اندیشه تخریب بقیع؛ از امویت تا وهابیت
اندیشه تخریب متأثر از تفکر اموی در دشمنی با خاندان عترت است؛ همان عده که با حسادت خود، جسارت به اهل بیت را بر خود جایز شمردند و در این باره از هیچ نوع گستاخی دریغ نکردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هشتمین روز از ماه شوال، مصادف با سالگرد تخریب کینهتوزانه قبور ائمه بقیع یعنی امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهمالسلام توسط وهابیون کوردل است. این عناصر ساختگیِ نظام استعمار، دو بار، یکی در سال 1220 و دیگری در سال 1344 قمری با بدعت شمردن بنا نهادن قبور و زیارت آن، به تخریب اماکن و بقعههای بقیع پرداختند. این اقدام با اعتراضات شدیدی از سوی کشورهای مسلمان از جمله ایران همراه بود. بسیاری از شیعیان، هر سال در هشتم شوال که با عنوان «یوم الهَدم (تخریب)» شهرت یافته، مجالسی برگزار میکنند و به مرثیهخوانی میپردازند.
اما مسئله تخریب قبور ائمه علیهمالسلام توسط وهابیون از چه اندیشهای نشأت میگیرد؟ این فرقه به شدت متأثر از تفکرات ابنتیمیهی حنبلیمذهب و تابع سلفی است. او در فقه تابع «احمد بن حنبل» بود و به فردی دارای فتواهای شاذ شهرت داشت. همین روحیه او سبب طردش از جامعه علمی و دینی و حتی به زندان افتادنش شد. ابنتیمیه به دلیل افکار متحجرانه خود که البته بر آمده بر کینه او با خاندان عترت بود، با شیعیان سر ستیز داشت و معتقد بود جنگ با آنها از جنگ با خوارج و مغولان مهمتر است. او حتی به دلیل این اعتقاد، همراه با مغولان داوطلب جنگ با شیعیان دُروزی (از شُعب اسماعیلیه) در منطقه کِسرَوان لبنان شد.
از جمله شاخصههای فکری او تجسیم خدا است؛ در واقع صفات خبری خداوند را حمل بر معانی ظاهری آنها میکرد و معتقد به تأویل آیات نبود؛ مثلاً آیه «یَدُ اللَّـهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»، را بر معنای ظاهری تفسیر میکرد؛ با این دیدگاه، خداوند دارای دست است! او درباره توسل سه دیدگاه داشت: توسل به اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله که آن را کاملکننده ایمان میدانست، توسل به دعا و شفاعت پیامبر که در زمان حیات او و در روز قیامت امکانپذیر است و نیز توسل به معنای قسم دادن خداوند و یا چیزی خواستن از خدا به واسطهی ذات پیامبر؛ او نوع سوم توسل را جایز نمیدانست و معتقد بود در سیره صحابه چنین چیزی وجود نداشته است؛ از دیدگاه این عالمنما، گویی پنج تن آلعبا جزو صحابه نبودند که در مواقع مختلف به درگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله توسل میکردند!
اما دیدگاه او درباره زیارت قبور اینگونه بود که زیارت اماکن مقدس و بنای عمارت بر آنها را بدعت میشمارد. وی در «منهاج السنة» شیعیان را به دلیل ساختن مرقد بر قبور ائمه نکوهش کرده است.
این اندیشه بیپایه و اساس ابنتیمیه چند سده بعد مورد توجه سناریوپردازان انگلیسی قرار گرفت. همانها که همواره روش کارشان، یافتن نقاط تفرقهانگیز بین مسلمانان و بلکه سایر جوامع بوده است، این بار در صدد بر آمدند تا اندیشه ابنتیمیه را احیاء کنند. در این باره ابتدا فردی به نام محمدبن عبدالوهاب را روی کار آوردند. او مؤسس فرقه ضاله وهابیت شد. از این رو او را احیاءگر اندیشه ابنتیمیه میشناسند. او ابتدا شجاعت بیان اندیشههای خود را نداشت تا اینکه ماجرای آشنایی او با جاسوسی انگلیسی به نام «مستر همفر» رقم خورد. او از این طریق با جد آلسعود یعنی محمد بن مسعود ارتباط گرفت و در نهایت شروع به ترویج افکار خود کرد.
