یادداشت| پوتین اجازه فرسایشی شدن بحران اوکراین را نمی‌دهد

بالا رفتن سطح تنش بین روسیه و اوکراین که از سوی جبهه غربی حمایت می‌شود، مسکو را به این جمع‌‎بندی رسانده که هدف غرب، فرسایشی کردن تنش مرزی جهت متمرکز نگه داشتن روسیه در غرب خود است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، مولفه‌های تأثیرگذار بر مناقشات بین‌المللی، از تمرکز و تک‌بعدی بودن به تحولاتی چندجانبه و ترکیبی بدل شده‌اند و مانند تئوری «اثر پروانه‌ای»، تحول در یک پازل و مولفه بین‌المللی بر مولفه‌ها و بازیگران دیگر موثر است.

در دوران گذار نظم بین‌المللی که دنیا از یک نظم با تک هژمون به سمت چند قدرتی در پیش است، هژمون برتر(آمریکا) در تلاش است تا از هر طریق ممکن، بازیگران و قدرت‌های نوظهور را در مسیر دست یافتن به هدفشان که تغییر نظم بین‌المللی از دنیای تک‌قطبی به دنیای چندقدرتی است را کنترل کند.

در همین راستا نیز در دوران بایدن، واشنگتن تلاش دارد با متمرکز کردن دو بازیگر اصلی دوران گذار نظم بین‌المللی یعنی روسیه و چین در مناقشات ژئوپلیتیکی با محیط پیرامونی خود، آنها را در این مناقشان فریز کند. آمریکا با حضور مستقیم در دریای چین جنوبی، تلاش دارد حساسیت ژئوپلیتیکی الحاق احتمالی تایوان به چین و از سوی دیگر با تحریک ناتو برای متشنج کردن مناقشه مرزی روسیه و اوکراین، به این هدف برسد.

روسیه در دوران پوتین، در راستای راهبرد نو اوراسیاگرایی که از سوی الکساندر دوگین برای این کشور تئوریزه شده، تلاش کرده کشورهای استقلال‌یافته از اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان «خارج نزدیک» در نظر گرفته و با نگاه تردید‌آمیز نسبت به غرب و تلاش جهت مقابله و کاهش نفوذ غرب در ساختارهای امنیتی این منطقه، اقدام و عمل کند.

پس از وقوع حوادثی چون الحاق کریمه به روسیه و پس از آن اوج‌گیری تنش بین مسکو وکی‌یف بر مناطق جدایی‌طلبی چون لوگانسک و دونباس که اسلاو بوده و تعلق خاطر زیادی به روسیه دارند، توافقاتی چون مینسک 1 و 2 هم چاره‌ساز نبوده و بدعهدی اوکراین در توجه به مطالبات جدایی‌طلبان، سبب شده در ماه‌های اخیر شاهد اوج‌گیری دوباره تنش بین روسیه و اوکراین باشیم.

از آنجاکه روس‌ها بارها اعلام کرده‌اند که قصد حمله به اوکراین را ندارند، اما واشنگتن با تحریک کی‌یف و گسیل نیروهای پشتیبان، تلاش دارد فضای التهاب را در مرز روسیه و اوکراین حفظ کند. البته آمریکا نیز از حفظ مناقشه اوکراین با روسیه، امتیازات بسیاری مدنظر دارد. در راستای تلاش‌های روسیه به همراه چین برای افول هژمونی آمریکا در دنیا، موضوع اوکراین می‌تواند به عنوان «شمشیر داموکلس» بر سر مسکو حفظ شود.

با اوج‌گیری بحران‌های آمریکا و تسریع روند افول اقتصادی و نظامی این کشور در مقابل نظم شرقی در حال خیزش، موضوع تنش‌ها در دریای چین‌جنوبی و اوکراین در برابر چین و روسیه همواره زنده خواهد ماند تا آمریکا از این طریق بتواند تمرکز دو کشور را در محیط پیرامونی آنها حفظ کرده و از زمینه‌های اقدام ضدهژمونیک‌شان در برابر واشنگتن بکاهد.

در همین راستا، آمریکایی‌ها در روزهای گذشته مطرح کردند که قصد دارند قطر را مجاب کنند تا گاز مورد نیاز اتحادیه اروپا را تامین کند. از سوی دیگر واشنگتن با بهانه قرار دادن استقرار 127 هزار سرباز روسیه در مرز با اوکراین، از آماده‌باش 8500 نیروی آمریکایی جهت اعزام به شرق اروپا خبر داده است.

اما سیاست «چماق و هویج» آمریکا در غائله اوکراین علیه روسیه هم به کار گرفته شده است. آمریکا با بالا نگه داشتن سطح تنش در مرز روسیه و اوکراین، تمرکز مسکو را از تحرکات دیگر مناطق به‌خصوص اتفاقات احتمالی در دریای چین‌جنوبی بین چین و اعضای پیمان آکوس(آمریکا، انگلیس و استرالیا) برداشته و به پیرامون خود منعطف بدارد.

