نگاهی به کارنامه رضا کیانیان و یک نقش ماندگار با بینی کج!
بازیگر "قدمگاه" و "خانهای روی آب" درباره گریمش در نقشِ عبیدالله بن زبیر میگوید. آقای میرباقری دیدند و این سؤال را داشتند چرا این بینی کج شد؟ من به ایشان گفتم هر بار به بینی کجِ خود مینگرد به فکر راه راست میافتد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا کیانیان امروز 71 ساله شد. بازیگر مشهدی که برای اولین بار سال 1368 مقابل دوربین فیلم «تمام وسوسههای زمین» ساخته حمید سمندریان قرار گرفت.
فیلم «کیمیا» به کارگردانی احمدرضا درویش در سال 1373 بود که داستان زن و شوهر را در زمان جنگ نشان میداد که منتظر تولد فرزند خود بودند.
با بمباران عراقیها، زن باردار پس از زایمان فوت کرده و فرزند او را جراح زن بزرگ میکند. رضا کیانیان به دلیل بازی در این فیلم موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد از سیزدهمین جشنواره فجر شد.
این هنرمند در کنار بازیگرانی همچون خسرو شکیبایی، بیتا فرهی و زهرا اویسی در فیلم «کیمیا» حضور داشت.
"آژانس شیشهای" فیلمی براساس رویداد واقعی به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمیکیا در سال 1376 بود. رضا کیانیان در نقش سلحشور با هنرمندانی مانند پرویز پرستویی، حبیب رضایی، قاسم زارع و بیتا بادران بازی کرده است.
این هنرمند برای حضور در "آژانس شیشهای"، جایزه بهترین بازیگر نقش دوم را از شانزدهمین جشنواره فجر دریافت کرد.
"خانهای روی آب" فیلم دیگری است که او سال 1380 ایفای نقش کرد.
نقش رضا کیانیان در سریال "شلیک نهایی" را میتوان یکی از معروفترین نقشهای او در تلویزیون دانست چرا که مدل مو و لباسهای او در نقش جمشید تا مدتها میان جوانان به نام مدل جمشیدی معروف بود.
سریال "شلیک نهایی" به کارگردانی محسن شاهمحمدی در سال 1374 از شبکه یک پخش شد و داریوش فرهنگ، رضا کیانیان، آتنه فقیه نصیری، جمشید اسماعیلخانی، شهره سلطانی، سیاوش طهمورث، سیروس گرجستانی، حسین خانی بیک، منوچهر حامدی، جهانگیر فروهر، محمود جعفری و مهدی میامی در این سریال حضور داشتند.
سریال "کیف انگلیسی" یکی از سریالهای موفق تلویزیون در سال 1379بود که رضا کیانیان در نقش روحانی به همراه هنرمندان مطرح عرصه هنر همچون علی مصفا، لیلا حاتمی، محمدرضا شریفینیا، سیروس گرجستانی، فرهاد اصلانی، صبا کمالی، قطب الدین صادقی، فاطمه نوری و حسام نواب صفوی ایفای نقش کرد.
اما در این میان آثار او و حتی کارنامه پُربار هنری رضا کیانیان، بازی در سریال «مختارنامه» و نقش عبدالله بن زبیر خلیفه زبیری در مکه، متفاوتترین نقش هنری را از خودش به جای گذاشت. نقشی که خودش هم خیلی دوست دارد؛ یکی از نقشهایی که به تعبیرِ او تماشاگرهای تلویزیون نسبت به بقیه کارهای او بیشتر به یاد میآورند.
رضا کیانیان درباره این نقش گفته است: "وقتی با آقای میرباقری صحبت کردیم من نقش عبیدالله بین زبیر را بازی کنم، شروع کردم راجع به آن نقش فکر کردم که این شخصیت چگونه تصویر شود. چه شکل و شمایلی داشته باشد و چه ادبیاتی را برای ادای دیالوگ و کلام و فیزیک و حتی راه رفتنش انتخاب کنم. به من گفته بودند این آدم خیلی فربه و چاق است؛ چیز دیگری نبود غیر از سناریویی که جلوی چشمم بود."
یکی از نکاتِ جالب پیشنهاد «کیانیان» به گریمور برای تراشیدن سر بوده است. او میگوید: در قسمتهای مختلف این نقش میبیند دستهایش به گونهای باز است که به هیچچیز دست نمیزند؛ دستمالی در دستانش است و هرچیزی را میگیرد از آن دستمال استفاده میکند. در این فاصله با آقای اسکندری نشستیم تا او گریم کند. اولین تصویری که از دنیای عرب وجود دارد موها مثل قدیم بلند است و بینی عقابی شکل است. با آقای اسکندری خیلی از گریمورها مینشینند چه فکر کردی و من میگویم چه فکر کردی تا به نتیجهای برسیم.
کیانیان تأکید میکند: من اعتقاد داشتم مویِ عبیدالله بن زبیر از ته تراشیده شود. گفتم با بینی عقابی و موی تراشیده شده با اکثر این عربها متفاوت میشود. باورم این بود شخصیت متشرع موهایش را کوتاهتر میکند. ما در روایت داریم حضرت رسول(ص) موهایش بلند بوده است. آدمهای متشرعی که امروز از نزدیک میبینیم اکثر موهایش کوتاه است. چون اعتقادم به ایفای نقش برای امروز است تا دیروز؛ یعنی تماشاگری که به تصاویر امروز عادت دارد، من باید بر مبنای آن تصور و تصاویر دیده شده حرکت کنم. آرامآرام تصور خودم را در ذهن تماشاگر جا بیندازم. موهایم را از ته تراشیدم و پروتزها برای فربه نشان داده شدن این شخصیت هم درست شد.
کیانیان درباره جزئیات بیشتر چهرهپردازی شخصیت عبیدالله بن زبیر در سریال داود میرباقری، توضیح میدهد و اعتقاد دارد: بعد از شکم، گفتیم صورت چاقی هم باید داشته باشد و دو پُفِ زیر چشم قرار گرفت. بینی هم به آقای اسکندری چهرهپرداز پیشنهاد دادم کج باشد تا با بقیه تفاوتی داشته باشد. آقای میرباقری دیدند این سؤال را داشتند چرا این بینی کج شد؟ من به ایشان گفتم هر بار به بینی کجِ خود مینگرد به فکر راه راست میافتد. این شخصیت آرامآرام معماری شد تا شب اولِ فیلمبرداری.
این هنرمندِ سینما، تئاتر و تلویزیون از مواجهه و شبِ اول فیلمبرداری با نقش عبیدالله بن زبیر گفت: "شب اول فیلمبرداری قرار بود تخت روان از آن بالا به پایین بیاید و روی تخت با آن شکمِ بزرگ نشستم و قرار است بقیه را بازی کنم. در هنگام آماده شدن صحنه، با خودم فکر میکردم با این شکم و در عین حال که خلیفه هستید چه شکلی بنشیند. چهار زانو و دو زانو امکان پذیر نیست و همینطور که داشتم تست میکردم یک دفعه یاد زنِ حامله افتادم. وقتی ماههای آخر که مادر خدابیامرزم حامله بود مینشست و پاهایش را باز میکرد نفس میکشید؛ نشستم دیدم که چقدر جالب شد.
از فاصله تخت تا رسیدن به پارتنرهای مقابل هم دو متر بود و باز اینجا هم یادِ زنهای حامله افتادم که خودشان را روی زمین میکشند و میروند. من این کار را کردم و دیدم چقدر خوب است. دست و پا و نوع پیاده شدن از تخت و نشستن آن هم درآمد. در همین اثنا، آقای میرباقری به من گفت همین خوب است! من تعجب کردم که چطور ایشان مرا تحت نظر داشتند. آن زمان آقای میرباقری از پشت مانیتور، همه اتفاقات را تحت نظر داشته است."
اما نکته دیگری که در میانِ این نقشِ رضا کیانیان وجود دارد ادای دیالوگ در عبیدالله بن زبیر است که او دربارهاش چنین گفته است:
"آدمی که چاق باشد و راه میرود به سادگی نمیتواند نفس بکشد و هنهن میکند. هنهن برای ما ریتمی از صحبت میسازد. در نتیجه نوع صحبت کردن به خاطر چاق بودن درمیآید. اما نکته دیگری که مورد توجه قرار دادم، سیاستمدار بودنِ عبیدالله بن زبیر بود که چطور باید این ویژگی را به نمایش درآورد. من میخواهم در رفتارم ریزهکاریهایی بگذارم تماشاگر بگوید عجب سیاسی است. چیکار باید بکنم؟ در عین حال این سیاسبودن را میتوان تلخ و شیرین اجرا کرد و این آدم بسیار شیرین هم بوده است و مردم او را دوست داشتند و لایهای از طنز هم به آن اضافه کرد. بعضاً آقای میرباقری رگه هایی بود که بیشتر شد.
من خواستم با پیش بردن طنازی و جدیّت، تناقضهایی ایجاد کنم که تماشاگر غافلگیر شود. آن نقش را دوست داشته باشد و البته یکی از شیوههای که برای ایفای نقش میتوان از آن بهره برد، آن نقش را دوست داشته باشد. این البته یکی از شیوههایی است که برای نقشهایی میخواهم نمایشی باشد. یعنی همهچیز را به نمایش دربیاورم و آن نمایش را نشان بدهم عین شعبدهبازها و یکسری از نقشها هست من نمایشی بازی نمیکنم و نوع دیگری بازی میکنم. شیوه ایفای نقش عبیدالله بن زبیر را نمایشی انتخاب کردم؛ اما این را بدانید که اگر فیلمنامه و آقای میرباقری به عنوان کارگردان نبودند این فکرها به ذهنم نمیرسید."
اما چطور شد رضا کیانیان در «کیمیا» حضور پیدا کرد...
