نقد فیلم های جشنواره فجر | نگاه انسانی و امیدوارانه "دِرب" و گریز "نمور" از دست منتقدان

آن چیزی که باعث می‌شود فیلم "درب" را محترمانه بدانیم، نگاهش به انسانی عادی، مظلوم، دورافتاده، دارای ریتمی متفاوت از ریتم زندگی شهری و نیز اخلاق‌مدار است.

خبرگزاری تسنیم ـ سید سعید هاشم‌زاده درباره فیلم‌های درب و نمور که در آخرین شب چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند نوشت:

درب:

درب محترمانه‌ترین فیلم جشنواره است. در ظاهر حوصله آدمی را سر می‌برد. گاهی هم مخاطب می‌خواهد از دست فیلمساز و بیانگری‌اش به ستوه بیاید؛ اما فیلم محترم است و این دلایلی پنهان و آشکار دارد. از سری دلایل پنهانش این است که فیلم تلاش نمی‌کند زبان سینمای مرسوم را دنبال کند. این دنبال نکردن خود دو وجه دارد؛ یک اینکه می‌تواند گریزی باشد از ساختن فیلمی ساختارگرا و دارای چهارچوب و دوم اینکه می‌تواند دقتی باشد بر بیان سوژه، یعنی سوژه و بیان آن به شکلی انتخاب شود که جز اینگونه روایت نتواند به ساخت یک فیلم کمک کند و اصلا این فیلم باید در همین فضا و اتمسفر ساخته شود.

دلایل آشکار آن چیزی که باعث می‌شود درب را محترمانه توصیف کنیم، نگاهش به انسان است. انسانی عادی، مظلوم، دورافتاده، دارای ریتمی متفاوت از ریتم زندگی شهری و نیز اخلاق مدار بودن. فیلم امیدوارانه است و به همین خاطر دارای وجوهی انسانی است. خیلی ساده داستان کارمند اداره برقی را در یک روز روایت می‌کند که تلاشش وصل برق یک فرد بی‌بضاعت و دارای معلولیت جسمانی است. در دور افتاده‌ترین مناطق کهگیلویه و بویر احمد و کوهستان‌ها و آدم‌هایش ، و رودها و درخت‌ها و تمام اجزای طبیعت بکر که در مقابل دوربین محقق آشنا و همزمان ناآشناست. از این جهت که ما به عنوان مخاطبی جدی، به فیلمی دارای ریتم داستانگویی کلاسیک عادت کرده‌ایم، از آنجا که نوع دیگر سینما را بر نمی‌تابیم، فیلم محقق را نیز سخت‌گیرانه متوجه خواهیم شد. البته انتخاب نوع سینمای مورد علاقه انتخابی است سلیقه‌ای اما وجود این نوع سینما که وام‌دار کیارستمی و شهید ثالث است و در دنیا نیز فیلمسازان گوناگونی را به سمت خود کشانده است، نیاز به حوصله و نگاهی دگرگونه دارد.

درب می کوشد که ساختار فیلم های شاعرانه و طبیعت گرایانه را با همان زمانبندی زندگی واقعی حفظ کند اما از سوی دیگر داستان کم رنگ خود را فراموش نکرده و وجوه انسانی را در کار پر بار می‌کند. وجه تمایز محقق با امثال کیارستمی و شهید ثالث در نگاه فیلمساز است. در اینجا محقق نگاهش به شدت امیدوارانه است و با تکیه بر ریتم جغرافیایی اثر می‌خواهد دیدگاه پویا و سرشار از زندگی را به نمایش بگذارد، در صورتی که فیلم‌های مبدا اینچنینی از چنین نگاهی برخوردار نبوده و نگاه عبث‌گرایانه، تلخ یا محافظه‌کار را همراه خود داشته است.

نمور:

اما نمور داستانی ضعیف و کارگردانی ضعیف دارد. فیلم گیج می‌زند میان یک ملودرام و درام اجتماعی و نمی‌داند به کدام سمت و سو حرکت کند. فیلم داوود بیدل، فیلمی بی‌رنگ و لعاب است که نمی‌داند چه می‌خواهد. داستان مریضی یک خواهر گوشه‌گیر یا مرگ داماد خانواده یا ارتباطات از هم گسسته، و فیلم می‌تواند همه اینها باشد و هیچ‌کدام از اینها نباشد. که البته فیلمساز هیچ‌کدام را انتخاب می‌کند. نمور کمترین جای نقد را دارد. در اجرا و فیلمنامه ضعیف است و کش‌دار و گیج. شاید ضعیف‌تر از ماهان اما کمتر از آن ما را ناراحت می‌کند زیرا در سانس پایانی جشنواره به نمایش در آمده و می‌تواند از دست منتقدین بگریزد.

بیشتر بخوانید

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط