گزارش| تنهایی تیم فوتبال سپیدرود رشت پایانی ندارد
گروه استانها- سپیدرود رشت نتوانست در فصل تازه به اتمام رسیده فوتبال ایران موفقیتی کسب کند و برای سومین سال پیاپی باید در لیگ دسته دوم زمان بگذارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، فصل فوتبالی 1400 – 1401 در حالی به پایان رسید که فوتبال گیلان شاهد برگزاری دو عروسی و یک عزا بود و دو شهر انزلی و تالش به همت مسئولانشان جشن صعود گرفتند و در رشت همه چیز رنگ دیگری داشت.
تیم ملوان انزلی پس از 7 سال موفق شد تا به لیگ برتر بازگردد و چوکای تالش درست یک سال پس از اندوه سقوط از لیگ دسته اول خیلی سریع توانست از لیگ دسته دوم فرار کند و برگردد به لیگ یک و در این میان فقط سپیدرود بود که با درجا زدن دوباره باید فصل آینده برای سومین سال متوالی در لیگ دسته دوم باقی بماند.
نکته مشترکی که می توان در صعود دو تیم قدیمی ملوان و چوکا به آن اشاره کرد پشتیبانی تمام قد مسئولان ورزشی و سیاسی استان گیلان و به ویژه نمایندگان مجلس دو شهرستان انزلی و تالش از تیم های شهرشان است که نقش بسیار پررنگی در موفقیت و در پی آن شادی مردم بازی کردند و این حمایت هرگز در مرکز استان گیلان به چشم نخورد.
برای درک بیشتر مطلب کافی است که روند تخریب و بازسازی ورزشگاه های گیلان را بررسی کنیم و به یاد بیاوریم که سکوهای دو ورزشگاه عضدی رشت و تختی انزلی 5 سال پیش با بی تدبیری مدیریت وقت ورزش و جوانان گیلان تخریب شد و بعد از چند سال دست روی دست گذاشتن به همت نماینده انزلی ورزشگاه تختی در ردیف پروژه های ملی قرار گرفت و امروز علاوه بر اینکه سکوها ساخته شده و چمن طبیعی ورزشگاه به بهره برداری رسیده تمام بخش های دیگر تختی نیز نونوار شده و آماده استقبال از ملوان در لیگ برتر شده است.
اما در این سوی میدان و در مرکز گیلان با تعلل نمایندگان رشت و سوء مدیریت اداره ورزش و جوانان گیلان ورزشگاه عضدی در ردیف پروژه های استانی قرار گرفته و ویرانه ای به جای ورزشگاه در قلب شهر بر جای مانده که 5 سال حق استفاده تیم های رشتی از آن سلب شده و اغراق نیست اگر بگوییم یکی از دلایل سقوط سپیدرود از لیگ برتر به دسته دوم عدم استفاده از عضدی بوده است.
عضدی در 5 سال یک ردیف سکو برایش درست کرده اند و تمام بخشهای دیگر ورزشگاه فرسوده و متروکه رها شده و پس از آمدن مدیرکل جدید ورزش و جوانان دستور اجرای چمن طبیعی در آن صادر شده که کور سوی امیدی در دل مردم رشت زنده شده اما اینکه با این کندی عملیات اجرایی بتوان دل خوش کرد که در آینده ای نزدیک دوباره سکوهای عضدی لبریز از هواداران شود به امری محال تبدیل شده است.
در تالش هم پس از آنکه چوکا یک فصل مجبور به تبعید از ورزشگاه پوریای ولی شد خیلی زود نماینده شهر آستین بالا زد و با آوردن وزیر به شهر هم چمن را تعویض کردند و هم نورافکن های استاندارد برای پوریای ولی نصب کردند و هم به سرعت نواقص این ورزشگاه زیبا و محصور در دل طبیعت را مرتفع کردند و حالا چوکا فصل جدید را در قلعه عقابها پذیرای حریفان خواهد بود و این امتیازی بسیار بزرگ برای این تیم است.
تاسف آور اینجاست پس از اینکه در دوران بازسازی ورزشگاه های تختی انزلی، آزادی فومن، وحدت آستارا، پوریای ولی تالش، ورزشگاه سردارجنگل رشت بیش از دو سال میزبان تمامی تیم های استان بوده و با توجه به اجاره دادن بقییه سانس ها خیلی وقت ها به تیم های رشتی مجالی برای تمرین داده نمی شد، حالا که همه مشکل شان حل شده، سردارجنگل را به امان خدا رها کردند تا گیلان صاحب دو ورزشگاه متروکه و بدون استاندارد در مرکز استان شود.
