین روی دست وجه ناتورالیستی فیلم را تشدید کرده است. شخصیتها کاملاً همخوان با معادلهای واقعی خود در جامعه معاصرند. فیلم آنقدر که به شناساندن شخصیتها بها میدهد بر پررنگ کردن داستان و ماجرامحوری تأکید نمیکند.
نمادپردازی صوتی و بصری میرکریمی کاملاً برای تماشاگر عام قابل فهم است. پاشنه کفشی که چسبانده میشود، سگی که روی مبل مینشیند، لباس زنان بندری که به تازه عروس هدیه میشود، برخاستن صدای اذان در لحظه فروش زمین، پلاکاردهای انتخابات و پوستر بروس لی که بر زمین میافتند، مجسمه فرشته بالدار که از آسمان به زمین هبوط میکند، پرواز رسول به همراه مربی چتربازی بر فراز آسمان تهران و...نمونههای بسیار جذاب و قابل بحثی از نمادپردازیهای درخشان میرکریمیاند که در بافت صوتی و بصری فیلم تنیده شدهاند. آنچه به «نگهبان شب» تشخص میبخشد بیشک همین نشانهپردازیهای زیباست که از ذهنی خلاق نشأت گرفته است.
میرکریمی در بازی گرفتن از بازیگرها و هدایت آنها موفق است. طراحی درست مسیر نگاهها، استفاده صحیح از لهجه و گویشهای محلی، تبادل حسی عمیق با پارتنر(بازیگر طرف مقابل) و...از جمله امتیازات تیم بازیگری فیلم است.
شرم دختر کمشنوا و حجب و حیای پسر روستایی در لحظاتی که با هم تنها میشوند و احساسات نوعدوستانهای که بین رسول و پیرمرد مبتلا به آلزایمر مبادله میشود از به یادماندنیترین فصلهای بازیگری فیلماند.
سکانسهای تک نفره رسول و صحنههای مواجهه رسول با سگ از حیث بازیگری بسیار مثال زدنی و از لحاظ تصویری به شدت قوی است.
پایان فیلم یک شعر تصویری بیانتهاست ؛ آنجا که رسول بر فراز تهران غرق در تباهی و فساد به پرواز در میآید در حالی که پیرمرد مبتلا به آلزایمر از دور مراقبش است گویی پدر وطن فرزندش را به پروازی آسمانی میهمان میکند همچون پرندهای که جوجهاش را از آشیانه پَر میدهد.
انتهای پیام/