نقدهای آیتالله قزوینی بر کتاب "تاریخ اسلام" / تدریس این کتاب را خلاف شرع بیّن میدانم
آیتالله قزوینی در نشست نقد کتاب «تاریخ اسلام» به طرح اشکالاتی از این کتاب پرداخت و گفت: تدریس این کتاب را خلاف شرع بیّن میدانم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سال 98 مجموعهای سه جلدی «تاریخ اسلام» به همت حجج الاسلام رمضان محمدی، حسین حسینیانمقدم و منصور داداشنژاد به منظور استفاده طلاب سطح 2 و سطح سه حوزه و همچنین تدریس در مقطع کارشناسی ارشد تألیف شد. این اثر کاری از گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است. به گفته مؤلفان، این اثر میکوشد با بررسی و بهرهگیری از نخستین منابع مربوط به زندگانی آن حضرت و با نگاهی جامعتر، سطح مطالعات مربوط به تاریخ زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی را ارتقاء و زمینه دستیابی طلاب و دانشجویان را به متنی جامع و مختصر در شرح حال زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله فراهم کند. جلد نخست کتاب تاریخ اسلام به سیره رسول خدا، جلد دوم به سیره اهل بیت از امیرالمؤمنین تا امام صادق علیهمالسلام و جلد سوم به سیره اهل بیت از امام کاظم تا امام زمان عجل الله تعالی فرجه میپردازد.
در این کتاب در زمینه مسائلی از قبیل ولادت معصومین، القاب معصومین و ریشهیابی آنها، فضایل اهل بیت، سیرههای رفتاری و خانوادگی، فعالیتهای فرهنگی و علمی اهل بیت، سیرههای اقتصادی اهل بیت و نیز شیوههای تقابلی و غیره سخن گفته شده است.
در این باره کرسیهای آزاداندیشی در نقد این سه جلد کتاب از سوی اندیشمندان شکل گرفت؛ از جمله این نشستهای نقد، با حضور آیت الله حسینی قزوینی، تاریخپژوه و مدیر شبکه تلویزیونی ولایت و حجتالاسلام محرمی مدیر گروه تاریخ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همراه بود.
آیتالله قزوینی در ابتدای این نشست با اشاره به اینکه هدف از این جلسه خدای نکرده تخریب یا اهانت به کسی نیست، بلکه هدف اصلی، نقد کلام یکدیگر است، گفت: کتابها و این جزواتی که بزرگواران زحمت کشیدند و نوشتند، نکات مثبت زیادی دارد. اگر ما بخواهیم از نکتههای مثبت این سه جلد کتاب بگوییم، باید ساعتها وقت بگذاریم، اما هدف از این محفل احصای محاسن این کتاب نیست.
وی افزود: در چاپ قبلی، صفحه 267، در رابطه با حضرت صدیقه طاهره مطالبی مطرح شده تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هنگام ازدواج فاطمه سلامالله علیها، با توجه به ناداری مالی امیرالمؤمنین علیهالسلام، از ویژگیها و امتیازات دیگر وی همچون پیشگامی در اسلام، دانش، علم، بردباری برای آن بانو سخن گفت. بعد عزیزان ما در پاورقی به کتاب «معجم کبیر طبرانی» ارجاع دادهاند. البته در چاپ جدید این بخش را به طور کلی حذف کردند. در جلد دوم تاریخ ائمه، چند سطری خیلی به اختصار در رابطه با حضرت زهرا سلام الله علیها مطالبی آوردند. من وقتی «معجم کبیر طبرانی» را دیدم، الحق که قلبم به درد آمد. اگر یک استادی که دارد تدریس میکند، یک طلبه عزیزی که مصدر نگاه کند، میبیند تعبیر طبرانی تعبیری نیست برای شیعه قابل تحمل باشد که بگوید فاطمه زهرا از ازدواج با علی ناراحت بود. عرض کرد «زوجَتی عیمَش»؛ عیمش یعنی کسی که چشمش بیمار است، آبله دارد و آب میریزد، دارای شکم گنده است؛ حتی من برای یکی از اساتید که نقل میکردم، گفت حالم خراب شد، توانایی شنیدن این تعبیر را ندارم. عزیزانی که در رجال تسلط دارند، میدانند در سندش «اسحاق بن ابراهیم طبری» است. آقایان رجالی از او به عنوان کذاب تعبیر میکنند که روایات اندکی دارد. محمد ناظر انبانی واژه کذاب درباره او به کار میبرد. راوی دیگر او «رکیع بن جراح» است. ضعف و انحراف او از امیرالمؤمنین و اهل شراب و فساد اخلاقیاش مشخص است؛ لذا اگر بنا بود آقایان از معجم طبرانی آدرس بدهند، معجم طبرانی آیات دیگری هم دارد که در جلد دهم، صفحه 192 این تعبیر را از رسول اکرم صلی الله علیه و آله دارد که فرمود «إنَّ رَبّی أمَرَنی أن اُزَوِّجَ فاطِمَةَ مِن عَلِی بنِ أبی طالب». یعنی پرودگارم به من امر کرد که فاطمه را به ازدواج علی بن ابیطالب در بیاور.
آیتالله قزوینی ادامه داد: اگر بناست کتاب درسی برای حوزه علمیه بنویسیم، قضیه ازدواج صدیقه طاهره با سندهای معتبر هم در کتب اهل سنت و هم در کتب شیعه مثل عیون اخبار الرضا آمده است. در روایت است «یَا فَاطِمَةُ وَ اللَّهِ مَا أَنَا زَوَّجْتُکِ وَ لَکِنَ اللَّهَ زَوَّجَکِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَات»؛ ای فاطمه، من تو را به ازدواج او (امیرالمؤمنین) در نیاوردم بلکه خداوند تو را از فوق آسمانهای هفتگانه به همسری او در آورد. اگر بناست نقد بشود، باید عزیزان ما برای این کتابهایی که توسط بعضی از افراد نوشته میشود، هر روز جلسه نقد و بررسی بگذارند. گاهی واقعاً با آن ضروریات اعتقادات شیعه تطبیق نمیکند؛ یعنی چون کتاب، کتاب درسی است، باید یک مقداری دقت بیشتری بشود.
وی در طرح اشکال دوم از چاپ جدید «تاریخ اسلام» گفت: در این چاپ جدید شأن نزول آیه ابلاغ را در روز عرفه معرفی کردند. نوشته شده آخرین حج رسول الله صلی الله علیه و آله در سال دهم هجری به حجة الوداع شهرت یافت. بعد از ظهر روز عرفه آن سال، آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک» برای اعلام ولایت علی علیهالسلام نازل شد! اگر شما توانستید در کتب شیعه و سنی و حتی مستشرقین یک نفر را پیدا کنید که بگوید آیه ابلاغ در عرفه نازل شده، من هر اندازه جایزه بخواهید میدهم. آیا این انحراف افکار نیست؟ آلوسی با آن سَلَفی بودنش، در صفحه 193 از جلد ششم تفسیر خود از قول عبد الله بن مسعود بر این موضوع تصریح میکند. من حدود هفتاد روایت از کتب شیعه و سنی دارم که آیه ابلاغ در غدیر نازل شده است. حالا بعضیها میگویند آیه اکمال را در عرفه نازل شده است؛ من هرچه فکر کردم، هیچ توجیهی برای این استدلال پیدا نکردم. در اسباب نزول آقای واحدی نیشابوری آمده آیه ابلاغ در روز غدیر خم نازل شده است. همچنین ابن عساکر در تاریخ دمشق گفته این آیه در روز غدیر خم نازل شده است. ما حدود پنجاه و خردهای روایت داریم که آیه ابلاغ در غدیر نازل شده نه در عرفه.
این استاد حوزه علمیه درباره اشکال سوم این کتاب گفت: مورد بعدی درباره تغییر حدیث ثقلین است. در چاپ قدیم و جدید درباره حدیث ثقلین آمده است «چیزی در میان شما گذاشتم که اگر بر آن تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد و آن کتاب خداوند تبارک و تعالی است.» سنیها میگویند کتابالله و سنتی. در جلد اول تاریخ اسلام در بخش سیره رسولالله آمده است «دو چیز در میان شما گذاشتم، اگر بر آن تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد و آن کتاب خداوند و عترتم و اهل بیتم است.» آدرس از کجا داده شده؟ ابن هشام در سیره نبویه و حاجز در البیان و التبیین. یک استادی میخواهد مراجعه کند، آیا در کتاب سیره نبوی چنین تعبیری است؟ نوشته شده «قد ترکت فیکم ما إن اعتصمتم به فلن تضلّوا أبداً، أمراً بیّناً، کتاب اللَّه و سنّة نبیّه.» از اهل بیت خبری نیست. در کتاب «البیان و التبیین» جاحظ آمده است: «ترکت فیکم ما إن اخذتم به لم تزلوا بعدی؛ کتاب الله.» حال آن که متنی که از این دو کتاب دادید،کتاب خداوند و عترتم و اهل بیتم است. ضمن آنکه آنجا حرف «واو» نداشت بلکه ویرگول داشت؛ همه جا عترتی و اهل بیتی آوردید. ما از علمای اهل سنت مطلب میآوریم از باب قاعده الزام، برای اینکه بگوییم افزون بر این که حدیث ثقلین در منابع ما وجود دارد، اهل سنت هم دارند. خب جاحظ چه جایگاهی دارد؟ شما ببینید ابن حجر عسفلانی وقتی به جاحظ میرسد تعبیرش چیست؟ «کان کَذّاب علی الله و علی رسوله و علی الناس.» آیا به چنین فردی آدرس دادن، زیبنده کتاب درسی است؟
یکی از مؤلفین کتاب «تاریخ اسلام» در پاسخ به نقدهای آیتالله قزوینی گفت: ما شواهد خودمان را از جاهای مختلف میتوانیم گردآوری بکنیم و این کار را هم کردیم. درباره ازدواج حضرت فاطمه سلامالله علیها باید عرض کنم پیامبر هنگام ازدواج فاطمه با توجه به ناداری مالی امیرالمؤمنین، از ویژگیها و امتیازات دیگر ایشان همچون پیشگامی در اسلام، دانش، حلم و بردباری او برای فاطمه سخن گفت. این جمله چه اشکالی دارد؟ این جمله بر خلاف آنچه فرمودید از سوی فاطمه زهرا سلامالله علیها بیان نشده است. ما وقتی به منبعی ارجاع میدهیم، به این معنا نیست که کل آن متن را پذیرفتیم بلکه بخشی از آن را پذیرفتیم و این سخن هم به هیچ عنوان از زبان فاطمه زهرا سلامالله علیها گفته نشده است. درباره حدیث ثقلین، با توجه به ابن اسحاق و آدرس دیگری که به جاحظ داده شده، این مسئله اصلاح شده و «عترتی و اهل بیتی» آمده است.
حجتالاسلام حسینیان مقدم به عنوان یکی از مؤلفین کتاب «تاریخ اسلام» گفت: البته بنده بارها تأکید داشتم که قبل از اینکه کتابی انتشار یابد، حتماً جلسات نقد برگزار شود نه اینکه وقتی انتشار شد، به اشکالات پرداخته شود تا به این ترتیب، اثری که از حوزه میآید، اثری فاخر و قابل استناد باشد. هدف این است متن و محتوا به نام حوزه مقدس علمیه است؛ حوزهای که میراثدار مفیدها و شیخ طائفهها و بزرگان است.
حجتالاسلام محمدی به عنوان مجری تألیف کتاب تاریخ اسلام گفت: اذعان داریم در اینکه نوشتیم آیه اکمال در عرفه نازل شده، اما اینطور هم نیست که بگوییم اگر در عرفه نازل شده، شیعه زیر سؤال میرود یا بر غدیر خدشهای وارد میشود. در هر صورت بنا نیست که اگر اشتباهی داشتیم، قبول نکنیم.
آیتالله حسینی قزوینی در انتها گفت: تدریس این کتاب را خلاف شرع بیّن میدانم، چرا که به قدری مطالب نادرست و انحرافی وجود دارد که ذهن طلبه را مشوش میکند.
سعید شیری
انتهایپیام/