حجتالاسلام علیرضا روزبهانی، مدیر گروه فرق انحرافی مرکز تخصصی کلام و ادیان حوزه علمیه قم در گفتوگویی که با خبرنگار خبرگزاری تسنیم داشت، گفت: وهابیان متأثر از اندیشه ابنتیمیه با ادعای اینکه قصد بازگشت به اسلام اصیل دارند، هدفشان آن بود که نوعی ارتجاع را به نام آموزههای دین بین مردم حاکم کنند. رشد معنوی و رشد علمی را تماماً منکر شدند و ادعا کردند قصد بازگشت به سیرۀ علمای پیشین و یا بازگشت به راه صحابه رسول الله صلی الله علیه و آله و تابعین را داریم؛ از این جهت «سَلَفی» به معنای لغویِ «پیشین» نام گرفتند. در این مسیر یکی از اقداماتشان، تخریب باورهایی بود که آنها را کفر و شرک تلقی میکردند؛ لذا تخریب علائم و شعائر شیعی، مهمترین وجهۀ همت آنها بود که قبور اولیای دین از جملۀ آنها است.
وی افزود: جالب بود که این جریان انحرافی سلفیگری یا وهابیگری، رفتاری را از خود بروز میدهد که میتوان آن را در علمکرد منفی برخی صحابه جستجو کرد. رفتاری که در فلان فرد از صحابه در حمله به برخی از اولیای دین و یا باورهای اسلامی صورت گرفت، منطبق بر سیرۀ نبوی نبود بلکه بیشتر شبیه عرب جاهلی بود. بنابراین این ارتجاعی که از آن صحبت میکنند، به معنای بازگشت به آموزههای اسلامی نیست بلکه به معنای بازگشت به قبل از اسلام، یعنی دوران وحشیگری عربستان است؛ زمانی که عبدالعزیز ابن سعود به عنوان سرکردۀ وهابیان در 1344 به مدینه حمله و شروع به تخریب قبور کرد، این شهر یکی از خاستگاههای شیعیان بود. اگرچه مدینه هیچگاه شیعی نبود، اما شیعیانی به عنوان شُرفا یا شریفها در آنجا حاکمیت داشتند. ضمن آنکه عثمانیها رفتاری در تضاد با تشیع داشتند، اما در هر صورت شیعیان آزادی عمل داشتند به گونهای که به زیارت قبور ائمه بقیع میرفتند و آداب و اعمال خود را انجام میدادند.
آیتالله سید محمد حسینی قزوینی استاد حوزۀ علمیه قم و مدیر مؤسسه حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه با اشاره به اینکه ماجرای وهابیت و تخریب قبور ریشه در تفکر بنیامیه دارد، گفت: طبق آیه 60 سوره اسراء از آنان به عنوان «الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ» یاد شده است. اینها از همان ابتدا بنای ناسازگاری با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیهالسلام را داشتند. خودِ شخص معاویه به بهانه اینکه بخواهد جوی آبی در قبرستان شهدای اُحد بگذارد، اقدام به نبش قبر حضرت حمزه سیدالشهداء کرد. ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة" رسماً فتوا میدهد که تعمیر قبور ائمه و انبیاء بدعت محسوب میشود و شاگرد او هم ابن قیّم در "زاد المعاد" میگوید اصلاً حرم سازی و روی قبر بنا ساختن یک نوع بتپرستی است. یکی از مفتیهای مشهور عربستان سعودی در کتابی میگوید حرم پیغمبر و گنبد خضراء نوعی بتپرستی است.
در جمعبندی ماجرای تخریب قبور ائمه بقیع میتوان گفت اندیشه تخریب متأثر از دیدگاه ابنتیمیه و در راستای تفکر اموی در مبارزه و دشمنی با خاندان عترت است. همان عده که با حسادت خود، جسارت به اهل بیت را بر خود جایز شمردند و در این باره از هیچ نوع گستاخی دریغ نکردند. با وجود آنکه استنادات متعددی مبنی دعا، توسل و زیارت قبور مطهر از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله، امیر مؤمنان و حضرت زهرا سلامالله علیها وجود دارد، فقط به دلیل کینه و حسادتی که از این خاندان وحی در دل دارند، هر بار اندیشهای را از خود تولید میکنند تا رفتار خبیثانه خود را توجیه کنند. با این دیدگاه وقتی به فرقههای سدههای اول و دوم اسلام مینگریم، به چیزی جز این منطق دست نمییابیم. در پایان، آیهای از قرآن تمام حکایت دشمنی با خاندان عترت را بیان میکند: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...» بلکه آنان به مردم [که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد میورزند.
انتهایپیام/