بالا نگه داشتن سطح تنش در مرز اوکراین و روسیه، منافع راهبردی برای آمریکا دارد. آمریکا که جایگاه ابرقدرتی اقتصادی خود را در سال 2024 به چین واگذار خواهد کرد، برنامه فوری جهت جلوگیری قدرت‌گیری بیشتر پکن را در دستور کار دارد؛ بنابراین باید بازوان احتمالی حامی چین را قطع و یا ناتوان کند.

در آغاز دوباره تنش بین روسیه و اوکراین که در اواسط سال 2021 رخ داد، پوتین و شی‌جین‌پینگ در یک دیدار ویدئو کنفرانسی پیمان همسایگی و حمایتی از یکدیگر را به مدت 5 سال و به صورت مجازی تمدید کردند. این تمدید پیمان، پیام آشکاری برای واشنگتن بود که پکن و مسکو علی‌رغم وجود اختلافات، در برابر آمریکا، ید واحده خواهند بود.

اما در غائله اوکراین، بازیگری دیگر مولفه‌های خواهان تغییر نظم بین‌المللی دنیا یعنی اروپایی‌ها نیز قابل تأمل است. اروپایی‌ها پس از جنگ جهانی دوم همواره تحت قیمومیت آمریکا بوده و عملاً آمریکا با اقدامات حمایتگرانه خود، تلاش کرده اروپا را از ابزارهای مستقل‌کننده تهی کند.

در سال‌‎های گذشته و به‌خصوص در دوران دونالد ترامپ، اروپایی‌ها به این مهم پی برده‌اند که به دلیل افول قدرت آمریکا در دوران گذار نظم بین‌المللی، بشدت قربانی و ابزار اقدامات هژمونیک واشنگتن در تعارضات بین‌المللی قرار گرفته‌اند.

برگزیت و البته هشدارهای ترامپ به اروپایی‌ها مبنی بر اینکه باید هزینه امنیت خود را خودشان بپردازند، شاید درس بزرگی به کشورهای اروپایی داد که باید مسیر استقلال از آمریکا را طی کرده و ایده «باشگاه اروپایی» برای استقلال اقتصادی و همچنین ایجاد «ارتش واحد اروپا» برای استقلال نظامی از آمریکا و ناتو را در پیش بگیرند.

آمریکا در 20 سال گذشته، نه تنها از اروپا محافظت نکرده، بلکه اروپا را به عنوان ابزار دسترسی به اهداف خود قرار داده است.

به گفته دیپلمات‌های اروپایی، جو بایدن رئیس‌ جمهور جدید آمریکا لفاظی‌های تهاجمی سلف خود نسبت به متحدان را متوقف می‌کند، اما قرار نیست تغییری در پیام آمریکا مبنی بر اینکه اروپا باید در دفاع از خود مشارکت بیشتری داشته باشد، انجام دهد. در این شرایط است که شاهدیم، اروپایی‌ها به سردمداری فرانسه، تحرکات جدید میانجیگرانه را در پیش گرفته اند که البته با دست رد پوتین روبرو شد.

از سوی دیگر، ترکیه که از هرگونه تحولات بین روسیه و اوکراین، تأثیر مستقیم می‌پذیرد، در دو بعد آسیب‌ناپذیری و بازیگری بین‌المللی، تلاش دارد خود را به عنوان مولفه موثر بر تحولات بین‌المللی نشان دهد.

ترکیه که جایگاه خطیری در ناتو داشته و از سوی دیگر مراوداتی که با مسکو دارد، شاید شانس این کشور برای میانجیگری را بالا ببرد، اما هدف و سطح تنش ایجاد شده، احتمالاً تلاش آنکارا را تحت‌شعاع قرار خواهد داد.

اما بالا رفتن سطح تنش بین روسیه و اوکراین که از سوی جبهه غربی حمایت می‌شود، مسکو را به این جمع‌‎بندی رسانده که هدف غرب، فرسایشی کردن تنش مرزی جهت متمرکز نگه داشتن روسیه در غرب خود است.

حتی در صورت وقوع جنگ که به عقیده نگارنده این مطلب، بسیار هم محتمل است، روسیه می‌داند که هدف غرب، ایجاد یک جنگ طولانی مدت و البته سرنوشت‌ساز برای دوران گذار نظم بین‌المللی موجود است.

می‌توان گفت که به بنظر می‌رسد، مسکو ضمن علم بر این مهم، خود را از این تنش رها کرده و از فرو رفتن در چاه غرب برای فرسایشی کردن تنش بین روسیه و اوکراین، می رهاند.

نویسنده: مهدی خورسند- کارشناس مسائل چین و اوراسیا

 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط