پیامدهای انزوا در سیاست خارجی ترکیه- بخش اول
روابط ترکیه با غرب رو به وخامت نهاده و با سرعت تمام به سوی شرق تاخته است. این وضعیت، سطح مشهودی از انزوا و تنهایی را برای ترکیه به دنبال آورده که قبلاً هرگز چنین انزوایی را تجربه نکرده بود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان دیپلماسی، از سیاست خارجی دولت ترکیه انتقاد می کنند.
ناجی کورو دیپلمات برجسته ترکیه که سوابقی همچون نمایندگی این کشور در سازمان ملل متحد، سرکنسول در شیکاگو و معاونت وزیر امور خارجه را در کارنامه دارد، در مصاحبه با روزنامه قرار، سیاست خارجی ترکیه را به چالش کشیده است.
بگذارید در آغاز، درباره نوع رویکرد ترکیه به اتحادیه اروپا و احکام دادگاه حقوق بشر اروپا صحبت کنیم. چندی پیش، جناب رئیس جمهور اردوغان اعلام کرد که هشدارهای دادگاه حقوق بشر اروپا و احتمال ورود به روند نقض ادغام ترکیه در شورای اروپا را به رسمیت نمی شناسد. این فرآیند چیست، چه مدت می تواند طول بکشد؟
این بیانیه در واقع نگرش سیاسی رئیس جمهور را نشان داد. او به عنوان یک سیاستمدار، چنین موضعی گرفت. اما این یک مساله حقوقی است و نه سیاسی. موضوع در درجه اول، بحث حقوق و قانون است. ترکیه یکی از اعضای موسس شورای اروپا است. شورا بر اساس ارزش ها و اصول دموکراتیک بنا شد. اما تاکنون چنین چیزی روی نداده و این اولین بار است که کشوری به این شکل مورد انتقاد و هشدار جدی قرار بگیرد. اصلاً سابقه نداشته که یکی از اعضای موسس شورا است با چنین وضعیتی مواجه شود.
تعلیق عضویت ترکیه در شورای اروپا، رویدادی نیست که فوراً اتفاق بیفتد، ماهها بحث و بررسی و فرآیند ارزیابی می خواهد. اما مواجه شدن با این وضعیت، از بسیاری جهات به ضرر ماست. باعث می شود که ترکیه اعتبار و جایگاه مهمی را از دست بدهد. وقتی که شما را از شورا بیرون بیندازند، دیگر مضحک خواهد بود، اگر در زمینه دموکراسی و حقوق بشر صحبت کنید و حرفی بزنید. همه خواهند گفت: شما دقیقاً به خاطر بی توجهی به دموکراسی، اخراج شدید.
موافقت نامه های دوجانبه و چندجانبه ای که کشور ما در آنها حضور دارد، دارای قوت و الزامی در حد یک اصل قانون اساسی است و برای قوانین ملی الزام آور است. ما باید از تصمیمات شورای اروپا تبعیت کنیم. این موضوع اصلاً جای بحث و اما و اگر ندارد. اظهارات سیاسی، توجیهات حقوقی و برخوردهای خصمانه و تند علیه اروپایی ها، این واقعیت را تغییر نمی دهد. در تحلیل نهایی، طبیعتاً میتوانیم از حق حاکمیت خود برای خروج یکجانبه از عضویت شورای اروپا استفاده کنیم. اما باید بدانیم که عواقب چنین تصمیمی برای کشور ما سنگین خواهد بود.
آیا در روابط ما با غرب، تغییرات خاصی می بینید؟
متاسفانه در این چند سال، روابط ما با جهانِ غرب به تدریج رو به وخامت رفته است. همه می دانند و می بینند که همین الان، روابط ما با آمریکا و اتحادیه اروپا به چه مرحله ای رسیده است.
ما از یک موقعیت خوبی که در آن، مداوماً از داستان موفقیت حرف می زدیم، دور شدیم. روابط ما با غرب و اساساً سیاست خارجی ما مسدود است و نمی تواند پیشرفت کند. ما روابط خود را در بُعد روابط روزمره به یک سطح نامناسبی از معامله و بده بستان تقلیل داده ایم.
سوابق ما در میزان توجه به دموکراسی و اعمال حاکمیت قانون، سیاست محدود کننده ما در حقوق و آزادی های اساسی، تلاش های ما برای محدود کردن فضای سیاسی، در مجموع و به طور آشکارا با ارزش ها و اصول اساسی غرب در تضاد است.
اینجاست که غرب آزادیخواه، با شرق مستبد تفاوت دارد. قدرت های شرقی چنین هستند: تا زمانی که به منافع او نیاز داشته باشد و تهدیدی ایجاد نکند از یک رابطه غیر اصولی اجتناب نمی کند. زیرا تنها شعاری که او به آن اعتقاد دارد نگرانی های امنیتی وجودی رژیم استبدادی اوست. اما در غرب، وضعیت متفاوت است. در حالی که روابط ما با غرب رو به وخامت است، تقویت روابط ما با شرق، نشان از شکست سیاست خارجی ما دارد. ما باید صادقانه این تصمیم را بگیریم.
این وضعیت، سطح مشهودی از انزوا و تنهایی را برای ترکیه به دنبال آورد که قبلاً هرگز چنین انزوایی را تجربه نکرده بود. چه برسد به آمادگی برای جذب سرمایه گذاری از غرب.
الان وضعیت ما طوری است که حتی نمی توانیم گردشگر جذب کنیم. فراموش نکنیم، اتحادیه اروپا برای اعمال تحریم های جدی، به ترکیه هشدار داد. به همین دلیل، مدتهاست که مقامات سیاسی ما به ترس و هراس افتاده اند و دیگر نامی از «وطن آبی» برده نمی شود.
تحریم های آمریکا علیه ترکیه، یک سال است که اجرایی شده است. بیایید دچار توهمات عجیب نشویم: ممکن است حتی، بیشتر از این مرحله عقب بیفتیم و تنها شویم. من فکر نمیکنم غرب چنین چیزی را بخواهد، زیرا ترکیه همچنان یک شریک و متحد ارزشمند است. اما اگر حد تحمل را در روابطمان بالا ببریم، می توانیم با دست خود شرایط انزوایی را بر خودمان تحمیل کنیم.
من فکر می کنم که غرب روابط خود با ترکیه را به رویکرد انتظاری نسبت می دهد، موضع فعالی اتخاذ نمی کند و ترجیح می دهد از ما پیروی کند. دوستی و همکاری گزینه ای است که در مقابل ترکیه بر سر دوراهی روابط با غرب قرار دارد. گزینه دیگر راه رقابت و دشمنی است. در نهایت، انتخاب با ما خواهد بود و هر انتخابی هزینه ای دارد.
ترکیه در سال 2010 میلادی، گرم ترین رابطه با غرب را ایجاد کرد. چرا و چگونه از این فضا دور شد؟
تا اوایل دهه 2010، ترکیه از دید غرب، کشوری نمونه بود. ترکیه با تمام قدرت در آن دوران، اراده خود را برای حل مشکلات سیاسی و حقوقی، توسعه اقتصاد، انجام اصلاحات ساختاری، گسترش حوزه حقوق و آزادی ها و بهبود روابط با همسایگان به نمایش گذاشت.
مذاکرات برای عضویت کامل در اتحادیه اروپا را آغاز کرد، به کشوری تبدیل شد که سرمایهگذاری خارجی در آن جریان داشت، درآمد سرانه خود را به 13 هزار دلار نزدیک کرد و توانست اهداف و چشمانداز بزرگی را پیش روی خود قرار دهد.
این از هر لحاظ، موقعیت ویژه و خاصی بود و کشورهای زیادی در وضعیت مشابهی وجود ندارند که بتوانند این اراده را نشان دهند. اما متاسفانه در 10 سال گذشته، ما تمام کارهایی را که در بالا ذکر کردم، در جهت مخالف انجام دادهایم.
ما عملاً پا پس کشیدیم. ما از مرحله ای که در دموکراسی، حقوق و آزادی ها، قانون و عدالت، اقتصاد و سایر زمینه ها به آن رسیده بودیم، بسیار عقب مانده ایم. رتبه بندی جهانی که هر سال تهیه می شود نشان می دهد که ما حتی از کشورهای جزیره ای که نامشان را نشنیده ایم عقب تر هستیم.
به عنوان مثال، ما از شفافیت و اصل ضرورت پاسخگو بودن دولت، فاصله گرفته ایم. در کشور ما، مفهومی به نام ارادت و وفاداری جایگزین شایستگی شده است. این وضعیت ترکیه را نه تنها از غرب، بلکه از چندجانبه گرایی، ادغام و مشارکت جهانی نیز دور کرده است.
وضعیت جامعهشناختی عجیبی نیز وجود دارد: نیمی از مردم ترکیه نسبت به غرب بدبین هستند، اما وقتی از آنها بپرسید: می خواهید کجا زندگی کنید؟ اکثریت قریب به اتفاق میگویند که غرب را برای زندگی انتخاب میکنند. این نشان دهنده زوال روانشناسی اجتماعی است.
آیا ترکیه می توانددر بحران اوکراین، اعتبار و موفقیت یک قدرت میانجی را به نمایش بگذارد؟
من این گونه تصور نمی کنم. بحران اوکراین به بخش مهمی از رویارویی گسترده روسیه و بلوک غرب تبدیل شده است. امروز روسیه احساس می کند که ناتو به طرز خطرناکی به قلمرواش، نزدیک شده است.
این کشور خواهان بازتعریف پارامترهای اساسی امنیت اروپا است. مسکو معتقد است که راه رو به جلو در درجه اول از طریق خنثی سازی اوکراین است. خواسته های دیگری نیز وجود دارد.
اینها چیزهایی نیست که غرب بپذیرد. ما در مورد یک موضوع ساختاری و کلان صحبت می کنیم. راه حل بین غرب و شرق در وهله آخر، نشستن آمریکا و روسیه بر سر میز مذاکره و گفتگو است.
اتحادیه اروپا نیز تأثیر تعیین کننده ای در این موضوع ندارد، زیرا اتحادیه اروپا از نظر نظامی ناسازگار، چندپاره و ضعیف است. اما در مورد نقش ترکیه باید بگویم که لازم نیست این حوزه، به میدانی برای به نمایش گذاشتن توان فردی تبدیل شود و مثلاً، شخص رئیس جمهور بخواهد در قامت یک میانجی و رهبر اثرگذار دیده شود. این منطقی نیست. منطقیتر و واقعبینانهتر آن است که ترکیه عضوی مؤثر در ایجاد نظمی گسترده و پایدار باشد و به استقرار صلح و ثبات کمک کند.
ادامه دارد..
انتهای پیام/