حال و هوای لیلة الرغائب/امشب چه سیاه باشی و چه سپید، امیدوار باش

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، امام مهربانی‌ها این منم، زائر دلشکسته ات... با یک صحن بغض ناگفته...دریاب مراامشب شب لیلة الرغائب است و عجیب دلتنگ خیابان منتهی به حرمت شده ام...جریان چیست؟به دلم نگاه کرده ای؟ دلتنگِ نفس کشیدن در صحن و سرایت شده ام... دلتنگ هوای حرمت شده ام باز!

دستم  را می‌گذارم  روی مرزی‌ترین نقطه وجودم ،روی قلبم، یک حس آسمانی در وجودم آهسته شروع می‌کند به جوانه زدن… سلام می‌کنم چشمم مست تماشای گنبد طلا می‌شود…  

ریه‌هایم پر شده  از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا(ع) … زیر لب زمزمه می‌کنم یا ضامن آهو یا غریب الغربا... حواست به من هم باشد در این شب آرزوها!دلم را جا گذاشتم در حرم و گره اش زدم به ضریحت…

همانطور که آخرین آرزوی دل همه کبوتر‌های دنیا ،رسیدن به آسمان توست،به هوای توست!آرزوی من هم پریدن در صحن و سرایت شده است ....
یا ضامن آهو!!ای امام مهربانم! امشب لیلة الرغائب است...

امشب تمام فرشته‌ها از نیمه شب که بگذرد در میان کعبه به خدا برای بخشش بندگان روزه دار رجب دعا می‌کنند...

لیلة الرغائب تو مختاری برای انتخاب آنچه می‌خواهی،برای داشتن گوشه ای از تقدیری که آرزویش را داری، برای آنچه می‌خواهی باشی...  
راه آسمان، خدا، اجابت، بخشش شاید در نظرت سخت،طولانی و دست نیافتنی بیاید.

شب لیلة الرغائب اگرکه عاشق شوی پیاده هم می‌شود تمام آن مسیر طولانی را ساده به پایان رساند بی هیچ سخنی از رنج و کم طاقتی بندگان، می‌شود کوله بار دنیا را هر قدر هم سنگین از شانه هایت پایین بکشی تا دل کوچکت را به بی‌کران  آسمان گره بزنی، برای ثانیه ای خدا...

یا غریب الغربا !!

در شب لیلة الرغائب از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی، صاحبخانه برای استقبال می‌آید.با طبقی از آرزوهایی که می‌خواهی...امشب در لیلة الرغائب چه سیاه باشی و چه سپید،هر چه قدر که نا امید،هر چه که بخواهی از خدا ،امیدوار باش به اجابت...

امشب اعانت جستن به فضل و کرمش برای آنکه امید دارد،مباح است...

یا امام رضا(ع)گفتی که اگر این شب با دل شکسته به سویم بیایی،دلم را می‌خری،یعنی دل از این شکسته‌تر می‌خواهی؟

تو را به چه نامی بخوانم آقای من؟ بگو چگونه صدایت بزنم که هیچ کس قبل از من این گونه تو را خطاب نکرده باشد… سلام ای آشناترین غریب دل من! سلام ای غریب نواز دل‌های شکسته! سلام ای هشتمین آرامش! سلام آقای بی‌همتا

آقای مهربانم !در این شب بزرگ! صدای شکستن قلبم را می‌شنوی اشک چشمم را می‌بینی آقا من بی‌قرارم…بی‌قرار پنجره فولادت…چقدر خوشبختم!که امشب در لیلة الرغائب، دوباره چشمانم ضریح زیبایت را از صحن آزادی می‌بیند…

چقدر خوشبختم!که در لیلة الرغائب دوباره جرعه ای از آب سقا خانه به نیت شفای دل شکسته ام می‌نوشم….

آقای من !امشب زمزمه کردن صلوات خاصه در فضای حرمت عشق دیگری دارد...

آرام زمزمه می‌کنم…

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً كَثِیرَةً تَامَّةً زَاكِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِكَ‏...

انتهای پیام/281/ش