یادداشت|چند چالش ائتلاف ۸ مارس در آستانه انتخابات پارلمانی لبنان
سیاوش فلاح پور کارشناس مسائل لبنان در یادداشتی به بررسی چالشهای داخلی جریان هشت مارس پرداخته و به سه سناریوی احتمالی درباره آینده آن اشاره کرده است.
«سیاوش فلاح پور» کارشناس مسائل لبنان یادداشتی را درباره انتخابات پارلمانی پیش رو در این کشور در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده که از نظر خوانندگان گرامی میگذرد:
ائتلاف موسوم به 8 مارس طی بیش از 15 سال گذشته یکی از دو جریان سیاسی اصلی در تحولات لبنان بوده است که هم اکنون نیز اکثریت پارلمانی را (بر اساس انتخابات سال 2018) در اختیار دارد. نیروهای اصلی این ائتلاف با در نظر گرفتن نفوذ سیاسی و گستردگی پایگاه اجتماعی عبارت هستند از جنبش امل و حزبالله (شیعه) و همچنین جریان آزاد ملی (مسیحی).
اگرچه این ائتلاف طی سالهای اخیر انسجام و یکپارچگی بیشتری نسبت به رقیب اصلی خود، یعنی ائتلاف 14 مارس (متشکل از احزاب سنی، مسیحی، المستقبل، قوات، کتائب و سوسیالیست ترقیخواه) داشته، اما به تدریج نشانههایی از بروز چالش در داخل آن نمایان میشود؛ چالشهایی که بیش از هر چیز ریشه در تعارض برخی از مبانی و اهداف جریان آزاد ملی با احزاب دوگانه شیعی (امل-حزبالله) دارد. بررسی دلایل و ابعاد چالشهای داخلی ائتلاف 8 مارس برای درک موقعیت این ائتلاف در انتخابات پارلمانی پیش رو ضروری است؛ انتخاباتی که روز یکشنبه پانزدهم می(25 اردیبهشت) برگزار میشود و تاثیر سرنوشتسازی بر تحولات سیاسی لبنان خواهد داشت
از اختلاف تا انقسام؟
ائتلاف موسوم به 8 مارس در سال 2005 و بر اساس تجمع نیروها و احزابی شکل گرفت که خود را حامی حضور و سیاستهای سوریه در لبنان به شمار میآوردند. جریان آزاد ملی به عنوان مهمترین ضلع مسیحی این ائتلاف، اما یک سال بعد، بر اساس توافقی دو جانبه با حزبالله، موسوم به توافق «مار میخائیل» به یکی از اعضای این اردوگاه تبدیل شد.
در این زمینه باید توجه داشت که جریان آزاد ملی و ژنرال میشل عون، رئیس جمهور کنونی لبنان به عنوان پدر معنوی این حزب، از شاخصترین مخالفان حضور سوریه در لبنان به شمار میآمدند. اما با خروج سوریه از لبنان در سال 2005، اصلیترین عامل انقسام جریان آزاد ملی با نیروهای نزدیک به مقاومت از میان رفته و زمینه برای انعقاد توافق مار میخائیل (نام کلیسایی در بیروت که توافق حزبالله و جریان آزاد ملی در آن منعقد شده است) میان طرفین فراهم شد؛ توافقی که یکی از مهمترین نقاط عطف سیاسی در تاریخ معاصر لبنان به شمار میآید. اگرچه این توافق طی بیش از 15 سال گذشته نتایج مهمی، از جمله ریاست جمهوری میشل عون با حمایت قاطع حزبالله را به دنبال داشته، اما هم اکنون با موج گستردهای از چالشهای طولانی مدت روبرو شده که خطر تضعیف شدن آن را به همراه دارد.
نشانههای این امر بیش از هر جای دیگر در سخنان اخیر جبران باسیل، رئیس کنونی جریان آزاد ملی و داماد میشل عون نمایان است. او در پیام خود خطاب به مردم لبنان و هواداران جریان آزاد ملی در تاریخ 12 دی 1400 برای اولین بار به صراحت از شکلگیری بحران در توافق مار میخائیل سخن گفته بود.
باسیل با اشاره به وقوع درگیریهای مسلحانه میان هواداران حزب مسیحی قوات(به ریاست سمیر جعجع) با شیعیان در منطقه الطیونه (مهر ماه سال 1400) که هفت کشته و بیش از 30 زخمی بر جای گذاشت، ضمن ارائه دو الگو برای تعامل با شیعیان و مشخصا حزبالله میگوید: «ما 15 سال قبل برای جلوگیری از جنگ داخلی تصمیم گرفتیم به جای الطیونه، مار میخائیل را انتخاب کنیم. این توافق در نبرد با اسرائیل، داعش و جلوگیری از جنگ داخلی موفق بود، اما در تحقق مهمترین بند آن، یعنی تاسیس دولت ملی و مبارزه با فساد ناکام مانده است.»
باسیل همچنین در بخش دیگری از سخنانش ضمن انتقاد از تاثیرگذاری جنبش امل بر سیاستهای حزبالله میگوید: «ما در مار میخائیل با حزبالله توافق کردیم نه جنبش امل... اما اخیرا برای ما روشن شده که این جنبش امل است که به جای متحد ما تصمیمگیری میکند و در صورت ادامه این روند ما ناچار به بازنگری در توافق مارمیخائیل هستیم.»
دامنه بروز چالش میان متحدان 8 مارس حتی تا جایی پیش رفته که طی ماههای اخیر، سران عالی رتبه جریان آزاد ملی برای اولین بار، با عبور فاحش از خط قرمزهای طرف مقابل از آنچه «ضرورت کنترل سلاح شبه نظامیان در چارچوب سیاستهای دولت» خواندند، سخن گفتهاند.
باسیل و سایر رهبران جریان آزاد ملی در انتقادات بی سابقه خود، به طور عمده بر دو عنصر «حاکمیت دولت» و «مبارزه با فساد» تاکید دارند. مروری بر مواضع این شخصیتها طی ماههای اخیر نشان میدهد انتقادات مرتبط با حاکمیت ملی متوجه حزبالله و انتقادات مرتبط با فساد متوجه جنبش امل بوده است. نکته حائز اهمیت در این میان، توسعه دامنه اختلافات از سطح رهبران سیاسی و کادرهای حزبی به بدنه اجتماعی است؛ امری که نشانههای آن به روشنی در سطح شبکههای اجتماعی قابل ملاحظه است. این در حالی است که رهبران شیعی و مسیحی 8 مارس طی سالهای گذشته بر حفظ انسجام خیابانی و عدم وقوع تنش میان پایگاههای اجتماعی یکدیگر تاکید ویژهای داشتند.
پروندههای اصلی چالش
با مروری بر تحولات سیاسی سالهای اخیر در لبنان میتوان موارد متعددی از اختلافات شدید میان سران جریان آزاد ملی با دو حزب شیعی ائتلاف 8 مارس را مشاهده کرد؛ از مخالفت نبیه بری با ریاست جمهوری میشل عون در سال 2016 تا کارشکنیهای موثر جریان آزاد ملی در تشکیل دولت سعد حریری (مورد حمایت جنبش امل) و حتی مواضع متفاوت سران این جریان مسیحی در قبال رژیم صهیونیستی و مسئله فلسطین. با این حال، مهمترین پروندههای اختلافی که منجر به تشدید بی سابقه تنشها میان طرفین شده است را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1- قانون انتخابات: تلاش ناکام جریان آزاد ملی برای اصلاح قانون انتخابات در پارلمان، یکی از دو محور تنشهای اصلی میان متحدان ائتلاف 8 مارس است. پارلمان لبنان در سال میلادی گذشته اصلاحات محدودی را بر قانون انتخابات این کشور اعمال کرد؛ از جمله تغییر وضعیت مشارکت شهروندان لبنانی مقیم خارج از کشور.
پیش از این آرای شهروندان لبنانی مقیم خارج برای تعیین وضعیت تنها 6 کرسی لحاظ میشد اما در نتیجه اصلاحات پارلمان، آرای آنان در مجموع 128 کرسی پارلمان تاثیرگذار خواهد بود. این در حالی است که پیش بینی میشود اکثریت شهروندان لبنانی مسیحی مقیم خارج، در انتخابات از لیست حزب قوات (مهمترین رقیب درون طایفهای جریان آزاد ملی) حمایت کنند.
در پی این تغییر، فراکسیون جریان آزاد ملی در پارلمان، شکایتی را تنظیم و تقدیم شورای قانون اساسی لبنان (به عنوان مرجع رسیدگی به چنین دعاوی) کرد. اما این شورا در آخرین روز مانده به پایان مهلت قانونی خود اعلام کرد به اجماع لازم برای اتخاذ تصمیم در خصوص شکایت جریان آزاد ملی دست نیافته است. جبران باسیل به صراحت علت این «بی تصمیمی» را، خودداری قاضی نزدیک به حزبالله در شورای قانون اساسی از حمایت از شکایت جریان آزاد ملی عنوان کرد و گفت: این تصمیم، پیامدهای سیاسی خواهد داشت.
2- پرونده قضایی انفجار بندر بیروت: تعارض میان مواضع جریان آزاد ملی با احزاب دوگانه شیعی و مشخصا حزبالله بر سر پرونده انفجار بندر بیروت و قاضی طارق بیطار (قاضی پرونده)، به امری غیر قابل انکار تبدیل شده است. احزاب شیعه، قاضی این پرونده را به موضعگیری سیاسی و تلاش برای هدایت پرونده به سوی محکومیت وزرای وابسته به جنبش امل و حزبالله متهم میکنند. این تنشها مخصوصا پس از صدور حکم بازداشت علی حسن خلیل، وزیر سابق دارایی و یکی از نزدیکترین شخصیتها به نبیه بری، رهبر جنبش امل تشدید شده است.
در مقابل اما نه تنها جریان آزاد ملی از مواضع متحدین سیاسی خود در این پرونده حمایت نکرده، بلکه بر تداوم بازپرسیها از شخصیتهایی مانند خلیل در چارچوب قانون و اختیارات قضایی طارق بیطار تاکید دارد. در این میان برخی رسانهها و حتی شخصیتهای سیاسی لبنان مدعی شدهاند قاضی طارق بیطار تحت تاثیر سلیم جریصاتی، یکی از شخصیتهای سیاسی نزدیک به جبران باسیل قرار دارد.
باید توجه داشت که این ادعا تنها محدود به احزاب و رسانههای شیعی نبوده و از سوی شخصیتهای سیاسی برجستهای در دیگر طوایف مانند نهاد المشنوق، وزیر سابق کشور از حزب المستقبل نیز بیان شده است. بر این اساس رسانههای نزدیک به جنبش امل این پرونده را ابزاری برای فشار جریان آزاد ملی بر احزاب شیعی توصیف میکنند. البته ادعای ارتباط قاضی بیطار با سلیم جریصاتی و نقش آفرینی جریان آزاد ملی در این پرونده از سوی جبران باسیل و سایر سران این حزب به طور رسمی تکذیب شده است.
انگیزههای جریان آزاد ملی برای دوری از حزبالله
بررسی روابط میان حزبالله و جریان آزاد ملی، به ویژه در سطح مواضع رسانهای نشان میدهد بخش عمده تنشهای علنی شده در این میان، مربوط به سیاستمداران جریان آزاد ملی بوده است. به عبارت دیگر، جریان آزاد ملی طی ماههای گذشته به طرز روزافزونی علیه احزاب دوگانه شیعی و مشخصا حزبالله موضعگیری رسانهای داشته است.
در مقابل اما واکنش حزبالله به این رفتار تهاجمی، سکوت و اجتناب از دامن زدن به تنشها بوده است. بر این اساس تنها واکنش حزبالله در سطوح عالی نسبت به حملات جریان آزاد ملی، جملاتی از زبان شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزبالله در جریان سخنرانی وی به مناسبت سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و همراهانش بوده است.
نعیم قاسم در این جملات که بازتاب گستردهای در سطح شبکههای اجتماعی داشت میگوید: «روابط ما با جنبش امل، استراتژیک، پایدار و استوار است چرا که در مقاومت و حمایت از آن، با یکدیگر همراه هستیم. هرکس از این رابطه خوشش نمیآید برود فکری به حال خود کند».
این در حالی است که شیخ قاسم، در مرداد ماه امسال در مصاحبه با شبکه المنار گفته بود: «برای اطمینان همه میگویم، وضعیت توافق مارمیخائیل خوب است و این موجهای رسانهای معمولا به دلیل برداشتهای اشتباه از سوی پایگاه اجتماعی ما یا جریان آزاد ملی شکل میگیرد.» بنابراین روشن است که حزبالله بر خلاف جریان آزاد ملی، تمایلی به تشدید تنش و یا حتی علنی شدن آن ندارد. اما علت این وضع چیست و چرا مهمترین عضو مسیحی ائتلاف 8 مارس به سیاستها و رفتارهای تهاجمی نسبت به متحدان خود روی آورده است؟ پاسخ این سوال را میتوان در دو محور ذیل خلاصه کرد:
1- افزایش حساسیتها در پایگاه اجتماعی مسیحیان: صعود گفتمان جریان راست در میان جامعه مسیحی لبنان، از جمله عواملی است که برای فهم تحولات سیاسی این کشور باید به آن توجه کرد. طی سالهای اخیر، بخش قابل توجهی از شهروندان مسیحی لبنان به دلایل مختلفی از جمله بحرانهای معیشتی-اقتصادی، جنگ رسانهای و حتی ریشههای تاریخی، نسبت به افزایش قدرت مسلمانان و مخصوصا شیعیان در ساختار سیاسی کشور حساسیت پیدا کردهاند.
ناجی حایک، از جمله سران جریان آزاد ملی در مصاحبه با شبکه الجدید (20 دی 1400) میگوید: «پایگاه اجتماعی جریان آزاد ملی دیگر حاضر به تحمل رفتارها و گفتمان حزبالله نیست. مسیحیان از چنین گفتمانی که مرتبا در آن از جنگ و تهدید و درگیری با قدرتهای خارجی سخن به میان بیاید استقبال نمیکنند.»
اگرچه بخشی از سخنان حایک را میتوان در قالب مغالطه تعمیم تفسیر کرد، اما تقویت جریان راست غیر اسلامی در میان بخشهایی از شهروندان مسیحی لبنان امری غیر قابل انکار است. افزایش سبد رای حزب راستگرای افراطی قوات به رهبری سمیر جعجع، نشانه خوبی در تایید این ادعا به شمار میرود. بر این اساس، نزدیکی جریان آزاد ملی با احزاب شیعه و مشخصا حزبالله، در آستانه انتخابات میتواند برای این مجموعه به لحاظ پایگاه اجتماعی هزینه ساز باشد.
انتقادات سران جریان ملی از گفتمان حزبالله در مسائلی مانند کاهش تنش با همسایگان و جهان عرب، تقلیل دشمنی با رژیم صهیونیستی به آزادسازی سرزمینهای لبنان و یا عدم دخالت در بحرانهایی نظیر یمن و عراق را میتوان از این منظر مورد توجه قرار داد.
2- تحریمهای آمریکا: جبران باسیل در بهمن ماه سال 1398 به موجب قانون ماگنیتسکی از سوی وزارت خزانه داری آمریکا تحریم شد. آمریکا پیش از باسیل، دو شخصیت مهم لبنانی دیگر را نیز تحریم کرده بود: علی حسن خلیل (مشاور نبیه بری) و یوسف فنیانوس (وزیر کار اسبق و از جمله شخصیتهای نزدیک به سلیمان فرنجیه). اگرچه خزانه داری آمریکا علت اعمال این تحریمها را فساد اقتصادی عنوان کرده اما جامعه سیاسی لبنان و همچنین بسیاری از اندیشکدههای بینالمللی و عربی آن را تلاشی برای تحت فشار قرار دادن متحدان حزبالله به شمار آوردند.
البته این تفسیر به تدریج وارد ادبیات سیاسی برخی سران جریان آزاد ملی نیز شد؛ تا جایی که رامی نعیم، شخصیت نزدیک به جبران باسیل از پرداخت هزینه تحریم به دلیل همراهی با حزبالله در ائتلاف 8 مارس سخن گفت. بر این اساس میتوان یکی از انگیزههای جریان آزاد ملی و شخص جبران باسیل (که سودای ریاست جمهوری در سر میپروراند) برای پر رنگ کردن خطوط تمایز خود با حزبالله را در امان ماندن از تحریمها و سایر فشارهای خارجی به حساب آورد.
خلاصه و سناریوهای پیش رو
ائتلاف 8 مارس و در پی آن توافق مار میخائیل طی سالهای گذشته یکی از ارکان اصلی در تحولات سیاسی لبنان بودهاند. اما این ائتلاف و توافق، همچون هر پدیده سیاسی دیگری محصول شرایط زمانی ویژهای است؛ شرایطی که هم اکنون در سایه فروپاشی گسترده اقتصاد لبنان و پس لرزههای سیاسی – اجتماعی آن، در حال تغییر است. تکانههای این تغییر از سال 2016 با علنی شدن محدود اختلافات میان رهبران جنبش امل و جریان آزاد ملی آغاز شد.
طی این سالها، حزبالله به عنوان کلیدیترین عضو ائتلاف 8 مارس تلاش داشته نقش عامل موازنهگر میان دو متحد شیعی و مسیحی خود را ایفا کند. اما با تشدید دایره اختلافات، به تدریج حزبالله نیز ناخواسته به بخشی از چالش تبدیل شده است. چرا که جریان آزاد ملی دیگر تلاشهای میانجیگرایانه این حزب را برای مهار بحران کافی ندانسته و خواهان اتخاذ موضعی اساسیتر از سوی آن نسبت به جنبش امل است.
بارزترین نشانه این واقعیت را میتوان در سخنان اخیر جبران باسیل مشاهده کرد: «ما در مار میخائیل با حزبالله توافق کردیم نه جنبش امل... اما اخیرا برای ما روشن شده است که این جنبش امل است که به جای متحد ما تصمیمگیری میکند و در صورت ادامه این روند ما ناچار به بازنگری در توافق مار میخائیل هستیم.» بر این اساس میتوان گفت سه سناریوی اصلی پیش روی ائتلاف 8 مارس قرار دارد:
1- حل چالشها از طریق توسعه توافق مار میخائیل: سران جریان آزاد ملی طی ماههای گذشته بارها از ضرورت توسعه توافق مار میخائیل برای حل اختلافات فعلی سخن گفتهاند؛ درخواستی که تا کنون از سوی دبیرکل حزبالله لبنان بی پاسخ مانده است. شانس تحقق این سناریو بسیار اندک به نظر میرسد. چرا که ابعاد مد نظر جریان آزاد ملی برای توسعه توافق مار میخائیل، مستلزم تغییر ماهیت روابط حزبالله با جنبش امل است.
این در حالی است که هرگونه بروز تنش در داخل مجتمع شیعه لبنان، خط قرمز حزبالله به شمار میآید. از سوی دیگر واکنش شیخ نعیم قاسم به این درخواست جریان آزاد ملی نیز روشن بوده است. بنابراین شانس چندانی برای تحقق اصلاحات مد نظر جریان آزاد ملی در توافق مار میخائیل وجود ندارد.
2- پایان ائتلاف: بسیاری از شخصیتها و رسانههای نزدیک به جریان آزاد ملی طی ماههای اخیر به صراحت از ضرورت پایان دادن به توافق مار میخائیل، در صورت عدم تحقق اصلاحات مورد نظر آنان سخن گفتهاند. با این حال به نظر میرسد هیچ یک از طرفین هنوز برای پایان دادن قطعی به ائتلاف مورد نظر آماده نیستند چرا که برخی از منافع آن را هنوز قابل استفاده میدانند؛ از جمله منافع سیاسی، انتخاباتی و البته جلوگیری از جنگ و نا امنی داخلی.
3- تداوم ائتلاف ناپایدار انتخاباتی: با توجه به سیاست حزبالله برای اجتناب از ورود به درگیری رسانهای و لفظی با رهبران جریان آزاد ملی، به نظر میرسد تدوام کجدار و مریز وضعیت کنونی برای مشارکت در انتخابات، بدون وجود چشم اندازی مثبت از توافق مار مخایل محتملترین گزینه باشد.
به گونهای که حزبالله، به شکلی محدودتر از گذشته از لیست جریان آزاد ملی در حوزههای انتخاباتی حساس، با هدف کاهش قدرت حزب قوات در پارلمان آینده حمایت کند. در مقابل جریان آزاد ملی نیز با وجود حملات رسانهای و سیاسی، به حداقلی از همراهی با 8 مارس برای کسب حمایتهای انتخاباتی آنان ادامه دهد. البته روشن است که این وضعیت در سایه چالشهای سیاسی لبنان برای مدت زمان طولانی قابل تدوام نیست.
انتهای پیام/