نگاهی به مجموعه‌های نوروزی صدا و سیما / چرا رقابت‌ها داغ نشد و مجموعه‌های مناسبتی خیابان‌ها را خلوت نکردند؟

نگاهی به مجموعه‌های نوروزی صدا و سیما / چرا رقابت‌ها داغ نشد و مجموعه‌های مناسبتی خیابان‌ها را خلوت نکردند؟

سریال‌های نوروز نتوانستند مثل یکی دو دهه قبل خیابان‌خلوت‌کن باشند. هرچند تلویزیون با «زیرخاکی» آمد اما نه رقابت‌ها مثلِ قبل بود نه کنداکتور همچون گذشته، داغ شد.

خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: جشنواره فیلم فجر که نیست سیمرغ بدهیم اما اگر در تلویزیون هم این اتفاق می‌افتاد آن وقت می‌توانستیم از ابعادِ مختلف سریال‌ها را در معرضِ داوری قرار بدهیم. شبِ گذشته سریال‌های نوروزی رسماً آنتن را ترک کردند.

«زیرخاکی3» باز هم بیش از دیگران دیده شد؛ صحتِ این نکته را آخرین نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما تأیید می‌کند که این سریال را به همراه سری جدید «عصرجدید» پربیننده‌های تلویزیون اعلام کرد. سریالی که شاید می‌توانست بهتر از اینها هم ظاهر شود.

یکی از اتفاقات جالبِ کنداکتور نوروزی امسال، آرام و بی‌سر و صدا بودن عواملش بود. سال‌های گذشته بارها شاهدِ انتقادها و گلایه‌های دست‌اندرکاران و سازندگانِ سریال‌ها به نتایج نظرسنجی‌ها و حتی ساعات کنداکتور بودیم اما امسال همه‌چیز بی‌سر و صدا به کار خودش پایان داد.

سریال , صدا و سیما , شبکه یک , شبکه دو , شبکه سه سیما , شبکه پنج , عید نوروز ,

نمایی از «زیرخاکی3»

شاید از این جهت که «زیرخاکی» قاطعانه در صدرِ رقابت سریال‌های نوروزی قرار گرفت. «خداداد» و «دردسرهای شیرین» با سوژه و موضوع بهتر و جلوتر از دو سریال دیگر شبکه یک و سه سیما، باز هم نتوانستند جزو پربیننده‌ها باشند.

در کنار موفقیتِ دست‌اندرکاران پخش در مدیریتِ کنداکتور شلوغِ ایام تعطیلات نوروز که هر ساله پاشنه آشیل حواشی و چالش‌های سریال‌سازها بود امسال در شرایط خوبی پیش رفت.

اگر سیمرغی در کار بود شاید یکی از آنها سهمِ «زیرخاکی 3» می‌شد اما نه به خاطرِ موفقیت این مجموعه، بلکه به خاطر اینکه بیش از دیگر سریال‌ها دیده شد و طرفدار داشت.

سریال , صدا و سیما , شبکه یک , شبکه دو , شبکه سه سیما , شبکه پنج , عید نوروز ,

نمایی از سریال خداداد

شاید در صورتِ‌ پرداخت بهتر کارگردانی سریال «خداداد» و قصه‌پردازی مناسب و شخصیت‌پردازی کاراکترهای «دردسرهای شیرین»، حتی انتخابِ مناسبِ شبکه سه در گزینش سریال نوروزی، رقابت برای دست‌اندرکاران و هنرمندان «زیرخاکی 3» سخت‌تر می‌شد.

قبل از پرداختن جزء به جزء سریال‌های نوروزی، شاید در کنار اختصاص سیمرغِ مردمی به «زیرخاکی 3»، جایزه بهترین موضوع را به «خداداد»، بهترین سوژه را به «دردسرهای شیرین»، بازی خوب را به پژمان جمشیدی برای «زیرخاکی» و حسام منظور برای «نجلا» اهداء کرد.

سریال , صدا و سیما , شبکه یک , شبکه دو , شبکه سه سیما , شبکه پنج , عید نوروز ,

نمایی از سریال «نجلا2»

البته اگر ذره‌بین بیندازیم، ضعف‌های بسیاری دیده می‌شود؛ مثلِ انتخاب اشتباهِ سریال «نجلا» برای ایام نوروز که می‌توانست در ماه رمضان و یا مناسبتِ بهتری روی آنتن بیاید و بهتر دیده شود.

باز در خودِ نجلا، انتخاب اجباری محیا دهقانی و غیبتِ سارا رسول‌زاده نشان داد که شاید دست‌اندرکاران می‌توانستند انتخاب بهتری داشته باشند. این هنرمند نتوانست آن کاراکترِ نجلایِ جاافتاده را دوباره تکرار کند.

انتقادی که از «زیرخاکی 3» وجود دارد که بیشتر در قسمتِ آخر آن مشهود است؛ عدم پایان‌بندی مناسب‌تری که باز این شائبه را ایجاد می‌کند دست‌اندرکاران طوری کار را به پایان رساندند که قسمت چهارمی در کار باشد.

سریال , صدا و سیما , شبکه یک , شبکه دو , شبکه سه سیما , شبکه پنج , عید نوروز ,

نمایی از سریال دردسرهای شیرین

در کنارِ این ضعفِ مشهود، بیش از ژاله صامتی و برخی از هنرمندان دیگرِ «زیرخاکی» که بیشتر در پوسته همیشگی‌های خودشان ظاهر شدند، گیتی قاسمی با نقشِ "کشور" درخشید.

در میان سریال‌های نوروزی شاهدِ یک حرکت جدید بودیم و آن توجه به موضوعات روز بود. ریسکی که در چند سال اخیر در میان دست‌اندرکاران پخشِ تلویزیونی دیده می‌شود و آن استفاده از ملودرام در میان ترکیبِ سریال‌های نوروزی است. اما نکته‌ای که مورد انتقاد است، عدم تطابقِ ملودرامِ «نجلا» با ایام نوروز بود.

نکته‌ای که شاید پیش از قرار گرفتن این سریال در جمعِ مجموعه‌های نوروزی، قابل پیش‌بینی بود. اما گویی دستِ شبکه سه برای انتخاب سریال مناسب‌تری برای عید نوروز خالی بوده است.

مسئله‌ای که بیش از اینها مدیران تلویزیون باید به آن توجه کنند برنامه‌های یک ساله و چند ساله برای کنداکتورهای مناسبتی‌شان است، اما در چند سال اخیر بیشتر شاهدِ ساخت شتاب‌زده سریال‌ها در دقیقه 90 بوده‌ایم.

سریال , صدا و سیما , شبکه یک , شبکه دو , شبکه سه سیما , شبکه پنج , عید نوروز ,

3مشکل اساسی در سریال‌ها

شتاب‌زدگی، بی‌برنامگی و بی‌پولی عمده‌ترین مشکلاتی است که تلویزیون این روزها به آن مبتلا است. البته سال‌های پیش هم این موارد و انتقادات گفته شده اما مدیران و دست‌اندرکاران کماکان به این راه ادامه می‌دهند. شیوه عجله‌ای و بدون توجه به محتوا و فیلمنامه درست، مفاهیمی را در معرضِ مخاطب قرار داده که در بسیاری از مواقع، مخاطب را از تماشای کارهای جدید دلسرد می‌کند و بر مخاطب سریال‌های قدیمی و نوستالژی می‌افزاید.

در کنار همه این انتقادات ضعف سیما در ساخت کمدی‌های تأثیرگذار (مثلِ کارهای دهه 1370 و 1380 که هنوز با وجود تکرارهای پی در پی مورد استقبال مخاطب است) هم در این دلسرد کردن و استقبال پرشورِ مخاطب از جعبه جادو، تأثیرگذار است. زمانی تلویزیون روی ملودرام، ماورایی و کمدی خود خصوصاً در عید نوروز و ماه مبارک رمضان برنامه‌ریزی خوبی داشت اما این روزها باری به هر جهت در این زمینه پیش می‌رود.

اول: زیرخاکی؛ فصل سوم

زیرخاکی با وجود اینکه شکل و شمایل نوروزی و یا رمضانی نداشته، در هر دو مناسبت درخشیده است. دلیلِ آن کیفیت بالا و یا محتوای نابِ این مجموعه نیست؛ بلکه مردم به طنز و کمدی بیش از هر زمانِ دیگری نیاز دارند و کاراکترهای این مجموعه خصوصاً فریبرزِ باغ‌بیشه، رگِ خواب مخاطب را شناخته است.

در روزهای کم‌توفیقی رقبای نوروزی، «زیرخاکی» توانست عنوان پرمخاطب‌ترین را به خودش اختصاص دهد. اگرچه از فصلِ گذشته خود کمی عقب‌تر بود و آن‌طور که باید و شاید داستانی پیچیده و خاص را مقابل مخاطب قرار نداد اما جلیل سامان (نویسنده و کارگردان) به همراه هنرمندانش مثلِ دو فصل قبلی در موقعیت‌سازی کمدی موفق بودند.

