۶ دلیل امام علی (ع) دربارۀ برتری علم نسبت به مال
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در بیانی زیبا و مستدل، به ۶ دلیل برتریِ علم نسبت به مال و منال دنیا اشاره کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از دستاوردهای منفیِ عصر مدرنیته، پیوند انسان به زندگانی مادی دنیا و دور کردن او از علومی بود که منجر به سعادت دنیوی و اخرویاش میشد. اولویتبخشی انسان به جمعآوری مال و اعتبار دنیایی نه تنها انسان را از سعادت دور میکند بلکه موجبات بسیاری از امراض روحی و روانی را برای او فراهم میآورد. فردی که هدفی از زندگی جز کسب موفقیتهای فریبندۀ دنیایی ندارد، به طور قطع آنجا که اندکی منافع خود را در خطر ببیند، به راحتی اخلاق را زیر پا میگذارد و هتاکی و تهمت و افتراء نسبت به دیگران را بر خود جایز میشمارد تا به این ترتیب قدرت خود را تثبیت کند؛ در این زمینه فرقی بین مذهبی و غیر مذهبی، دکتر و مهندس و آخوند و بقال وجود ندارد؛ بنابراین ممکن است فردی سواد علمی داشته باشد، اما حب مال، او را دربند دنیا کند، مضاف بر اینکه خداوند با اهل علمی که کژروی میکنند، برخورد سختتری خواهد داشت.
تاریخ بشر همواره عالمان و دانشمندان نمونهای را به خود دیده است که با عبور از لذتهای دنیا و با هدف کسب رضایت الهی و یا خدمت به خلقالله از بهترین لذائذ دنیا گذشتند و اکنون نام نیکی از آنها در تاریخ ثبت شده است؛ هرچند خداوند انسانها را از حلال دنیا منع نکرده، اما آنجا که احساس کردند مالاندوزی سبب دوری آنها از کسب علم و تزکیه روح میشود، علم را بر نفس و مال ترجیح دادند؛ به این ترتیب خدماتشان و نامشان ماندگار شد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در بیانی زیبا و مستدل، به 6 دلیل برتریِ علم نسبت به مال و منال دنیا اشاره کردند تا به این ترتیب دلهای غفلتزدۀ ما را بیدار کنند و با همین 6 استدلال ساده، مسیر زندگیمان را به سمت سعادت جهت دهند. امیرالمؤمنین خطاب به کمیل فرمود:
1. اى کمیل، علم بهتر از مال است، زیرا علم، نگهبان تو است و مال را تو باید نگهبان باشى؛ یَا کُمَیْلُ الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ
2. مال با بخشش کاستى پذیرد، اما علم با بخشش فزونى گیرد؛ وَ الْعِلْمُ یَزْکُو عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ
3. و مقام و شخصیّتى که با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مىشود؛ وَ الْعِلْمُ یَزْکُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِه
4. اى کمیل بن زیاد، معرفت به علم، آیینى است که انسان به آن جزا داده مىشود و باید به آن گردن نهد، به وسیله آن در دوران حیات، کسب طاعت فرمان خدا مىکند و بعد از وفات نام نیک از او مىماند. (در حالى که مال به تنهایى نه وسیله طاعت است نه سبب نیک نامى بعد از مرگ)؛ یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ، بِهِ یَکْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ.
5. علم حاکم است و مال محکوم علیه (علم فرمانده است و مال فرمان بردار)؛ وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ.
6. اى کمیل، ثروتاندوزان هلاک شدهاند، در حالى که ظاهراً در صف زندگانند، اما عالمان تا جهان برقرار است زندهاند؛ خود آنها گرچه از میان مردم بیرون رفته اند، اما چهره و آثارشان در دلها ثبت است؛ یَا کُمَیْلُ هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ، أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ. هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً.
وضوح استدلال امیرالمؤمنین علیهالسلام به حدی است که شاید نیاز به شرح و توضیحی نباشد، اما به برخی نکاتِ سه فراز ابتدایی این روایت اشارهای کوتاه خواهیم داشت:
درباره فراز نخست که میفرماید علم، نگهبان توست و مال را تو باید نگهدار کنی: بدیهى است که علم هم ایمان انسان را حفظ مىکند و هم جسم و جان او را؛ زیرا دفع آفات در جهات مختلف به وسیلۀ علم صورت مىگیرد در حالى که مال به عکس آن است; صاحب مال باید پیوسته از اموال خویش مراقبت کند مبادا دزدان آن را بربایند یا آفات و بلاهایى آن را از میان بردارد.
در دومین برترى مى فرماید «مال با هزینه کردن کاستى مىگیرد در حالى که علم، با انفاق افزون مىشود.»
«یَزْکُوا» از ریشه «زکاء» به معناى نو و رشد است؛ هنگامى که عالم تدریس مىکند و شاگردانى پرورش مىدهد، علم و دانش او درون فکرش راسختر و قوىتر مىشود و چه بسا شاگردان سؤال و اشکالى کنند و در پرتو آن، بر علم او افزوده شود و تجربه نشان داده براى پرورش علم، هیچ چیز بهتر از تدریس نیست. اضافه بر این، علم از طریق شاگردان گسترش پیدا مىکند و این نیز نوعى دیگر از نمو است.
در سومین تفاوت مىفرماید: «دست پروردگانِ مال، به زوال آن از بین مىروند (اما دست پروردگان علوم پایدارند).
بسیار دیدهایم ثروتمندانى را که در زمان ثروت، دوستان بىشمار و مخلصان فراوانى دارند، اما آن روز که ورشکست شوند و اموالشان از بین برود، همه از اطراف آنها پراکنده مىشوند؛ گویى نه مالى بود و نه ثروتى و نه دست پروردگانى; اما عالم اگر روزى بیمار شود و نتواند افاضه علم کند و یا از دنیا برود شاگردانش جاى او را مى گیرند و خلأ ناشى از بیمارى یا فقدانش را پر مىکنند و این امر همچنان در نسلهاى متعدد ادامه مىیابد.
منبع: شرح نهجالبلاغه (پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام)، آیت الله مکارم شیرازی
انتهایپیام/