شاید نیاز به یادآوری مجدد باشد که بگوییم اهواز مرکز استان خوزستان غدیر را داشت و برایش فولادآره نا را ساختند، مشهد مرکز استان خراسان ثامن را داشت و امام رضا (ع) را هدیه گرفت، اصفهان مرکز استان اصفهان فولادشهر را داشت و نصف جهان را چشم روشنی گرفت، تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی بنیان دیزل را داشت و یادگار امام را برایش ساختند و شیراز مرکز استان فارس حافظیه را داشت و پارس را مجهز شده تحویل گرفت و فقط رشت مرکز استان گیلان است که ورزشگاهی ندارد.
تمام این اتفاقات زمانی روی داد که نمایندگان کلانشهر رشت خواب بودند و برای شان مهم نبود که چه بلایی قرار است بر سر فوتبال و علاقه مندی مردم بیاید و فقط آمدند با ویرانه های عضدی عکس گرفتند و وعده دادند و حرف هایی زدند که هرگز عملی نشد و در این بی خیالی و بی خبری سپیدرود قطره قطره آب شد و از عرش فوتبال ایران به فرش سقوط کرد.
در بخش کمک های مادی و معنوی هم هرگز کمک شایانی از سوی مسئولین سیاسی و ورزشی به سپیدرود نشد و همان آب باریکه کمک شهرداری که در برخی سال ها به 2 میلیارد هم می رسید با افزایش تورم نه تنها زیاد نشد که به 500 میلیون تومان تقلیل یافت تا یادمان بماند که در رشت سپیدرود تنهاست و قرار نیست کسی به دادش برسد.
در انزلی دنیامالی نماینده شهر برای کمک به ملوان فردی همچون پوررشید را حمایت می کند تا درخشان ترین سال مالی تاریخ ملوان رقم بخورد و برادران محمدیاری در تالش دست نامداری را می گیرند تا شور و شوق به قلعه عقاب ها بازگردد اما در رشت به محض اینکه سپیدرود پس از 5 سال صاحب مالک شد و علی رضا نوید را کنار خود دید هر سه نماینده شهر خود را کنار می کشند تا علی بماند و حوضی که خالی است و پر از بدهی های سال های بی مالکیتی و همه منتظرند تا دست های مالک به نشانه تسلیم بالا برود و کار را زمین بگذارد.
سپیدرود در تمام 54 سالی که از عمرش می گذرد تنها بوده است و اگر پول بخش خصوصی می آمد بلافاصله تیمی نوظهور تاسیس می شد و بودجه به آنجا می رفت و اگر بنا به کمکهای دولتی بود اولویت تیمی دیگر در استان بود و اگر قرار بود حمایت های معنوی صورت گیرد بدون تردید مقصود این تیم پرهوادار و مردمی نبود و به جز یکی دو سالی که به همت برخی از اعضای شورای شهر و شهرداران وقت اندکی مورد محبت قرار گرفت همیشه نوک تیز بی مهری را کنار خود لمس می کرد.
مدیرکل جدید و فوتبال اداره کل ورزش و جوانان درست است که بر مبنای شرایط شغلی اش به همه شهرها و باشگاه ها سر می زند و دست نوازش می کشد اما باید بداند که در گیلان داستان سپیدرود با تیم های تازه تاسیس متفاوت است، همانگونه که سپاهان برای اصفهان، نساجی برای مازندران، تراکتور برای آذربایجان و ابومسلم برای خراسان نقلی سوای سایرین دارند و حضور سپیدرود در فراموشخانه لیگ دو مسئولان ورزشی و فوتبال استان را زیر سوال می برد که چگونه برای حل مشکلات این میراث 54 سال ورزش گیلان گامی بر نمی دارند.
حالا در پایان فصل کهنه فوتبال و نقطه آغاز فصل جدید سپیدرود مانده است و مسئولان سیاسی و ورزشی گیلان که می خواهند به روند دست روی دست گذاشتن های شان ادامه دهند و یا نه قرار است شاید امسال با الگو گرفتن از همت همکارانشان در انزلی و تالش طرحی نو در اندازند و سوژه و مطلبی برای ارایه آمار در پایان سال نمایندگی شان برای مردمان کلانشهر رشت داشته باشند.
انتهای پیام/620/ش