او سالهای قبل یک بار درباره حضورش در فیلم سینمایی «کیمیا» صحبت کرد و چنین گفت:
"من هنوز معروف نبودم که روزی به من زنگ زدند احمدرضا درویش فیلمی به نام "کیمیا" میسازد. من خیلی خوشحال شدم چون دوست داشتم خودم را نشان دهم. درویش به من گفت حقیقتاً قرار بود این نقش را آقای انتظامی بازی کند اما درگیر کار دیگری شدند. نقش ثروتمندی که از طبقات متجدد و مدرن است. به این و آن گفتم چه کسی میتواند این نقش را ایفا کند گفتند شخصی هست به نام رضا کیانیان که از تئاتر آمده است. فیلمنامه را خواندم و فردا قرار گذاشتم و ساعت 12 و نیم شب از دفتر بیرون آمدیم. با دنیای این کارگردان آشنا شدم و سپس قرارداد بستیم.
بعد از این فیلم که به جشنواره فیلم فجر رفت پیغامهایی به تلفن من ارسال شد که یکی از آنها آقای تقوایی بود. او فیلم را دیده بود و گفت من تو را از نزدیک نمیشناسم اما این نقش آنقدر خوب ایفا شد خواستم تبریک بگویم. و من از این پیامها و تقدیرها بسیار خوشحال شدم. این اخلاق را از ابتدا داشته و دارم."
یکی از نقشهای دیگر رضا کیانیان که مورد توجه قرار گرفت؛ فیلم «قدمگاه» بود؛
این بازیگر سینما و تلویزیون درباره نقشش در فیلم "قدمگاه" که گفته میشود نزدیک به مرحوم انتظامی است، گفت: نوع حرف زدنم شبیه انتظامی بود اما نوع راه رفتن، لباس و حرکتهایم نبود. چون پدر من تازه فوت کرده بود من آن را شبیه به پدرم بازی کردم و پدر من هم همانطور شبیه انتظامی بازی میکرد. چون همان کلاه بابام بود و نوع لباس پوشیدن بود و بقیه فکر میکردند شبیه مرحوم انتظامی است.
یکی از نکاتی که بسیاری از اساتید عرصه هنر خصوصاً حمید سمندریان بارها به آن اشاره میکرد، تحقیق و پژوهش بازیگر بود که کاراکتر و شخصیتی که قرار است بازی کند را خیلی خوب کنکاش کند و با ابعاد شخصیتیاش آشنا شود و بعد جلوی دوربین برود؛ اتفاقی که خیلی کمتر امروز در سینما و تلویزیون ما دیده میشود؛ شاید به همین خاطر است که بیشتر از اینکه بازیگران به شخصیت برسند به تیپ میرسند!
کیانیان در برنامه «شبهای هنر» شبکه چهار یک بار درباره تحقیقکردن برای ایفای نقش «عبیدالله بن زبیر» صحبت کرد و گفت:
"بازیگر در وهله اول باید دنیای کارگردانی که قرار است آن اثر سینمایی یا تلویزیونی را بسازد، بشناسد. وقتی شناخت میتواند راجع به آن شخصیت بهتر تصمیم بگیرد. وقتی بر این مبنا به جزئیات کاراکتر و نقش فکر میکنم. البته برخی اوقات با فیلمنامهنویس این گفتوگوها را دارم و اکثر اوقات کارگردانان؛ پیشنهاد میدهم سناریو و فیلمنامه را تصحیح کنند؛ جاهایی از شخصیتی که میخواهم بازی کنم را کم و زیاد کنند؛حتی برخی اوقات لوکیشن اضافه شود.
برخی از کارها و فیلمها را تحقیق میکنم و برخی را نه. عبیدالله بن زبیر را آنقدر آقای میرباقری کامل خوانده بود و ابهامات مرا جواب میداد احتیاجی نمیدیدم و خیلی کامل بود. اما مثلاً در مورد همین ایشان توضیح میداد سؤال کردم این عبیدالله زبیر در تنهایی خودش به چه چیزی علاقه دارد. مثلاً حرمسرا دارد؛ عبیدالله بین زبیر به خوردن و یکی نماز خواندن علاقه داشته است. آقای میرباقری چرا این را نشان نمیدهی؟ همین را در فیلمنامه قرار بدهی. اگر تماشاگر خصوصیات شخصیتی را ببیند بیشتر به آن نزدیک میشود تا از دور آن را تماشا کند. این در همهجا صادق است حتی در سیاست. با ایشان بحث کردم و ایشان گفت بسیار خوب است. آقای شاه ابراهیمی را صدا زد و گفت خانه عبیدالله را مشرف به کعبه بساز! در صحنهای که عبیدالله غذا میخورد تماشاگر با خودش میگوید چقدر میخورد! اما آن صحنه فقط یک لقمه خوردم، صحنهپردازی حرفهای آنقدر خوب نشان داد."
انتهای پیام/