سریالی که بعد از 41 سال انقلاب اسلامی، با زبان طنز ماهیت عناصر طاغوتی را نشان داد و جریان نفوذ و گروهک‌های اوایل انقلاب را هنرمندانه به نمایش درآورد که البته نمودِ گسترده‌تر آن در فصل دوم و حتی به نوعی دیگر در فصل سوم به نمایش گذاشته شد.

عتیقه دزدی‌های اسرائیلی‌ها و کلی محتوای افشاگرانه را جلیل سامان و هنرمندانش به قابِ تلویزیون آوردند تا نسخه دیگری از دغدغه‌هایش را این بار به شکلِ طنز ارائه کند. «سامان» در تجربه اول خود در ساخت طنز از برخی باتجربه‌های این عرصه جلوتر هم بود؛ چرا که با موقعیت‌سازی دنبالِ ایجاد لحظات شاد و مفرح برای مخاطب بود تا اینکه دست به گریبانِ تکیه‌کلام‌های مبتذل و دور از شأن خانواده ایرانی شود.

"زیرخاکی" نشان داد که با وجود افشای ماهیت پهلوی، جریان نفوذ و گروهک‌های اوایل انقلاب را به خوبی در معرض نگاه مخاطبین قرار دهد. اگرچه این انتقاد به جلیل سامان و همکارانش وارد است که چرا دوباره برای فصل سوم، پایانِ محکمی قرار ندادند تا مخاطب بهتر به سرانجام و عاقبتِ باغ‌بیشه، نفوذیِ داستان (اسکندر و شفیعی) و اقدامات مسعودی و مروتی، دست پیدا کند. حتی اگر قرار است برندِ «زیرخاکی» مثل دیگر برندهای تلویزیون ادامه پیدا کند. شاید این نکته کماکان برای مخاطب وجود داشته باشد فریبزرِ بدشانس و یا پخمه داستان «زیرخاکی» تا به کجا قرار است همین شخصیت را داشته باشد؟

بازی به خصوص "پژمان جمشیدی"، درخششِ گیتی قاسمی با لهجه و گویشِ لُری و نقش «کشور» و از طرفی طراحی صحنه جزو ارکان تأثیرگذار بودند؛ این عناصر بر ماندگاری و باورپذیری سریال کمک کردند.

جای خالی فقر و غنا در تلویزیون

"زیرخاکی" یک سر و گردن آثار تیپ کمدی متداول در سینما و تلویزیون بالاتر است؛ یعنی قصه‌ای دارد که سفرِ نویسنده را به رخ می‌کشد. اتفاقی که در سریال‌های دیگر دیده نمی‌شود و  می‌توانستند در موضوع فقر و غنا، سریالی برای آنتن آماده کنند که چندی است از این سوژه فاصله گرفته‌اند.

شخصیت فریبرز شکل می‌گیرد

یکی از محاسن سریال، گزارش "زیرخاکی" از گروهک‌های مختلف اوایل انقلاب است که در قالبِ "نفوذ" نمایش تأثیرگذاری را به منصه ظهور رساند.  با کاراکتر ساده‌ای به نام "فریبرز" طرفیم که در کوران و اتفاقات مختلف انقلاب، اول وقایع را شوخی می‌بیند و آرام آرام شخصیتش شکل می‌گیرد و نهایتاً با سرنوشتِ قابل توجه این کاراکتر روبرو خواهیم شد.

"خداداد"؛ ای‌کاش‌ آن‌قدر شتاب‌زده ساخته نمی‌شد!

شبکه دو دوباره با علی غفاری سریالی را برای کنداکتورِ مناسبتی تلویزیون تدارک دید؛ «خداداد» عنوان سریالِ جدید این کارگردان بود که به تازگی «تک تیرانداز» را برای سینمای ایران ساخته بود.

در کنار شوخ و شنگ بودن، «خداداد» نتوانست مخاطبان زیادی را با خودش همراه کند. اگرچه در فضای تلوبیون بیش از سه سریالِ دیگر، رضایتِ مخاطب را جلب کرد. شاید به خاطر موضوع به روز و مناسبی بود که این روزها مخاطب به آن نیاز دارد.

