فارسی: پرداختن به گذشته آوینی نه صادقانه‌ است، نه هنرمندانه؛ فقط مجالی برای دیده شدن/ بعید می‌دانم آوینی به آنچه دنبالش بود، رسیده باشد


محمدعلی فارسی از یاران دیرینه شهید آوینی معتقد است که مستندهای ساخته شده درباره آقا مرتضی، صادقانه و هنرمندانه نبوده و تنها برای دیده شدن مستندسازان جوان ساخته شده است

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهید آوینی را باید یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی بدانیم؛ هنوز و پس از گذشت دهه‌ها از شهادت ایشان،‌ اندیشه، آرا و نظریات آوینی الهام‌بخش بسیاری از اهالی قلم و سینما بوده و روایت فتح او تصویری ساده اما پرمفهوم از جبهه‌های هشت سال دفاع مقدس را روایت می‌کند.

در سالیان اخیر، گفت‌وگو‌های متعددی با اطرافیان و نزدیکان شهید آوینی صورت گرفته و آنان ابعاد مختلفی از آقا مرتضی را بیان کردند. با این وجود هنوز هم ابعاد زیادی وجود دارد که ناگفته مانده است. به همین منظور سراغ یکی از همراهان شهید آوینی رفته‌ایم؛ محمدعلی فارسی، مستندساز پیکشسوت و چهره‌ای صاحب‌سبک در عرصه سینمای مستند که حرف‌های ناگفته زیادی درباره آوینی دارد اما کمتر حاضر به مصاحبه می‌شود. درخواست ما برای گفت‌وگو با ایشان،‌ مصاحبه تصویری بود اما این درخواست را به زمانی بهتر موکول‌ کرد تا مصاحبه ما به صورت شفاهی اما پر از نکات مهم باشد.

در زیر گفت‌وگوی تسنیم با محمدعلی فارسی درباره اندیشه و سینمای شهید آوینی را می‌خوانید:

تسنیم: تاکنون مستندهای زیادی از شهید آوینی ساخته شده اما عمده آنان با واکنش‌هایی نسبتاً منفی از سوی مخاطبان روبه‌رو شده است؛ به‌گونه‌ای که معتقدند این آثار روایت درستی از شهید آوینی را مخابره نمی‌کنند، سؤال اینجاست؛ چرا هر فیلمی درباره آوینی ساخته می‌شود موافقین و مخالفینی دارد؟ آیا سازندگان این آثار درک درستی از آوینی ندارند و آدرس غلط می‌دهند یا هنوز بخش‌هایی ناگفته از زندگی آوینی وجود دارد که عموم مردم از آن بی‌خبرند و صحبت کردن درباره آنها شگفت‌آور محسوب می‌شود؟!

این برخورد با یک فیلم، چه مستند و چه داستانی، کاملاً طبیعی است، بعید است در تاریخ سینما بتوان فیلمی یافت که مخاطبان، همگی موافق یا مخالف با آن باشند، ولی گاهی به‌دلیل اهمیت موضوع یا سوژه اصلی فیلم، این نظرات متضاد، تبدیل به یک موج می‌شود.

«مرتضی و ما» آوینی را صادقانه‌تر روایت کرد

در مورد فیلم‌های آوینی، دقیقاً همین اتفاق افتاده است؛ تا آن‌جایی که به‌یاد دارم، سه فیلم از سه زاویه متفاوت درباره آوینی ساخته شده که به‌نظرم بی‌حاشیه‌ترین آنها، فیلم «مرتضی و ما»، ساخته آقای پوراحمد است، هرچند درباره همین فیلم نیز در زمان خودش، نقدهای متضادی وجود داشت، ولی به‌نظرم نگاه کلی فیلم مرتضی و ما، نسبت به دو فیلم بعدی، صادقانه‌تر و شریف‌تر بود.

در ادامه سؤال شما که آیا سازندگان این فیلم‌ها، درک درستی از آوینی داشته‌اند یا نه، باید عرض کنم هیچ فیلم‌سازی نمی‌تواند ادعا کند که تصویر یا تصور من نسبت به سوژه‌ام، دقیقاً مطابق با حقیقتِ وجودی اوست. البته اگر منصف باشیم، هیچ‌کدام از این سه فیلم‌ساز، مدعی نیستند تصویری که از آوینی ارائه کرده‌اند، حقیقت آوینی است، هرکدام متناسب با فهم خود، برش‌هایی از زندگی آقا مرتضی را انتخاب کرده، با کنار هم چیدن این برش‌ها، تصویری از آقا مرتضی را به نمایش گذاشته‌اند که به‌زعم خودشان، مخاطب را به شناخت بهتر از آوینی می‌رسانند، با این حال چیزی که در این سه فیلم، به‌ویژه دو فیلم آخر، مقداری جنجالی شد، تأکید بیش از اندازه این فیلم‌سازان به گذشته آقای آوینی است، گذشته‌ای که هرکدام نیاز به شرح و تأویل دارد.

توجه بیش از اندازه به گذشته آوینی فقط به درد جنجال‌‌آفرینی می‌خورد

به‌نظرم بزرگترین اشکال بچه‌های جوان‌تر در فیلم‌سازی، توجه بیش از اندازه به عناصری است که به‌زعم خودشان، به جذابیت فیلم کمک می‌کند. آنان بدون توجه به وجوه اعتقادی و یا حتی انسانی، برای جذب مخاطب، خود را مجاز می‌دانند که به خصوصی‌ترین لایه‌های شخصیِ سوژه موردنظرشان سرک بکشند و هرآنچه را نباید در فیلم طرح کنند، در حالی که اگر این فیلم‌سازان که متأسفانه خود را منتسب به هنرمندان انقلابی می‌دانند، به‌دنبال معرفی چهره حقیقی یک شهید هستند، باید از آنچه بود گذر کنند و به آنچه هست بپردازند.

شاید این بچه‌ها مدعی باشند که "قصد ما از طرح برخی از فرازها مربوط به گذشته آوینی، تقدس‌زدایی از یک شهید است" که سخن بی‌راهی نیز نیست، ولی وقتی شما کمترین شناختی از مرتضایی که در فکه روی مین رفت ندارید، و صرفاً اندکی از گذشته مبهم و در برخی موارد، متکی به گزارش‌های خلاف حقیقت، صرفاً به‌دنبال جنجال‌آفرینی باشید، نتیجه کار، همان می‌شود که همگی شاهد آن بودیم.

وظیفه اصلی یک فیلم‌ساز، به‌ویژه در فیلم‌های شخصیت‌محور، معرفی شخصیت اصلی در همه ابعاد است، اما در دو فیلمِ متأخر، فیلم‌سازان، از زاویه‌ای به آقا مرتضی نزدیک شده‌اند که گویا مخاطبان، دقیقاً با همه ابعاد اعتقادی، باورها و آرمان‌های آوینی در قبل از شهادتش آشنایند و فقط چند نکته مبهم و تاریک از نوجوانی و جوانی او یا مواضع سیاسی‌اش باقی مانده است که حتماً باید بازگو شود!

آوینی هیچ وقت خارج از قرآن، نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه عمل نکرد

بنده متکی بر تجربیات شخصی خودم طی حدود 6 سالی که با آوینی کار می‌کردم، به‌یقین باور دارم که مرتضی، گذشته از تسلط کامل به عرفان نظری، همه رفتار، افعال، گفتار و باورش، خارج از سه کتاب مقدس قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه نبود، به همین جهت، معتقدم کسی می‌تواند تصویری نزدیک به حقیقتِ آوینی به مخاطب منتقل کند که به‌اندازه شخص آوینی، در زندگی شخصی و خصوصی خود، عامل به این کتب مقدس باشد و معنای حقیقی تقوا را بداند، بر اساس همین باور، با پوزش از این بچه‌ها، به آنها توصیه می‌کنم "درباره اشخاص یا موضوعاتی فیلم بسازید که متناسب با فهم و باور اعتقادی و به‌ویژه سلوک زندگی شخصی خودتان باشد."

ـ در تکمیل سؤال اول، به‌نظر شما که یکی از افراد بسیار نزدیک به شهید آوینی بوده‌اید، کدام روایت از آقا سیدمرتضی صحیح است؟

«مرتضی و ما» آوینی را صادقانه‌تر روایت کرد اما خیلی با حقیقت فاصله داریم

اگر بخواهم با خودم صادق باشم، باید بگویم متناسب با درک و شناختی که از آقا مرتضی دارم، هیچ‌کدام از این سه فیلم، حتی اندکی نتوانسته‌اند به حقیقت آوینی نزدیک شوند، البته فیلم «مرتضی و ما» ساخته آقای پوراحمد، هرچند در بیان همه حقیقتِ آوینی عاجز است، ولی حداقل، آنچه در فیلم عنوان شده، صادقانه و درست است، ولی دو فیلم بعدی که توسط دو مستندساز جوان ساخته شده، نه هنرمندانه است و نه صادقانه، حتی در برخی از بخش‌های فیلم، تصویری خلاف‌واقع و وارونه از آوینی به مخاطب منتقل کرده‌اند، برای این نظر نیز دلایل خودم را دارم که اکنون جای طرح آن نیست.

ـ به‌نظر شما اگر آوینی در شرایط امروز حضور می‌داشت، با توجه به جهان فکری‌اش سراغ چه موضوعاتی می‌رفت و آنها را چگونه می‌ساخت؟

اگر آوینی زنده بود، نسبتش با دفاع مقدس را هیچ وقت قطع نمی‌کرد

به‌نظرم ذهن‌خوانی، نه کار عاقلانه‌ای است و نه راهگشا. در پاسخ به اینکه اگر آوینی شهید نشده بود، اکنون چه دغدغه‌ای داشت، هیچ کس نمی‌تواند مدعی باشد که اگر آقا مرتضی می‌بود، مشغول به چه‌کاری بود، شاید هرکس متناسب با فهم و شناخت خودش از دنیای فکری آوینی حدس‌هایی بزند؛ ولی فقط یک حدس و گمان شخصی است. در اینکه مرتضی یک انسان کمال‌گرا و آرمان‌خواه بود، بنده شکی ندارم، فقط می‌دانم بخش اعظم دل‌مشغولی آوینی تا آخرین روزهای حیات مادی‌اش، دوران دفاع مقدس بود و همواره می‌گفت "این دوران، مثل یک گنج عظیم است، گنجی که یک ملت، تا قرن‌ها می‌تواند از آن تغذیه کند."، شاید اگر امروز کنارمان بود، هیچ‌گاه نسبت خود را با آن دوران طلایی یعنی دفاع مقدس قطع نمی‌کرد.

ـ عده‌ای از سینماگران خود را نماینده فکر و اندیشه شهید آوینی در سینما می‌دانند و معتقدند که آرای او را دنبال می‌کنند، آیا چنین ادعاهایی با واقعیت مطابقت دارد و آنها از تفکرات آوینی پیروی می‌کنند؟

کسی که می‌گوید همان مسیر آوینی را در سینما طی کرده، متوهم است!

به‌نظرم سؤال سختی است؛ اگر سؤال این بود که عده‌ای علاقه‌مند یا دوستدار تفکر و اندیشه آوینی هستند، سؤال معقول‌تری بود، ولی این‌که آیا کسی یا کسانی مدعی این هستند که همان مسیری را در عرصه فرهنگ و هنر، به‌ویژه سینما، طی می‌کنند که آوینی رفت، یا دچار توهم شده‌اند و یا درک درستی از جهان‌بینی آوینی ندارند. برخی از انسان‌ها، در همه ابعاد وجودی خود، تک هستند؛ یگانه هستند، هرکس تلاش کند با شناخت بیشتر از این شخصیت‌های ناب، آنها را الگوی زندگی خود قرار دهد بسیار پسندیده و به‌جا است؛ ولی ادعای اینکه "من دقیقاً در حال قدم زدن در همان مسیری هستم که این شخصیت طی کرده بود"، ادعای بزرگی است.

ـ می‌توان گفت که شهید آوینی با استفاده از ابزار روز در دسترس خود، دست به تبیین موضوعات مختلف روز زمانه‌اش به‌ویژه دفاع مقدس زده است، به‌نظر شما در روزگار فعلی که شاهد پیشرفت ابزارهای دردسترس سینمایی هستیم، چگونه باید دست به جهاد تبیین زد؟ علاوه بر این، از نظر شما جامعه نیازمند تبیین چه موضوعاتی است و دوست دارد چه فیلم‌هایی ساخته شود؟

بعید می‌دانم آوینی به آنچه دنبالش بود، رسیده باشد!

به‌نظرم بزرگترین دغدغه آوینی در طول دوران حیات مادی‌اش بعد از انقلاب، تبیین همان ارزش‌هایی بود که به‌خاطرش انقلاب کرده بودیم، که البته به‌نظر من چندان هم موفق نبود، در این حوزه تلاش کرد و حتی جانش را در راه رسیدن به آرمان‌هایش فدا کرد ولی بعید می‌دانم به آنچه به‌دنبال تحقق آن بود، رسیده باشد، مهم هم همین تلاش است.

کدام مسئولان آوینی را نگران کرده بودند؟!

مهم این است که هرکس به رسالتش عمل کند. ما مأمور به انجام تکلیف هستیم، نه نتیجه، به‌عنوان مثال، یادم هست، در یک دوره، یکی از اصحاب فرهنگ که مسئولیت سردبیری روزنامه کیهان را داشت و اکنون از منتقدان جدیِ وضع موجود است، مدام علیه آوینی در کیهان، مقاله می‌نوشت. این‌که همه این مقالات را شخص سردبیر می‌نوشت یا دیگران هم می‌نوشتند، دقیقاً به‌خاطرم نیست. آوینی از نشر این مقالات، نه دلخور، که نگران بود، می‌گفت؛ یکی از اصولی که به‌خاطرش انقلاب کردیم، آزادی است، ولی متأسفانه، بخشی از اصحاب فرهنگ ما کوچکترین درکی از معنا و مفهوم آزادی ندارند و این خطرناک است. ظاهراً از نگاه این دوستان، آزادی یعنی آنچه من می‌گویم عین حق است و هرآنچه خلاف میل و نظر من باشد، عین بی‌تقوایی و خروج از ریل انقلاب است.

آوینی این مسیر را خطرناک می‌دانست، مسیری که به منِ به‌ظاهر انقلابی اجازه می‌دهد هرچه می‌خواهم بگویم و انجام دهم، ولی دیگری این حق را ندارد. اگر همه، مانند امام با معنا و مفهوم حقیقیِ آزادی آشنا باشند، باید بپذیرند که هرکس مختار است نظرش را اعلام کند، ولو مخالف نظر من باشد. اکنون هم بعد از گذشت سال‌ها از شهادت آوینی، دقیقاً می‌بینیم که آنچه جامعه ما را چندقطبی کرده است، بخش اعظم آن، به عدم فهم بسیاری از مسئولان بلندپایه نظام از معنا و مفهوم حقیقیِ کلمه آزادی برمی‌گردد، برخی مختار و آزادند که به‌جای خیل عظیمی از جامعه تصمیم بگیرند و مخالفان نظر خود را ضدانقلاب بنامند.

ـ در سالیان اخیر و با حضور مستشاری ایران در کشورهای محور مقاومت، مستندهای زیادی از جبهه مقاومت و شهدای مدافع حرم ساخته شده است، این آثار از نظر فکری و ایدئولوژیک چه‌نسبتی با تفکر آوینی دارد؟ آیا دچار اقتضائات روز سینما شده است یا مستندسازان مسیر اشتباهی را انتخاب کرده‌اند؟

مردم ما هنوز درباره علت حضور ایران در سوریه اقناع نشده‌اند

بله. فیلم‌های بسیاری در این حوزه تولید شده که اغلب آنها مستند است، ولی به‌نظرم آن تأثیری که باید روی مخاطب نداشته است. مردم در حیثیت جمعی، هنوز درباره علت حضور ایران در این میدان‌ها اقناع نشده‌اند. هیچ‌گاه این فیلم‌ها نتوانسته‌اند فلسفه حضور نیروهای رزمی یا مستشاری ایران در عراق، یمن، سوریه و جاهای دیگر را تبیین کنند. بخش اعظم این عدم موفقیت نیز بیش از آنکه به ساختار فیلم‌ها و ضعف فیلم‌سازیِ تولیدکنندگان این آثار مربوط باشد، به عدم شناخت آنها در این حوزه بازمی‌گردد، هیچ کدام از این بچه‌های پرشور و واقعاً انقلابی که از جان خودشان مایه گذاشتند تا در این میدان‌ها حضور داشته باشند، شناخت دقیقی از موقعیتی که در آن قرار می‌گرفتند نداشتند.

اگر دقت کنید، در کشورهای جهان‌اولی، دولت‌ها، با صرف هزینه‌های گزاف، برای هر بخشی از اتفاقات مهم، نیروهای ویژه‌ای تربیت می‌کنند، به‌عنوان مثال، گزارشگر بی‌بی‌سی در عراق، قطعاً جدای از تسلط زبانی، پیش از اعزام به منطقه، با شرکت در سلسله کلاس‌های آموزشی، با آگاهی بر کل اتفاقاتی که در عراق در حال وقوع است، وارد منطقه می‌شود، این گزارشگر یا فیلم‌ساز، با ورود به منطقه، دقیقاً می‌داند روی چه موضوع، حادثه و یا حتی شخصی تمرکز کند و به‌دنبال چه‌چیزی بگردد.

متأسفانه ما در ایران، هیچ‌گاه به‌دنبال تربیت نیروی کارآزموده در این حوز‌ه‌ها نبوده و نیستیم، پول و بودجه فراوانی به‌صورت پراکنده از سوی نهادهای مختلف هزینه می‌شود؛ ولی چون مسیر را به‌کلی اشتباه رفته‌ایم، خروجیِ تلاش بچه‌های انقلابی، کمتر به چشم می‌آید. به‌نظرم سند این عدم موفقیت، همان واگراییِ پررنگی است که بین نگاه بخش عظیمی از مردم و مسئولین درباره حضور ایران در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و... است. دلیل اصلی این تعارض نیز عدم تبیین این حضور است که متهم ردیف‌اول آن صداوسیما است و به‌دنبال آن بخش فرهنگی نهادهای مربوطه‌ای که بودجه‌های کلانی به حوزه فیلم‌سازی اختصاص می‌دهند و بعد از آن، ارشاد و حوزه هنری و دیگر نهادهای فرهنگی و هنری.

ـ ژانرهایی وجود دارد که آوینی در سینمای خود به آنها نپرداخته است؛ برای مثال او وارد طنز یا ملودرام نشد، آیا این ژانرها جایگاهی در اندیشه آوینی نداشت یا فرصت پرداختن به آنها را نیافت؟ جایگاه این‌ گونه‌ها در جهان فکری آوینی چیست؟

ساحت فکری شهید آوینی به‌گونه‌ای بود که به او اجازه نمی‌داد به برخی از گونه‌ها و یا به‌قول شما ژانرهای سینمایی ورود پیدا کند، وقتی مبنای فکری و جهان‌بینی کسی سه کتاب مقدس قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه باشد، این شخص با الگوبرداری از کدام‌یک از این کتاب‌های مقدس، می‌تواند به گونه‌هایی که شما عنوان می‌کنید فکر کند؟

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط