نکوداشت حکیم ملاصدرا / برکات نگرش صدرایی توان به نمود رسانیدن جلوههای تابناک اسلام شیعی را دارد
همین که امثال هانری کُربن به درک محضر علامه طباطبایی نایل شدهاند نشان میدهد که رشحات و برکات نگرش صدرایی توان به نمود رسانیدن جلوههای تابناک اسلام شیعی را در دورهای که مسلمانی برابر با تحجر و آدمکشی است، دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اول خرداد ماه، روز نکوداشت حکیم صدرالمتالهین ملاصدرای شیرازی است و همین امر بهانهای است برای نقد نگرشها به حکمت و فلسفه اسلامی که این روزها گاهی از سوی برخی شخصیتها در مظان اتهام قرار گرفته است.
عبدالرضا مدرسزاده، نویسنده، مترجم و دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، از ظرفیتهای نهفته و آشکار نگرش صدرایی در گرهگشایی فلسفی و افقگشایی معرفتی انسان معاصر سخن گفته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانیم:
درباره حکیم نامدار ملاصدرا که دو شاگرد و داماد او( فیضکاشانی و فیاضلاهیجی) هم راه او را رفتهاند، آنچه بیش از دیدگاه و اندیشههای بیسابقه قابل طرح است، گزارش هجمههای آزاردهنده متعصبان و قشریگرایان به چنین شخصیتی است که حتی اگر دیدگاههایش قابل نقد هم باشد شایسته چنین رفتارهایی تا مرز تکفیر نبودهاست.
البته از اقبال نامساعد جناب صدرالدین شیرازی، ظهور او در دوره افول عقلگرایی بر اثر قدرتگرفتن شیخالاسلامها در دفتر و دیوان صفوی است (البته این مشایخ شیعی در شکلدادن به وحدت ملی در ایران بسیار موثر بودهاند)
ظاهرا به دلایلی مانند نیاز به تثبیت اصول کلامی و فقهی آیین تشیع پس از هزار سال حاکمیت اهلسنت، بهترین راه؛ اخباریگری و نقل حدیث و نیمهتعطیلکردن دکان خردگرایی بودهاست و در چنین احوالی کدام صاحب ردا و دستاری را سر آن هست که درباره حرکت جوهری و حکمت متعالیه و وحدتوجود بحث کند و یا در پی نقد اندیشههای مروج چنین رویکردهای کلامی و فلسفی تازه باشد در حالی که همین جناب ملاصدرا، حکمت و فلسفه را بیهمراهشدن با قرآن و عترت مایه ضلال و اضمحلال میشناسد اما همین که به تشخیص فقها، چنین حرفهایی فلسفی؛ مزاحم تعبد و تشرع مردم است، لاجرم بایست بدانها پایان داد.
خانه ملاصدرا در قم
البته ماجرای فکر و فلسفه در ایران یکی داستان پر آب چشم هست که پیش از آن هم با کشتن شیخاشراق -سهروردی جوان- و آوارهساختن ناصرخسرو و سختگیریهایی مانند این برای دیگران همراه بوده است.
همین که ملاصدرا آراء و اندیشههای ابنعربی و صدرالدین قونوی را با مفاهیم شیعی بومیسازی کرد و با طرح نظریاتی چون حرکت جوهری و حکمت متعالیه، نشان داد در مسیر خردگرایی بنبستی نیست و بعدها فقهای نامدار و تاثیرگذار شیعه چون امامخمینی و علامهطباطبایی و شهیدمطهری و هر دو آملی (آیات جوادی و حسنزاده) هم با دنبال کردن راه و روش جناب ملاصدرا یادآور شدند که این اندیشهها فراتر از آن است که با چوب تکفیر، مطرود شوند و بلندتر از آن است که با هیاهو و جنجال به زیر افتند و نیز همه فقاهت شیعی منحصر به احکام طهارت و ارث و خمس نیست و فقیه راستین کسی است که از پس چالشهای پیشآمده از سوی ملحدان و معاندان و قشریگرایان برآید و نگذارد باب تعقل و حکمتگرایی و اندیشهورزی تعطیل شود.
نیک روشن است که به واسطه خاستگاه سنتی و باستانی فلسفه در غرب (یونان) اندیشمندان غربی که بعضا به اصالت انسان و عقل او اصرار دارند، مجالی برای حضور در میدان فلسفه با احساس بیرقیببودن یافتهاند که با به تعطیلیکشانیدن حلقههای تدریس فلسفه اسلامی، به نوعی این ادعای آنان رنگ حجیت میگرفتهاست اما همین که امثال هانری کُربن و دیگران به درک محضر علامهطباطبایی نایل شدهاند و اندیشمندی چون دکتر سیدحسین نصر با اقامت چهلساله در فرنگ؛ یکتنه کار بسیار کسان کردهاست، نشان میدهد که رشحات و برکات نگرش صدرایی توان به نمود رسانیدن جلوههای تابناک اسلام -اسلام شیعی- را در دورهای که مسلمانی برابر با تحجر و آدمکشی است، دارد و این برای بانی چنین نگرش نو -ملاصدرا - کم فضیلتی نیست.
انتهای پیام/