قصه‌ای از رویدادهای زندگی روزمره مردم در سطح و عمق جامعه که برای اقشار مختلف، قابل لمس است. «خداداد» فضایی متنوع و پُر از آدم‌ها و موضوعات گوناگون را روایت کرد؛ از مردمی با زندگی ساده در خانه‌های کوچک جنوب شهر گرفته تا ویلاهای بزرگ حومه شهر؛ انسان‌هایی که حتی از بردنِ یک ریال حرام به سفره‌شان وسواس دارند تا افرادی که برای پول دست به هر دوز و کلکی می‌زنند.

محور اصلی این سریال، چالش‌های معمول و رایج پیرامونِ برگزاری مراسم ازدواج در خانواده‌ها بود که با نگاهی متفاوت و طنزآمیز به این چالش‌ها پرداخته شده است. مسائلی چون انتخاب مسکن برای آغاز زندگی جوانان یا تهیه جهیزیه و ... که به درستی باید از آنها به عنوان چالش‌هایی شیرین و اضطراب‌هایی توأم با شور و نشاط یاد کرد. همان‌طور که علی غفاری کارگردان سریال پیش از این به خبرنگار تسنیم گفته بود، همه اتفاقات سریال در تعطیلات نوروزی رخ می‌دهد.

شوخی‌های به روزِ سریال با خود رضا ناجی ما را یادِ شوخی‌های به روز «نون‌خ» می‌انداخت که چقدر هوشمندانه با جشنواره فیلم فجر شوخی کرد. اما واقعاً مشکلاتی که دستمایه «خداداد» بود در جامعه ما وجود دارد و اگر علی غفاری و همکارانش وقت بیشتری داشتند شاید بهتر می‌توانستند موضوعات را پخته کنند و مخاطبان بیشتری جذبِ این سریال شوند.

بازی خوبِ پیام دهکردی با گریمی متفاوت بعد از چند کارِ پشت سر هم در فضای امنیتی و پلیسی، ثابت کرد که می‌تواند در عین حال با چند گریم و فضا، بدرخشد و بارها و بارها از پوسته خودش خارج شود؛ بی‌آنکه پرداخت‌های همسو نسبت به همدیگر داشته باشد.

جایزه بهترین موضوع را باید به این سریال داد؛ چون پرده از مشکلاتی برداشت که امروز برای مخاطب ما ملموس است؛ موضوعاتی چون هزینه سنگین خرید وسایل منزل برای یک نوعروس، بیکاری، مشکل تأمین مسکن برای زوج‌های جوان، دست‌اندازهای گرفتن وام و...

شاید اگر زمانِ بهتر و بیشتری برای «خداداد» در اختیارِ دست‌اندرکاران بود «خداداد» جایگاه بهتری در میانِ رقبای نوروزی پیدا می‌کرد. در بخشِ‌ بازیگری هم علی غفاری می‌توانست با انتخاباتِ بهتری، کار را برای خودش آسان‌تر کند اما شاید دستمزدهای سنگین و مشغله‌های بازیگران اجازه نداده که غفاری بتواند در خدمتِ بازیگران شناخته شده‌تر و یا حرفه‌ای‌تری باشد.

یکی از درون‌مایه‌های مهم در سریال «خداداد» عقوبت دروغ و ارزش راست‌گویی است. همچنان‌که داماد خداداد به خاطر پنهان‌کاری و دروغ‌های پی در پی‌اش نه تنها به اهدافش نمی‌رسد، بلکه با هر دورغ، از چاله‌ای خارج می‌شود و به چاهی سقوط می‌کند. در واقع، دروغ و عدم صداقت در این سریال به یک دومینو شبیه است که هر جلوتر می‌رود، بیشتر هم موجب تخریب و سقوط می‌شود.

"نجلا" و انتخابی نادرست برای نوروز

در مورد سریال «نجلا» حرف‌های بسیار را باید به پایانِ مجموعه در ماه رمضان موکول کرد. چون تنها سریال نوروزی است که در ایام ماه مبارک رمضان هم به پخش خودش ادامه می‌دهد. مجموعه‌ای به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور که برای اولین بار ایام اربعین حسینی روی آنتن آمد.

 طرفداران زیادی پیدا کرد؛ حسام منظور و برخی از هنرمندانِ دیگر، جمع تئاتری را تشکیل دادند که توانستند عاشقانه‌ای را در دلِ حال و هوای اربعینی برای مردم ایجاد کنند. حتی  این نکته مطرح شد آیا قرار است این سریال سری دیگری داشته باشد؟

بعد از مدتی تقیانی‌پور از توافق برای ساخت سری جدید این مجموعه خبر داد. اما نه به شکل و شمایل گذشته بلکه با قسمت‌های بیشتر و داستان‌هایی پیچیده و این بار دوربینی که وارد عراق می‌شد.

