روایت حضرت زینب از شکوههای مادرش فاطمه (س) از امت
حضرت زینب سلامالله علیها به عنوان یکی از شاهدان عینی و موثق ماجرای سقیفه شناخته میشوند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تاریخ اسلام پس از فوت رسول خدا صلی الله علیه و آله گویای یکی از شومترین رویدادهای دوران زندگانی اهل بیت وحی بود، طوری که تبعات آن، تمام بستر جامعه اسلامی را تا عصر حاضر فرا گرفت. این رویداد همان ماجرای سقیفه بنیساعده است که طی آن، سران امت اسلام با زیر پا نهادن وصیت پیامبر اسلام نسبت به سر سپردگی درباره خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام، جسارت بر خاندان وحی را بر خود جایز شمردند، به خانه اهل بیت نبی یورش بردند، آتش بر در خانه ایشان زدند و دستان برترین وصی پیامبران را بستند تا به اجبار از ایشان عهد خلافت بگیرند. در این زمان، حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها که خود به عنوان برترین خلایق در پایبندی به عهد خویش نسبت به تقید درباره خلافت و ولایت امیر مؤمنان بود، آرام و قرار نداشت و با وجود جراحتهای ناشی از جسارت معاندان و منافقان امت، وظیفه خویش دانست به بهانههای مختلف دست به روشنگری بزند و امت را نسبت به خطایشان توبیخ و یا بیدار کند، هرچند سودی در این کار نمیدید، اما سخنان آن بانوی بزرگوار از یک سو سندی تاریخی بر این رویداد شوم بود و از دیگر سو بابهایی از معارف را به روی شیعیان خویش در آینده گشود.
حضرت زینب سلامالله علیها به عنوان یکی از شاهدان عینی و موثق در این ماجرا شناخته میشوند. شیخ مفید در کتاب «الأمالی» خود مینویسد نقل است فردی به نام عبدالله بن محمّد بن سلیمان هاشمى از پدرش و او از جدش از حضرت زینب دخت گرامى امیر مؤمنان علیهالسلام دربارۀ رویدادهای پس از خطبۀ فدکیۀ حضرت فاطمه سلام الله علیها روایت میکند مادرشان فاطمه (س) پس از آن، بسوى قبر پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و خود را بر وى قبر انداخت و از اعمالى که آن قومدر حق وى انجام داده بودند، به آن حضرت شکوه کرد و آنقدر گریست تا تربت قبر شریف با اشکهاى ایشان تر شد و زارى و شیون سر داد و در پایان آن همه شیون، (در قالب قصیدهای) عرضه داشت:
قدْ کـانَ بَعْدَک أنباء وَ هَنْبَثة * لَو کُنتَ شاهدَها لم یکثر الخُطَب
إنّا فَقَدْناک فَقْد الأرضِ وابلَها * فَاختل قومُک فاشْهدهم وَ لاتَغب
قَدْ کَانَ جَبْرَئِیلُ بِالْآیَاتِ یُؤْنِسُنَا * فَغِبْتَ عَنَّا فَکُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجب
فَکُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضَاءُ بِهِ * عَلَیْکَ یَنْزِلُ مِنْ ذِی الْعِزَّةِ الْکُتُب
...
همانا پس از تو خبرها و غوغایى بپا شد که اگر تو بودى این همه گرفتارى و دشوارى رخ نمیداد. ما بمانند زمینى که از باران محروم بماند، تو را از دست دادهایم و در قوم تو اختلال پدید آمده و شاهد باش که دست از ایمان شستهاند. جبرئیل پیوسته با آوردن آیات مونس ما بود و تو از ما پنهان شدى و با رفتنت تمام خیرات از ما پوشیده شد. تو ماه درخشان و نور پرفروغى بودى که از تو کسب نور میشد و از جانب خداى با عزّت، کتاب بر تو نازل شد.
پس از پیامبر مردانى با چهرههاى درهم و خشن با ما روبرو شدند و به ما توهین و استخفاف کردند و تمام خیرات به تاراج رفته است. آن کس که به ما خانواده ستم روا داشته، به زودى خواهد دانست که روز قیامت به چه سرانجام شومى دچار خواهد شد. ما با مصائبى روبرو شدیم که هیچ کس از مخلوقات چه عرب و چه عجم بدان گرفتار نیامده است.ما تا زندهایم و تا چشمانمان باقى است در سوگند فقدان تو میگوییم و از دیدگانمان سرشک غم میباریم.
منبع:الأمالی (للمفید)، ص41
انتهایپیام