«ما چون دو شاخه سیبیم توأمان»؛ تأکید اهالی فرهنگ بر خونشریکی دو ملت ایران و افغانستان
اهالی فرهنگ دو کشور ایران و افغانستان با انتشار تازهترین سرودههای خود بر خونشریکی و اشتراکات فرهنگی میان این دو ملت تأکید کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حوادث پیش آمده روزهای اخیر در افغانستان و متعاقب آن تحریک عدهای معلوم الحال برای اجتماع در مقابل کنسولگری ایران در هرات و سفارت ایران در کابل و همزمان با آن، تلاش رسانههای غربی برای بیگانه و دوگانه جلوه دادن ملتهای ایران و افغانستان و ایجاد موج ایرانهراسی، واکنشهایی را در میان اهالی فرهنگ دو کشور به همراه داشته است.
اهالی فرهنگ دو کشور ایران و افغانستان که در سالهای اخیر، فارغ از اهل سیاست، تلاش کردهاند تا با یادآوری اشتراکات فرهنگی میان دو ملت، احیاگر وطن فارسی باشند، اینبار نیز با یادآوری این مسائل، تلاش کردند تا فضای ایجاد شده و اهداف آن را روشن کنند.
سیده تکتم حسینی، از بانوان شاعر افغانستانی، در همین رابطه سرودهای را در صفحه شخصی خود منتشر کرد؛ سرودهای که زبان حال بسیاری از ایرانیها و افغانستانیها در سالهای گذشته بوده است:
هرجا نشسته پشت سر هم دو دم زده
بین من و تو را به خیالش به هم زده
جز دشمنی به خورد من و تو نمیدهند
تلخ است تلخ میوه این باغ سمزده
غافل از اینکه آنچه که پیوند جان ماست
این سالها رفاقت ما را رقم زده
من میهمان خانه مردانهای شدم
آن خانهای که سکه به نام کرم زده
من کیستم؟ همان که در این سالهای دور
با تو کنار خاطرههایت قدم زده
اینبار تو به شانه من سر بنه، ببار
قربان چشمهای تو ای ابر نمزده
چشم حسود کور، من و تو برادریم
ما همدم همیم در این شهر غمزده
دست مرا بگیر که آن روز دور نیست
روزی که عشق در دل دنیا علم زده
ضیا قاسمی، شاعر و نویسنده نامآشنای افغانستانی، نیز در صفحه شخصی خود در یادداشتی تحت عنوان «ما چون دو شاخه سیبیم توأمان» نوشته است: در دنیا کمتر مردمی به یگانگی و یکدلی مردم دو کشور ایران و افغانستان پیدا میشود. تاریخ، فرهنگ و زبان مشترک و بسیاری پیوندهای دیگر که این یگانگی را محکم کرده است.
محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر شناخته شده افغانستانی، نیز در روزهای اخیر با انتشار یادداشتی در تأکید بر پیوند میان دو ملت ایران و افغانستان، چنین سرود:
مشت جهان و اهل جهان باز باز شد
دیگر کسی نمانده که ترفندمان زند
نانی به آشکار به انبان ما نهد
زهری نهان به کاسه گلقندمان زند
ما نشکنیم اگرچه دگرباره گردباد
بردارد و به کوه دماوندمان زند
سر میدهیم زمزمههای یگانه را
حتی اگر زمانه دهانبندمان زند
در این میان، جمعی از اهالی فرهنگ افغانستان نیز پس از شهادت مظلومانه شهیدان اصلانی و دارایی در حرم مطهر رضوی، با محکوم کردن این دست از اقدامات، به همدلی با ملت ایران پرداختند. ابوطالب مظفری، از شاعران و چهرههای شناخته شده فرهنگی کشور افغانستان در همین رابطه اینطور سرود:
عمامهات در هر بهار از خاک خواهد رُست
از خون تو گُل میدهد این صحن و کاشیها
صد سنگ اگر در برکه افتد، آسمان آبی است
آفت ندارد ماه از این صورتخراشیها...
این حوادث در میان شاعران ایرانی نیز بازتاب داشت. موسی عصمتی، از شاعران ایرانی، نیز در ادامه همدلی و همراهی با مردم افغانستان، در قطعه شعری خطاب به «اهالی وطن پارسی» چنین سرود:
دوباره شیهه اسبی است در دشت خراسانم
صدای طبل میآید دوباره از بدخشانم
دوباره رودکی در من به ساز رود میرقصد
منی که کابلم، مثل دوشنبه، مثل تهرانم
صدای ناصرِ خسرو ، میان کوه پیچیده است
میان درهای تنها، میان من که یمگانم
دوباره رخش را در من، تهمتن باز گم کرده است
از آن دوران چراغانی است، بازار سمنگانم
از آن دوران کسی در من همیشه چای مینوشد
که قند پارسی دارد، سرخس و بلخ و ختلانم
از آن دوران، تمام روزهای هفته میدانند
که تا خورشید خواهد بود، میماند خراسانم
انتهای پیام/