اما در فصل دوم برخلاف فصل اول تا به این جای کار، «نجلا» نتوانسته آن موفقیت و استقبالِ مخاطبان را تکرار کند.

تغییر اجباری این بازیگر و استفاده از محیا دهقانی هنوز نتوانسته آن نجلای مقتدر و نجیب را برای مخاطبان تداعی کند باید دید در ادامه این اتفاق خواهد افتاد یا خیر؟

اما انتقاد دیگر به گزینش اشتباهِ سریال نوروزی شبکه سه سیما بود. شاید تدارکِ زودتر و با برنامه‌تر باعث می‌شد دستِ شبکه آن‌قدر خالی نماند تا سریالی که هیچ ربطی به ایام نوروز ندارد را به میدان رقابت نوروزی وارد کند. در صورتی‌که شاید این سریال برای ماه رمضان و ایام دیگری مناسب‌تر بود.  

قصه «نجلا» خوب پیش می‌رود و دوباره هم شخصیت‌پردازی خوبی را شاهدیم. حتی راکوردها را هم کارگردان و بازیگران فراموش نکرده‌اند و عبِد همان عبِد است ای کاش نجلا می‌ماند و کمک می‌کرد مسیر پخته‌تر طی شود.

لوکیشن‌های چشم‌نواز و لهجه‌ی شیرین جنوبی، استفاده از خوش‌آتیه‌ها در کنار خاکِ صحنه خورده‌ها، توجه کارگردان به مشکلات نفت، قطعی برق و ترکیب آن با داستان‌های عشق و عاشقی قدیمی و متعصبانه، داستانی پرکشش را رقم زده است.

از سوی دیگر باید به موسیقی متن این سریال اشاره کرد که چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر زمانی، حال و هوای جنوب ایران در سال‌های قبل و بعد از انقلاب را تداعی می‌کند.

«دردسرهای شیرین» سوژه‌ای متقارن با شعار سال

«دردسرهای شیرین» در کنار «خداداد» جزو کارهایی بود که توانست بهترین سوژه و موضوع را برای روایت انتخاب کند.  روایتی از دغدغه‌ها و چالش‌های نسل جوان به ویژه در حوزه تولید و اشتغال‌آفرینی در جامعه امروز است.

این سریال در لحظاتی لحنی کمدی پیدا می‌کرد و در دیگر لحظات موضوعی اجتماعی و اقتصادی داشت. شاید در وهله اول این عدم ایجاد تعادل میان لحن‌ها، باعث سردرگمی مخاطب شده و از طرفی برای کارگردان هم دردسرساز شده است.

قصه «دردسرهای شیرین» نمایش‌دهنده مسیر زندگی توأم با امید، آرزو، حسرت و شکست و تجربه‌هایی است که می‌توانند این مسیر را در نهایت به موفقیت برسانند. همان‌طور که از نام این مجموعه مشخص است، نشان می‌دهد که زندگی اگر بر مدار تلاش و همراه با عشق و محبت به اطرافیان باشد، حتی دردسرهایش نیز چیزی جز شیرینی نیست.

پوریا پورسرخ با اینکه تجربه حضور در رقابت‌های نوروزی را دارد اما اینجا نتوانست خیلی موفق عمل کند. او در سریال «وفا» خوش درخشید و اصلاً راه معروفیتش در دنیای تصویر را هموارتر کرد. حتی مریم مؤمن در سریال «بانوی عمارت» به مراتب بهتر ظاهر شد تا اینجا و همین‌طور دیگر عوامل که نتوانستند این تعادل را در شخصیت‌پردازی داشته باشند.

فقط جایزه انتخاب درست سوژه را باید به این سریال اختصاص داد. سوژه‌ای که از تولید و ترویج فرهنگ تلاش و کارآفرینی به جای واردات کالاهای مصرفی و مشابه تولید داخل صحبت می‌کرد. اما شاید در جاهایی نتوانست از پوسته رفتار شعاری خارج شود و در قسمت‌هایی هم موفق بود.

یکی از درون‌مایه‌های مهم سریال رویکردِ ایجابی‌اش بود. راه و روش‌هایی ساده و کم‌هزینه را برای ایجاد شغل و تأسیس شرکت تولیدی را معرفی می‌کرد و هم آسیب‌های این عرصه و موانع و تهدیدهایی را که پیرامونِ تولید‌کنندگان به وجود می‌آید را نشان می‌داد.

در ابتدای سریال با زن جوانی جاه طلب مواجهیم که سودای قدرت او را از وجوه لطیف زنانه دور کرده اما با وزش نسیم مادری ، بیننده بلوغ و تکامل شیرین را مشاهده کرد. زنی جسور که فعالیت اجتماعی و اقتصادی‌اش در سایه مادری پیش می‌رود. این داستان، نشان دهنده آن‌است که نه تنها اولویت مادری مانع توسعه اقتصادی و کارآفرینی نیست، بلکه به بلوغ آنها نیز کمک می‌کند.

«دردسرهای شیرین» همچنین در حوزه خانواده، فرزندآوری و روابط زوجین نیز حرف‌هایی برای گفتن داشت. زن و مردی که نقش در ابتدای داستان با الگوی صحیح زن و مرد ایرانی-اسلامی فاصله دارند، در بستر قصه جایگاه درست خودشان را پیدا کرده‌اند و توانایی مواجهه با انواع بحران‌ها را به دست می‌آورند.

شاید نقطه ضعف و پاشنه‌آشیل سریال، مبهم نگه داشتن سرنوشت شخصیت‌های سریال بود اما قصه غیرپیچیده و عدمِ ایجاد گره‌گذاری‌های درستِ داستانی باعث شد که بسیاری قبل از هرچیزی، داستانِ سریال را پیش‌بینی کنند. به نظر می‌رسد داستان برای از بین بردنِ خامی‌ها و رسیدن به پختگی‌ها به زمان بیشتری نیاز داشته است.

سهیل موفق کارگردان سریال پیش از این در کارهای سینمایی‌اش موفقیت‌هایی داشته اما این سریال نشان می‌دهد او برای سریال‌سازی نیاز به زمان بیشتری برای پختگی دارد.

پیام با بازی پاشا جمالی شباهت زیادی به نقش‌آفرینی دیگر این بازیگر در سریال «نون‌خ» دارد و این بار نیز او در نقش یک جوان ساده دل و با رفتار و بیانی شیرین ظاهر شده است. اما شاید برگِ برنده این سریال مثلِ سه سریال دیگر در استفاده از لوکیشن و فضاسازی‌های چشم‌انداز، در ضرباهنگ تند و سرگرم‌کننده داستان باشد.

سریال , صدا و سیما , شبکه یک , شبکه دو , شبکه سه سیما , شبکه پنج , عید نوروز ,

نظر کارشناسی و آسیب‌شناسی کنداکتور سریالی عید نوروز

در این میان با محمدتقی فهیم منتقد سینما و تلویزیون هم گفت‌وگویی داشتیم و با او وارد جزئیاتِ برخی از سریال‌ها شدیم.

او به این نکته اشاره کرد که نوروز امسال تلویزیون با وجودِ عقب بودن آشکار از نیازهای تفریحی بهینه توده‌های مردم اما در مجموع برآیندی رو به جلو داشت و با تنوع، موفق ظاهر شد. بار دیگر ثابت شد که اگر تلویزیون برنامه‌های تازه داشته باشد نه تنها مانع ریزش مخاطب می‌شود که با رویش‌های جدید مواجه خواهد شد.

فهیم به پرطرفدار شدن «زیرخاکی» اشاره کرد و گفت: زیرخاکی (شبکه یک) با همه ضعف هایش بالاتر از بقیه ایستاد و با محوریت پژمان جمشیدی سرگرمی‌سازی کرد. خداداد(شبکه دو) مناسب‌ترین تم برای نوروز با موضوعات روز اما پرداخت ضعیف و بازی بد علی صبوری، نجلا  (شبکه سه) نامناسب ترین گزینه برای پخش در نوروز و دردسرهای شیرین (شبکه پنج) را آنتن پُرکن می‌دانم.

او با تأکید بر عبارتِ "موقعیت‌های کمیک فدای اغراق‌های پژمان در زیرخاکی"، اشاره کرد: در فصل اول سریال، تقریباً همه‌چیز روی اغراقِ پژمان در میمیک‌هایش متمرکز بود .فصل دوم اما با تصحیح تیک‌های آگراندیسمان شده پژمان و کنترل بیشتر او، جلیل سامان تلاش مضاعفی به خرج داده تا هرچه بیشتر موقعیت کمدی بیافریند . مثلث فریبرز، همسر و پسرش، لحظات کمدی قابل تأملی را خلق و هر موقعیتی تازه جلوه می‌کرد.

