سعدیها و حافظها درگیر امرار معاشاند/وقت رسیدن به اثر برتر داستانی در حوزه انقلاب است
پارسینژاد معتقد است: همچنان در جامعه ما سعدی، حافط و مولوی وجود دارد، اما به دلیل عدم حمایت اصولی متولیان فرهنگی، این سعدیها و حافظها در پی معاشاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اگرچه فراوانی کتابهای منتشر شده در حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی نشان از توجه به این عرصه در میان اهالی قلم دارد، اما در مقام کیفیت باید گفت که نه تنها نتوانستهایم به اثری تراز انقلاب اسلامی دست پیدا کنیم، بلکه از همان شاخصهای دهههای نخست نیز فاصله گرفتهایم، با وجود نهادهای مختلفی که در عرصه تربیت نویسنده فعال هستند، ادبیات داستانی ما چه در حوزه بزرگسال و چه در حوزه کودک و نوجوان در موضوع انقلاب اسلامی هنوز نتوانسته است همپای انقلاب پیش رود.
به طور مشخص در دهه 90 نیز باید گفت که ادبیات داستانی انقلاب کمرنگتر از همیشه در عرصه حضور داشته است، به باور منتقدان در این دهه ما نه تنها نتوانستهایم اثر شاخص جدیدی به این حوزه بیافزاییم، بلکه نویسنده شاخصی نیز در این عرصه تربیت نشده است. کامران پارسینژاد نویسنده معتقد است که غفلت نویسندگان از مطالعات عمیق چند جانبه و غفلت مراکز و نهادهای متولی موجب شده با گذشت 40 سال هنوز نتوانیم به اثر برتر در حوزه انقلاب دست پیدا کنیم. او میگوید: در جامعه ما سعدیها و حافظها به دنبال امرار معاشاند. مشروح گفتوگوی تسنیم با کامران پارسینژاد را میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: آقای پارسینژاد بیش از 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، اما داستان انقلاب هنوز آنچنان که باید و شاید هویت پیدا نکرده است، چرا چنین است؟
به طور کلی با وقوع انقلاب اسلامی ژانر ادبیات انقلاب شکل گرفت، اما اولین مسئلهای که موجب شد داستان انقلاب در گروه سنی بزرگسال و نوجوان یک مقدار مورد بیتوجهی قرار گیرد، در درجه اول وقوع جنگ تحمیلی بود. جنگ بلافاصله پس از شکلگیری انقلاب رخ داد، طبیعتاً تمام توجهات معطوف به جنگ شد، اغلب نویسندگان ادبیات داستانی احساس میکردند، باید در حمایت از دفاع مقدس وارد عمل شوند و آثاری در این راستا تولید کنند. اکثر داستانهایی که در آن مقطع زمانی خلق شد، جنبه حمایتی داشت تا بتواند پشتوانهای شود برای حضور رزمندگان در جبهه.
با توجه به اینکه زمان جنگ طولانی شد به تدریج داستان انقلاب فراموش و از نظرها محو شد، دیگر نویسندگان در پی این نبودند که در این حوزه کار کنند، از سویی متولیان امور فرهنگی هم هیچ تلاشی برای جریانسازی در این راستا نکردند تا این جریان حفظ شود. نویسندگان انقلابی نیز تمام تلاششان این بود که در حوزه داستان دفاع مقدس نوعی فعالیت داشته باشند و موجب شوند آثار داستانی مربوط به جنگ تولید شود، با گذشت زمان داستان انقلاب فراموش شد.
پس از جنگ، برخی سازمانها و نهادها مثل کانون پرورش فکری در حوزه کودک و حوزه هنری در حوزه بزرگسال جشنوارهای در حوزه ادبیات انقلاب راه انداختند، کانون در این حوزه آثاری هم منتشر کرد، اما این رودادها علی رغم اینکه میتوانست تاثیری داشته باشد و نوعی سرمایهگذاری در جریان ادبی کشور رخ دهد، تاثیر چشمگیر و همهجانبه نداشت.
* تسنیم: تصور میکنید، حالا دیگر برای رسیدن به داستان انقلاب دیر شده است؟
خیر، در دنیای غرب وقتی رویداد بزرگی مثل جنگ جهانی اولی یا دوم رخ داد، نویسندگان آثار اصلی و فاخر خود را حداقل 15 سال پس از گذشت حادثه نوشتهاند، چرا که آن زمان جنگ دیگر تبعات خود را نشان داده است، آن زمان میتوان با نگاه برتر جنگ را تحلیل کرد. در حوزه انقلاب هم همینگونه است. با توجه به گذشت زمان، هنوز میطلبد در این حوزه کار شود و دیر نشده است.
برخی از مسئولان در این زمینه گاهی میگویند که زمانش گذشته است، در صورتی که متوجه نیستند، برای رویداد بزرگی مثل انقلاب اسلامی حداقل باید 15 سال صبر کرد تا به اثر برتر درست پیدا کنیم.
* تسنیم: وضعیت ادبیات داستانی انقلاب، همان کتابهایی را که تاکنون منتشر شده است، چگونه ارزیابی میکنید؟
داستانهایی که در حوزه انقلاب کار شده است، اغلب داستانهای حادثهمحور هستند، فقط حوادث شکلگیری انقلاب از تظاهرات گرفته تا درگیری با ساواک و ... بیان شده است، مسئله انقلاب به صوت ریشهای و عمیق تبیین نشده است. هنوز قشر کودک و نوجوان ما ضرورت شکلگیری انقلاب را متوجه نشدهاند، به نظر میرسد نویسندگان ما باید برای ورود به این عرصهها احساس ضرورت نکردهاند.
*تسنیم: چرا این احساس ضرورت به وجود نیامده است و یا به تعبیر دیگر، چرا با گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی هنوز به اثر برتر دست پیدا نکردهایم؟
یک بخش قضیه مربوط میشود به نویسندگان بخشی هم به متولیان امور فرهنگی مربوط است، در بخش نویسندگان، باید بگویم که متاسفانه نویسندگان ما پژوهشمحور نیستند، فکر میکنند باید حادثهای در ذهن ایجاد شود؛ احساس نیاز برای مطالعات عمیق در حوزه جامعهشناسی تاریخ، فلسفه و...ندارند، در حالیکه اگر نویسنده اشراف کاملی به حوزه روانشناسی، جامعه شناسی، تاریخ و ... داشته باشد، ناخواسته به اثر مهم و قوی دست پیدا میکند. رمان نویس ما اگر لایههای مطالعاتی عمیق داشته باشند، اثری مانند «چنگ و صلح» در حوزه ادبیات داستانی ما خلق میشود.
از سوی دیگر متولیان فرهنگی هم در این راستا هیچ حمایتی نمیکنند، وقتی نویسندهای در ازای خلق یک اثر، اندک پولی را قرار است دریافت کند به تبع ناخواسته آنچنان وقت کافی برای تحقیق نمیگذارد و علاقهمند هم به این کار نیست.
اگر بخواهیم ادبیات کشور را غنا ببخشیم، لازمهاش این است که نویسنده را تامین کنیم وگرنه من معتقدم همچنان در جامعه ما سعدی، حافط و مولوی وجود دارد، اما به دلیل عدم حمایت اصولی متولیان فرهنگی، این سعدیها و حافظها در پی معاشاند و ادبیات در جا میزند.
انتهای پیام/