نقد فیلم های جشنواره فجر | "لایه های دروغ" اکشن وطنیای که نیازمند ترمیم اساسی است
رامین سهراب با علاقه زیادی که به وطن خود دارد دوست داشته تا تصویر زیبا و قوی از ایران به دنیا نشان دهد اما ذوق و هنرهای رزمی او بدون طرح منطقی داستان و فیلمنامه، فیلم او را حسابی خراب کرده است بطوریکه باید فیلم را یک ترمیم و تعمیر اساسی کند.
خبرگزاری تسنیم-محمدباقر صنیعی منش: «لایههای دروغ» اگرچه افسوس دیگری در جشنواره فیلم فجر است اما باز با این حال نسبت به دیگر فرصت سوزیها نشان داد که حداقل برگ برندهای در سینمای در حال ترقی ما دارد. قبل از نقد و بررسی فیلم به این نکته باید اشاره کرد که سینمای ما در حال ترقی در ژانر و مضمون است و جوانهای تازه کار فیلم اولی کشور، در حال تبیین نگاههای نو و جان دار در سینما هستند. اگرچه که فیلمها نشان میدهد در ابتدای این میدان و یا مسیر کمیدر دستاندازهای فرمی و ژانری میافتند اما در هر حال نوید روزهای بهتری در سینما میآید.
برگ برنده «لایههای دروغ» اکشن و صحنههای رزمی آن است. اگرچه که فیلم بدون شک از نظر فیلمنامه و کارگردانی بشدت ضعف دارد اما رامین سهراب که خود رزمیکار است لااقل در سینمای اکشن نشان داده که قطعاً یکی از امیدهای سینمای ما میتواند باشد. پاسخ او به خبرنگاری که پرسید چرا بازیگر دیگری را بجای خود انتخاب نکردی، منطقی است. او گفت اگر کسی را پیدا کردید که میتواند این صحنههای اکشن را بازی کند برای فیلم بعدی او را انتخاب میکنم؛ در روزگاری که اکشن ژانر فراموش شده سینمای ما است بازیگری در ژانر آن هم فراموش شده است.
فیلم اکشن روزگاری در سینمای ما برای خود آقایی میکرد و پرفروشترین فیلمهای دوران را به نام خود زده بود. فیلمهای جمشید هاشمپور و فرامز قریبیان جزو نامدارترین فیلمهای اکشن بود. مردم برای تماشای فیلمهای اکشن صف میکشیدند و اتمسفر قهرمانی در سینما حکمرانی میکرد. فیلمی مانند «تاراج» یکی از نمونههای زبانزد خاص و عام آن است.
غیر از فیلمهایی از این دست فیلمهای جنگی نیز رگههایی از اکشن را داشت و مخاطبینی که دوست داشتند فیلم اکشن تماشا کنند با دیدن برخی از فیلمهای جنگی مانند «عقابها» نیز حس لذتبخش دیدن فیلم اکشن را حس میکردند. همچنین فیلمهای پلیسی و امنیتی آن روزهای بیادماندنی که تقریباً تا اواسط دهه 70 ادامه داشت نیز حس دیدن فیلمهای اکشن را زنده میکرد. فیلم «روز شیطان» ساخته بهروز افخمی از نمونههای موفق آن دوران است.
اما باز در تمام میان ژانرها فیلم اکشن و حادثهای جمشید هاشمپور خصوصاً با شخصیت زینال بندری فیلم «تاراج» یکی از بینظیرترین شخصیتهای فیلمهای اکشن در سینمای ایران بود و هست و خواهد بود.
هرچه بود، چه بخاطر تغییر مدیریت سینما و یا تغییر جامعه و فرهنگ -و دیگر ادلهای که عموماً آدرسی اشتباه و فریبی بزرگ برای فراموشی این گونه مخاطب پسند سینمای ایران است- این دوران گذشت و جای آن را درامهای آپارتمانی و ضدقهرمان گرفت که امروز شاهد آن هستیم. فیلمهای اکشن قابل توجه تقریباً در 10 سال گذشته به عدد انگشتان یک دست است که آخرین آن قبل از این جشنواره به فیلم «روز صفر» میرسد. «روز صفر» هم در این ژانر فیلمی قابل قبول از آب درآمده است که البته در فضای امنیتی، قهرمان آن بیشتر قهرمان فیلمهای ضدجاسوسی و جمیزباندی است.
اما «لایههای دروغ» اکشن شهری، زد و خورد تن به تن و فضای تعقیب و گریز در محدوده خیابانها و کوچه پس کوچههای تهران است که نمونه آن تقریباً در سالهای اخیر دیده نشده است اما تمام جذابیت فیلم تنها برای سکانسهای درگیری است و گرنه فیلم اساساً دارای اشکال در منطق داستان، زیباییشناسی و... است.
اما از این گذشته فیلمی با مختصات اکشن و رزمی در جشنواره فیلم فجر که محلی برای فیلمهای ضدقصه و ضدقهرمان است رسماً یک تابوشکنی بزرگ بود که مدیران جشنواره بنظر میرسد به آن نظر داشتهاند تا هم تنوع ژانری کاملاً لحاظ شود و هم این تابوشکنی رخ دهد.
رامین سهراب لحظاتی از اکشن را به تصویر کشیده که دیدنی است و در خور توجه شده است. او یکبار آسیب جدی دیده و برای مدتی پروژه ساخت فیلم خوابیده و مشخص است که از سر علاقه و عشق به گونه اکشن این فیلم را ساخته است. پروسه 10 ساله فیلم اگرچه برای این فیلم غیرقابل قبول است و بهنظر میرسد که هزینه زیادی نیز برداشته باشد نشان میدهد که گروه تلاش داشتهاند تا لااقل یک فیلم اکشن جدی بسازند.
اما فیلم آنقدر جذب و ذوب در اکشن خود شده است که پاک فراموش کرده باید برای تماشایی شدن یک فیلم اکشن تنها به سکانسهای زدوخورد توجه نکند بلکه باید جهان مبارزه با تبهکاری و خلافکاران را بیش از هر چیز جدی بگیرد. داغان کردن مشتی جاهل لات و البته هفت خط توسط یک آتش نشان هیکلی و قدرتمند اگرچه با صحنههای هنرهای رزمی زیبا و دیدنی شده است اما اوج جذابیت آن باید نابودی باند تهبکاری و خلافکاران توسط قهرمان باشد. اما قهرمان فیلم «سام» تنها دنبال زن خود در میان خلافکاران شهر است! همین هدف منجر به کوچک کردن قدر و جایگاه قهرمان فیلم است و این یعنی تمام آن همه کتککاری و زد و خورد جانانه صرفاً برای نجات معشوقه آقای بوکسور است و نه هدفی بزرگتر یعنی زدن هسته باند فساد و کلاشی.
از این گذشته فکر جهانی رامین سهراب که معتقدم باید آن را تحسین کرد، دنبال آن است که از ایران تصویری زیبا و قدرتمند نشان دهد. باید به او برای این ایدهاش تبریک گفت. او تمام عمر خود را در کشورهای خارجی گذرانده و سینمای اکشن و قهرمانی را دیده است و حالا دوست داشته که تصویری زیبا و قوی از وطنش به دنیا نشان دهد. همان غیرت و همیتی که خیلی از کسانی که او را دیروز در سالن نمایش مسخره کردند، ندارند. او به خوبی فهمیده که سینما ابزاری برای معرفی کشورها به دنیا است و حالا دوست داشته که مانند دیگر فیلمسازان دنیا شکل زیبا و قدرتمندی از کشور خود نشان دهد.
اما اشکال کار او ذوق فراوان بدون داشتن ایده قوی برای فیلمنامه و چیزی به نام جهان است. کارگردان جدید سینمای ما میتواند با تدوین و رفع ایرادات کار خود که متأسفانه برخی از آنها دیگر غیر قابل اصلاح است، یک فیلم سینمایی جذابتر و قابل قبول برای اکران عمومیآماده کند که هم در گیشه داخل و خارج موفق شود و هم آبرویی که دوست دارد برای ایران نگه دارد بر زمین نریزد.
در هر حال سینمای اکشن نیاز روز مخاطب جوان کشور است و میتواند ظرفیت بسیار عظیم دنیای نوجوان و جوان را برای قهرمانگرایی در زمینههای مختلف ورزشی، عملیاتی، امنیتی و نظامی شکوفا کند. رامین سهراب قدم مهمی را برداشته و البته بدون شک در اشتباهاتی که در مسیر فیلمنامه تا کارگردانی مرتکب شده است، باید مدیران قبلی که متن او را تأیید کرده و به او بودجه نیز دادهاند پاسخگو باشند.
انتهای پیام/