وی افزود: در فصل سوم، دوباره پژمان به اغراق در میمیک‌هایش روی آورده است و تیک‌های عصبی‌اش بیش از اندازه به رخ کشیده می‌شود. دائم دندان‌هایش نمایش داده می‌شود و ابروهایش بالا می‌روند و ...به نظرم، جلیل سامان از خیرِ خلاقیت در ایجاد موقعیت گذشته است. سامان روی تیک‌های پژمان حساب بیش از حد باز کرده است . در حالی که حضور فریبرز در جمع اسرا و زیرفشار نیروهای جبهه مقابل، ظرفیت موقعیت کمدی خوبی داشته که حالا اساساً به هیچ انگاشته شده است.

این منتقد سینما و تلویزیون خاطرنشان کرد: شوخی با زندانبانان و دست انداختن نیروهای دشمن می توانست بخش‌های جذاب کار باشد .برای مثال فیلم "مش" ساخته رابرت آلتمن(قیاس مع الفارق) را که حتماً جلیل سامان دیده است .آنجا، آلتمن همه چیز جبهه را به تمسخر می‌گیرد و همه را دست می‌اندازد و موقعیت پشت موقعیت ایجاد می‌کند، اما اینجا کارگردان حداقل می‌توانست ظرفیت کمیک کردن نیروهای دشمن را با محوریت پژمان عینیت ببخشد، اما همچنان بازی تکراری پژمان جمشیدی است که احتمالاً خنده ای می‌گیرد (که بعید است). یعنی همچنان اشتباهی بودن فریبرز و بدشانسی‌های او و ... اصلی ترین فاکتور سامان در ساخت این فصل بوده است که این یعنی ابتذال محض.

فهیم با اشاره به درخششِ گیتی قاسمی در نقش کشور، گفت: «زیرخاکی3» کار قوی نبود اما پژمان جمشیدی همچنان محوریت دارد. از آن طرف میدانی که در اختیار گیتی قاسمی و کاراکتر کشور قرار دادند خودش را به خوبی نشان داد و در واقع درخشید. به نظرمن فصل دوم «زیرخاکی» بهتر بود و در واقع کمدی در آن شکل گرفت. اگرچه اغراق آن زیاد بود اما در فصل سوم بیشتر به کلام و طنزِ شفاهی متکی بود. موقعیت‌هایی که مخاطب را با آن بخنداند کمتر دیدیم.

وی تصریح کرد: کمتر موقعیت‌هایی به نمایش درآمد که غیرقابل پیش‌بینی باشد؛ مثلِ کارهای صامتی که ناخودآگاه مخاطب را به خنده می‌انداخت و در «زیرخاکی» هم در اسارتگاه آن صحنه سنگ انداختن به صدام، لحظات مفرحی را شکل داد در حالی که بیشتر می‌توانستند از این صحنه‌ها خلق کنند. انگار برای بخش جبهه و اسارتِ داستان، هیچ شوخی نوشته نشده بود. اگر هم بیش از دیگر سریال‌ها دیده شد چون فضای عیدانه و طنازانه‌ای داشت که مخاطب بیشتر دنبالش کرد.

فهیم به سریال «خداداد» اشاره کرد و «دردسرهای شیرین» را بیشتر شبیه به میزگرد اجتماعی دانست و گفت: موضوع «خداداد» بیشتر شوخ و شنگ است اما اصلاً شادی‌ها تبدیل به عینیت نمی‌شوند تا بتوانند مخاطب را با خودشان همراه کنند. خیلی دم‌دستی به قضایا پرداخته شده، در حالی که می‌توانست در موضوع وام‌ها و ضمانت‌ها بیشتر شوخی کند و به نحوی بیشتر این حوزه را به چالش بکشد. همین اتفاق به نحوی دیگر در سریال «دردسرهای شیرین» افتاده است.

او گفت: به نظر می‌رسد که سازنده سریال، ارزشی برای میزانسن فعال و قاب‌بندی قائل نبوده است. به عبارتی اصلاً خلاقیتی بروز نداده و مخاطبش را خیلی دست‌کم‌ گرفته است. توجه کنید که اصلاً انتظار درامی پُرتنش آکنده از کشمکش و به طورکل نمایشی دارای فرم جذاب و ماندگار ندارد. منظورم در حد همین سریال‌های آنتن پُرکن هم کارگردان چیزی ارائه نداده است.

این منتقد سینما و تلویزیون افزود: بیشتر صحنه‌های سریال ما را به یادِ میزگردهای تلویزیونی و رپرتاژ آگهی‌ می‌اندازد. حتی نمای خیابانی که پوریا پورسرخ پشتِ فرمان با همسرش در آشپزخانه حرف می‌زد، به شدت توی ذوق می‌زد و بدترین قاب‌بندی و دکوپاژ را داشت. ممکن است سازندگان سریال موضوع کمبود برآورد و ارزان تمام شدن کار را مطرح کنند. مواردی که اشاره کردم ربطی به برآورد و سرمایه سریال ندارد، چون تا همین سقف هزینه بوده و همه اجزای صحنه برگزار شده است.

او درباره سریال «نجلا» به محور بودن شخصیت اصلی داستان با بازی سارا رسول‌زاده اشاره کرد و گفت: اعم جذابیت سریال به تیپ‌سازی از نجلا اختصاص داشت. پرستاری محکم در مواجهه با دیگران؛ بازی و گریم تا لهجه سارا رسول‌زاده، خصوصاً اکت‌های شرمگینانه و با حیای او در نگاه به خواستگاران، چهره زمخت اما جذاب با ابروها و به طورکل نجابت و ابهمت و اقتدارش از جمله فاکتورهای مهم در ایجاد اتمسفر نمایش بود . به طوری که عبد (حسام منظور) و رقیبش (هدایت هاشمی) مجبور بودند در عین اینکه خود را بالا بکشند، حد و حدود خود را در برخورد با نجلا حفظ کنند. این ویژگی‌ها صحنه‌هایی غیرآشنا و بکر را به وجود می‌آورد .

فهیم خاطرنشان کرد: در نجلای جدید از آن دختر مقتدر و با ابُهت خبری نیست و جایش را دختری با سر و ریخت آشنا در بقیه سریال‌ها گرفته است. شاید توجیه سازندگان از چنین گریمی برای محیا دهقانی این باشد که در این بخش داستان رابطه نجلا و عبد نزدیک شده و آن حیا و اقتدار زنانه لازم نبوده، درحالی که همین اشتباه در پرداخت تیپیکال نجلا پاشنه‌آشیل کار شده است .اینکه تا حدودی آناتومی صورت دهقانی شبیه رسول‌زاده بوده، قابل پذیرش است اما چرا باید رنگ پوست او تا لهجه‌اش تغییر کند، چنان‌که حالا ما با نجلایی عروسکی مواجه باشیم.

وی افزود: «نجلا» می‌توانست در فصل دیگری بهتر دیده شود. قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی دارد که شاید در ترافیکِ کنداکتوری مثل نوروز جای نداشت. واقعاً هیچ‌کدام سریال‌ها در حد سیمرغ نبودند و البته نتوانستند آن رقابت داغ و پایاپایی که در سال‌های گذشته سراغ داشتیم را با هم داشته باشند.

او به آسیب و معضلِ دیگر سریال‌های نوروزی امسال اشاره کرد و گفت: هیچ‌کدام از این 4 سریال، تیتراژ و فضایِ موسیقیایی خوبی نداشتند که مردم یادشان بماند. این ضعفِ بزرگی است. سریال‌های خوبی که همه‌شان در ذهنِ مخاطب مانده فارغ از کاراکتر و داستان و اتفاقاتِ سریالی‌‎اش، موسیقی و نوای خوبی هم بوده که در ابتدا یا پایان سریال شاهدش بودیم، مثلِ نون‌خ، پایتخت و خیلی از سریال‌های دیگر که نوستالژی شدند.

فهیم در پایان به آسیب‌شناسی سریال‌ها و فضای کارهای مناسبتی اشاره کرد و افزود: اصلی‌ترین آسیب در فضای کارهای مناسبتی، شتاب‌زدگی در تولید، تصمیم و شتاب‌زدگی انتخاب موضوع است. واقعاً اگر می‌خواهند کار مناسبتی ساخته و دستِ شبکه‌ای خالی نباشد، از همین الان باید برای 1403 ماه رمضان سریال تدارک ببینند یا همچنین برای ایام نوروز. چرا که کارهای دقیقه نودی همه فاقد پژوهش و تحقیق‌اند. اگر تقویم کارهای مناسبتی تنظیم شود بقیه مسائل مرتفع خواهند شد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران