حمایت بینالمللی از جنایات شیمیایی صدام
جنگ ایران و عراق نشان داد که سلاح شیمیایی بهمنزله سلاح ارزان و قابلدسترس میتواند در هر کشوری با کمترین امکانات آزمایشگاهی تولید شود و در خدمت نیروهای مسلح یا تروریستها قرار گیرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در طول جنگ هشتساله ایران و عراق، بسیاری از کشورهای غربی از جمله آلمان، آمریکا، انگلستان، فرانسه، شوروی، ایتالیا و ... که از طرحان پروتکل 1925 ژنو هستند، در تجهیز عراق برای تولید گازهای شیمیایی نقش داشتند.
هشتم تیرماه 1366، یادآور یکی از تلخترین روزهای تاریخ برای مردم ایران است. نامگذاری این روز به نام روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی به خاطر حملات شیمیایی جنگنده بمبافکنهای رژیم بعثی عراق به شهر سردشت در غرب ایران است. در چنین روزی است که در اثر این جنایت بزرگ، دهها نفر بلافاصله شهید و هزاران نفر مجروح و مصدوم شدند و اکنون نیز از عوارض شدید ریوی، چشمی و پوستی رنج میبرند.
نامگذاری این روز به روز «مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی»، بهانهای شد که دورههای مختلف بهکارگیری این سلاح نامتعارف کشتار دستهجمعی توسط عراق در جنگ هشتساله با ایران، واکنش ایران به این اقدام ضد انسانی و همچنین موضعگیری سازمان ملل متحد بهعنوان عالیترین نهاد حقوقی و سیاسی بینالملل را در قبال این جنایتهای ضد بشری موردبررسی قرار دهیم. استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی در جنگ علیه ایران در سه[1] دوره متمایز انجام شد:
دوره نخست
دوره نخست از آغاز تهاجم برقآسای ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریورماه 1359 تا پایان مقطع آزادسازی مناطق اشغالی، بهویژه آزادی خرمشهر در سوم خردادماه سال 1361 بود که طی آن، نیروهای عراقی بهطور پراکنده و برای در هم شکستن مقاومتهای پراکنده نیروهای رزمنده ایران و هموار کردن مسیر پیشروی به داخل خاک کشور ما، از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند.
دوره دوم، به استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی اختصاص دارد که از مردادماه سال 1361 همزمان با آغاز نخستین عملیات نفوذی نیروهای ایران به داخل خاک عراق- عملیات رمضان – با هدف تنبیه متجاوز آغاز شد و تا پایان سال 1365 و نبردهای بزرگ کربلای 4 و 5 ادامه یافت.
دوره دوم بهکارگیری سلاح شیمیایی
در این دوره، عراق با اتخاذ تاکتیک نظامی دفاع مطلق در زمین، از جنگافزارهای شیمیایی در نقش سلاح تدافعی استفاده کرد تا به کمک آن، عملیاتهای تهاجمی متکی به انبوه نیروهای پیاده جمهوری اسلامی ایران را خنثی کند. در طول این دوره، ارتش عراق بیش از 230 بار، مواضع نیروها، مراکز پشتیبانی و تدارکاتی و حتی شهرها و مناطق غیرنظامی ایران را هدف حملات شیمیایی قرار داد؛ اقدامی که درمجموع، حدود 42 هزار نفر تلفات اعم از کشته و مجروح را در پی داشت.
دوره سوم بهکارگیری سلاحهای شیمیایی
دوره سوم جنگ شیمیایی بین عراق و ایران از آغاز سال 1366 شروع شد و تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 و حتی پس از آن تا تابستان سال 1367 ادامه یافت. در این دوره ارتش عراق پس از برطرف کردن ضعفهای تاکتیکی خود در زمینه کاربرد گازهای شیمیایی در دو دوره گذشته و دستیابی به عوامل شیمیایی مضاعف یا دوگانه توانست از آنها بهعنوان یک سلاح تهاجمی برای بازپسگیری مناطق تحت کنترل نیروهای ایران استفاده کند.
نظامیان عراقی همچنین موفق شدند از این سلاحها بهعنوان بخشی از عملیاتهای هماهنگ شده خود در بهار 1367 علیه نیروهای ایران در فاو، شلمچه و جبهههای غرب و شمال بهره گیرند و عملاً نیروهای ایرانی را به عقبنشینی از مواضع تصرفشده مجبور کنند.
فعالیت دیپلماتیک ایران و واکنش سازمان ملل[2]
اما حملات گسترده شیمیایی عراق علیه نیروهای ایران در زمستان سال 1363 در منطقه عملیاتی بدر، سبب شد تا جمهوری اسلامی ایران طی درخواستی از دبیر کل سازمان ملل، اعزام یک هیئت کارشناسی را درخواست کند. در پاسخ به دادخواست ایران، دبیر کل به ابتکار خود و پس از مشورت با اعضای شورای امنیت، طرح 8 مادهای را تهیه و در بازدیدی که در ماه آوریل سال 1985 (فروردینماه سال 1364) از تهران و بغداد داشت، به دو کشور ارائه داد.
بر اساس بند 4 این طرح، هر دو دولت ایران و عراق موظف شدند؛ پیش از 19 فروردینماه سال 1364، از مجاری محرمانه، تعهد خود را با رعایت ضوابط مندرج در پروتکل 1925 ژنو در مورد منع استفاده از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی به دبیر کل اعلام کنند. درخواستی که جمهوری اسلامی ایران بدان پاسخ مثبت داد و آمادگی خود را برای همکاری در این ارتباط اعلام کرد و عراق با ابراز بهانههایی از پذیرش آن خودداری کرد و دقیقاً از 19 فروردین ماه، موج جدیدی از حملات شیمیایی را علیه نیروهای ایران از سر گرفت و تا آخرین ماه، حدود 19 بار مناطق عملیاتی بدر و خیبر را هدف گلولهباران و بمباران شیمیایی قرار داد که در نتیجه آن، حدود 1650 نفر از نیروهای ایرانی مجروح و 10 تن از آنها شهید شدند.
در پی این حملات جمهوری اسلامی ایران بار دیگر از دبیر کل درخواست کرد تا هیئت کارشناسی دیگری به منطقه اعزام شود. دبیر کل گزارش کارشناس اعزامی را همراه با نامهای که در آن، اتهام عراق مبنی بر حمله شیمیایی علیه نیروهای ایرانی تائید شده بود، به شورای امنیت فرستاد. شورای امنیت نیز در ششم اردیبهشتماه تشکیل جلسه داد و با صدور بیانیهای، با ابراز نگرانی از اینکه در جنگ ایران و عراق، سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایرانی به کار گرفتهشده، استفاده مکرر از سلاحهای شیمیایی و کاربرد احتمالی این سلاحها را در آینده قویاً محکوم کرد.
در این بیانیه همچنین، پایان مخاصمات و حل کامل، جامع، عادلانه و شرافتمندانه مسائل مورد اختلاف بین دو کشور نیز درخواست شده بود. با وجود این شورای امنیت بار دیگر، از عراق بهعنوان بهکارگیرنده سلاحهای شیمیایی نام نبرد و تنها با اشاره به اینکه سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی به کار گرفته شده است، بهطور غیرمستقیم عراق را محکوم کرد. رژیم بغداد از این بیانیه برآشفت و در پاسخ بدان، مسئله کاربرد سلاحهای شیمیایی را موضوع درجه دوم خواند. هرچند بدین ترتیب، عراق عدم تمکین خود را نسبت به بیانیه شورای امنیت نشان داد، اما تحت فشار افکار عمومی جهان، تا زمان انجام عملیات والفجر 8، از بهکارگیری سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران خودداری کرد.
عملیات والفجر 8 و توسل مجدد عراق به سلاحهای شیمیایی
با آغاز عملیات والفجر 8 در منطقه عمومی فاو در 20 بهمنماه سال 1364، نیروهای عراقی که توان مقابله با این هجوم حسابشده و منظم نیروهای ایرانی را نداشتند، بار دیگر به سلاحهای شیمیایی متوسل شدند و یکی از بیسابقهترین حملات شیمیایی را در تاریخ جنگهای شیمیایی رقم زدند.
با ورود نیروهای ایران به شهر فاو و درهم شکسته شدن تمامی ضد حملات ارتش عراق و مهمتر از همه، به محاصره در آمدن گارد ریاست جمهوری این کشور در نزدیکی کارخانه نمک، عراقیها تنها چاره را استفاده از سلاحهای شیمیایی دانستند. آنها طی 15 روز، بیش از هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد شیمیایی را علیه نیروهای ایرانی مستقر در فاو به کار گرفتند و منطقه عملیاتی را با بیش از هزار بمب شیمیایی بمباران کردند.
در پی این حملات، جمهوری اسلامی ایران در 25 بهمنماه سال 1364 با اعلام اینکه عراق بار دیگر از سلاحهای شیمیایی در جبهههای جنگ استفاده کرده است، با اصرار از سازمان ملل خواست تا هیئت تحقیقی را به محل اعزام کند. در این مرحله، گستردگی استفاده عراق از گازهای شیمیایی به حدی بود که ایران تهدید کرد، اگر در این مورد، سازمان ملل و شورای امنیت تدابیری اتخاذ نکند، ایران به مقابله بهمثل متوسل خواهد شد.
بدین ترتیب، اعضای شورای امنیت در 5 اسفند 1364 تشکیل جلسه دادند و قطعنامه 582 را به تصویب رساندند و در بند 2 قسمت اجرایی آن، از نقض حقوق انسانی در جنگ ایران و عراق، بهویژه استفاده از سلاحهای شیمیایی مغایر با پروتکل 1925 ژنو اظهار تأسف کردند. بدین ترتیب شورای امنیت برای چندمین بار از یادآوری نام عراق بهعنوان آغازکننده جنگ شیمیایی خودداری کرد و از جنایتهای این کشور چشم پوشید.
در همین حال جمهوری اسلامی ایران قطعنامه شورای امنیت را، قدم مثبتی برای محکوم کردن عراق بهعنوان متجاوز و سپس پایان عادلانه جنگ خواند و از شورای امنیت درخواست کرد تا در راستای انجام وظایف خود، عراق را بهعنوان بهکارگیرنده سلاحهای شیمیایی محکوم کند.
رئیس شورای امنیت با صدور بیانیه اول فروردین 1365، برای نخستین بار، با یادآوری نام کشور بهکارگیرنده سلاحهای شیمیایی، کاربرد اینگونه سلاحها را در جنگ ایران و عراق بهشدت محکوم کرد. بدین ترتیب جمهوری اسلامی سال 1364 را با موفقیتی سیاسی در صحنه بینالمللی به پایان برد.
باوجود این، هیچیک از این اقدامات، نتوانست عراق را به خودداری از بهکارگیری سلاحهای شیمیایی در جبهههای جنگ وادار کند. این کشور با بیاعتنایی به افکار عمومی جهان، تهدید کرد در صورت ادامه جنگ و حملات ایران، همچنان، از گازهای شیمیایی استفاده خواهد کرد؛ چرا که معتقد بود در حال دفاع از خود در مقابل حمله ایرانیان است و خود را قربانی حمله نظامی ایران تلقی میکند و اعمالش را دفاع مشروع میداند.
جنگ شیمیایی در سال 1365
در سال1365، حملات شیمیایی عراق به دو علت افزایش زیادی یافت: 1) افزایش تعداد حملات نیروهای ایران به داخل خاک عراق؛ و 2) آغاز استراتژی دفاع متحرک عراق. بدین ترتیب، در این سال، تعداد حملات شیمیایی به 79 مورد، یعنی دو برابر سال پیش افزایش یافت. موقعیت جغرافیایی مناطق بمبارانشده نشان میدهد که مواضع مورد هجوم در این سال نیز تابعی از مناطق عملیاتی نیروهای ایران بوده است، بهطوریکه در ماههای فروردین و اردیبهشت سال 1365، با ادامه عملیات والفجر 8، محور فاو و منطقه عملیاتی آن بهشدت هدف حملات شیمیایی قرار گرفت و هواپیماهای عراق بمبهای حاوی گاز خردل را در منطقه فرو ریختند.
همچنین برای تصرف مهران در اردیبهشتماه 1365 و منطقه عملیاتی شیخ صالح در غرب کشور در شهریور این سال، از گلولههای حاوی گاز خردل و اعصاب استفاده کردند. اوج حملات شیمیایی عراق در سال 1365 همانند سالهای گذشته، در زمستان و با آغاز عملیات بزرگ کربلای 4 و 5 اتفاق افتاد. در 10 دیماه این سال، اجرای عملیات بزرگ کربلای 4 در محور جزیره مینو، خرمشهر- آبادان و بلافاصله پس از آن، عملیات کربلای 5 در شلمچه در 19 دیماه سال 1365 و همزمان با عملیات کربلای 6 در محور سومار در غرب کشور سبب شد که یکی دیگر از شدیدترین حملات شیمیایی در جنگ ایران و عراق رخ دهد.
به دنبال این حملات گسترده، جمهوری اسلامی ایران از دبیرکل خواست، هیئت تحقیق را به ایران اعزام کند. هیئت تحقیقی در 8 اسفندماه سال 1365 به ایران سفر کرد و با تعدادی از اسیران عراقی و مجروحان ایرانی که در اثر بمباران شیمیایی مجروح شده و در بیمارستان بستری بودند، دیدار و گفتگو کردند.
هیئت مزبور پس از بازگشت از ایران، در گزارشی به دبیر کل سازمان ملل، کاربرد مجدد جنگافزارهای شیمیایی را در جنگ ایران و عراق مورد تائید قرار داد. دبیر کل این گزارش را طی نامهای به شورای امنیت تسلیم داشت، اما شورا به آن توجهی نکرد و موضوع را مسکوت گذاشت. این بیاعتنایی شورای امنیت در پایان سال 1365 در حالی رخ داد که تعداد حملات شیمیایی عراق در این سال به رقم بیسابقه 79 مورد رسیده بود و بر اساس برخی از اسناد موجود، تعداد مصدومان شیمیایی ایران به 12 هزار نفر بالغ میشد، اما فاجعه بزرگتری در راه بود که در سال 1366 روی داد.
فاجعه شیمیایی در سال 1366
با به بنبست رسیدن جنگ در جبهههای جنوب، جمهوری اسلامی ایران بهناچار، استراتژی عملیاتی خود را تغییر داد و کانون اصلی حملاتش را از مناطق جنوبی به مناطق شمالی عراق منتقل کرد. کشاندن نیروهای عراقی مستقر در استحکامات نفوذناپذیر جنوب به جبهههای شمال، یکی از مهمترین اهداف نظامی ایران بود تا از این طریق، فرصت لازم را برای وارد آوردن ضربات نهایی به آنان به دست آورد، اما ارتش عراق فریب استراتژی نظامی ایران را نخورد و از همان آغاز امر، برای مقابله با حملات نیروهای ایرانی در جبهههای شمال، به سلاح شیمیایی متوسل شد تا منطقه ر ا به سرزمین سوخته برای ایرانیان تبدیل کند.
با آغاز عملیات کربلای 8، در فروردینماه سال 1366، نیروهای عراقی، منطقه عملیاتی شلمچه را در روزهای 18، 19، 20، 21 فروردینماه، از زمین و هوا، هدف حملات شیمیایی قرار دادند و با استفاده از عوامل تاولزا، خردل و خون، بیش از 140 تن از نیروهای ایران را مصدوم کردند. باوجود این، مهمترین حمله شیمیایی در 27 فروردینماه سال 1366 در منطقه سلیمانیه و اربیل عراق رخ داد و هواپیماهای عراقی با بمباران این مناطق با گاز خردل، 70 تن را شهید و 380 تن دیگر را مجروح کردند.
با آغاز عملیات کربلای 10 در منطقه ماووت عراق، نیروهای عراقی بار دیگر، بهجای روبرو شدن با نیروهای عملکننده ایرانی، به دفاع شیمیایی متوسل شدند و با بمباران منطقه عملیاتی در روز 17 اردیبهشتماه، از تداوم عملیات و پیشروی نیروهای ایران به عمق خاک عراق جلوگیری کردند. در پی این حملات، جمهوری اسلامی ایران، اعزام هیئت کارشناسی را از دبیر کل سازمان ملل خواستار شد. عراق نیز با ادعای کاربرد سلاح شیمیایی از سوی ایران، درخواست مشابهی را عنوان کرد.
هیئت کارشناسی از 22 تا 29 ماه آوریل در ایران و از 29 آوریل تا سوم ماه می در عراق به جمعآوری شواهد و اطلاعات پرداخت و در ششم ماه می، گزارش خود را به دبیر کل تسلیم کرد. در این گزارش آمده بود: 1) نیروهای عراقی بارها از سلاحهای شیمیایی بهصورت بمباران هوایی یا حمله موشکی علیه نیروهای ایرانی استفاده کردهاند.2 ) غیرنظامیان ایرانی در اثر گازهای شیمیایی مجروح شدهاند؛ و 3) پرسنل نظامی عراق براثر عوامل شیمیایی جراحتهایی را متحمل شدهاند که از گاز خردل و التهاب ریوی ناشی است.
دبیر کل این گزارش را در 18 اردیبهشت ماه به شورای امنیت فرستاد و در نامه خود به ریاست شورا، با ابراز تأسف از کاربرد سلاحهای شیمیایی، تصریح کرد که نیروهای عراقی بار دیگر از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی استفاده کردهاند و وارد آمدن جراحتهایی را به غیرنظامیان در جمهوری اسلامی ایران موجب شدهاند.
شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به گزارش هیئت کارشناسی و نامه دبیر کل، در 24 اردیبهشتماه تشکیل جلسه داد و پس از مشورتهای اعضای شورا، بیانیهای صادر شد که در آن آمده بود: غیرنظامیان در ایران بر اثر سلاحهای شیمیایی مجروح شدهاند.
فاجعه شیمیایی سردشت
شورا در پایان بیانیه، بدون آوردن نام عراق، استفاده مکرر از سلاحهای شیمیایی را بهشدت محکوم کرد. پس از این بیانیه و متوقف شدن عملیاتهای تهاجمی نیروهای ایران در داخل خاک عراق، حدود 40 روز از حملات شیمیایی خبری نبود، اما این آرامش پیش از طوفان بود؛ چراکه با آغاز عملیات نصر 4 در اول تیرماه، سال 1366 عراق یکی از فاجعهآمیزترین حملات شیمیایی خود را انجام داد و در روز هفتم تیرماه همین سال، چهار نقطه شهر سردشت را با استفاده از گاز خردل بمباران کرد که در اثر آن، تعداد زیادی از مردم شهر مصدوم شدند و بیش از 25 تن از آنان جان باختند.
در پی حمله شیمیایی به شهر سردشت، کاردار ایران در سازمان ملل، طی نامهای به دبیر کل از وی خواست، هیئت کارشناسی را برای تحقیق درباره بمباران شیمیایی سردشت به ایران اعزام کند. اما تلاشها و درخواستهای جمهوری اسلامی ایران برای اعزام هیئت کارشناسی و بازدید آن از شهر سردشت به نتیجهای نرسید و ایران، شورای امنیت و دبیر کل را به این متهم کرد که در مقابل جنایتهای عراق در سردشت، هیچ اقدامی نکردهاند.
با ادامه سکوت مجامع بینالمللی، عراق به حملات شیمیایی خود ادامه داد و ضمن استفاده از سلاحهای شیمیایی در منطقه عملیاتی نصر 4، ارتفاعات قشن، دوقلو و اسپیدار در روزهای 8 و 9 تیرماه 1366، روستاهای اطراف سردشت را هدف حملات گسترده شیمیایی قرار داد که در نتیجه این حملات، 15 تن مصدوم و دو تن شهید شدند.
جنایت شیمیایی حلبچه
اما در این ماه فاجعهای اتفاق افتاد که همه جهانیان ر ا تحت تأثیر قرارداد. با آغاز عملیات والفجر 10 در جبهه شمال و تصرف شهر حلبچه، هواپیماهای عراقی با استفاده از عناصر شیمیایی گاز خردل؛ اعصاب و سیانور؛ این شهر و روستاهای اطراف آن را بمباران کردند که در نتیجه آن، بیش از 9000 نفر تحت تأثیر عوامل شیمیایی قرار گرفتند و 5000 نفر از آنها کشته شدند.
در پی این حادثه، روزنامه انگلیسی گاردین، حمله شیمیایی به حلبچه را بزرگترین جنایت جنگی عراق در جنگ علیه ایران دانست و نوشت: دو انگیزه وقوع این عمل وقیحانه را موجب شد. یکی ضربه زدن به نیروهای ایرانی در حال پیشروی و دیگری سرکوب اقلیت مورد غضب کرد. در پی حمله شیمیایی به حلبچه، وزارت امور خارجه ایران از دبیر کل خواست تا هیئتی را برای تحقیق به منطقه اعزام کند، اما دبیر کل اعلام کرد؛ از آنجا که حلبچه، جزء قلمرو ایران نیست، مانع حقوقی برای اعزام هیئت تحقیق به این شهر وجود دارد. بدین ترتیب، بزرگترین جنایتهای جنگی عراق در شورای امنیت نادیده گرفته شد و سال 1366، در حالی پایان یافت که فاجعه حلبچه به مبحث روز رسانههای گروهی جهان تبدیلشده بود.
دوره سوم: کاربرد جنگافزار شیمیایی بهمنزله یک سلاح تهاجمی
هرچند سومین دوره استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی بهصورت وسیع از ابتدای سال 1367 آغاز شد و تا پایان جنگ ادامه یافت، اما این شیوه بهصورت محدود در سال 1365 در استراتژی دفاع متحرک عراق و تصرف مهران به کار گرفتهشده بود. در دور سوم، ارتش عراق موفق شد، ضعفهای تاکتیکی خود در شیوه استفاده از گازهای سمی را رفع کند و با دستیابی به عوامل شیمیایی مضاعف یا ترکیبی از آنها بهمنزله سلاحی تهاجمی برای بازپسگیری مناطق تحت تصرف نیروهای ایران بهره گیرد.
نیروهای عراقی با استفاده گسترده از اینگونه سلاحها به منزله آتش پشتیبانی نیروهای عملکننده خود موفق شدند در خلال چند ساعت، بندر فاو را از دست نیروهای ایران خارج کنند. منابع خارجی تعداد تلفات نیروهای ایرانی را در این حمله 5000 نفر دانستند که مبالغهآمیز به نظر میرسد. دومین حمله عراق در ماه می سال 1988 (خرداد 1367) در منطقه عملیاتی کربلای 5 در شلمچه رخ داد که طی آن، عراقیها با توسل به گازهای شیمیایی موفق شدند، نیروهای ایران را از بخشی از مناطق تحت کنترل عقب برانند. در این عملیات، از عوامل گاز خردل و اعصاب بهطور گسترده استفاده شد. در ماه بعد، عراقیها با دو حمله همزمان در مهران و جزایر مجنون، بارانی از گازهای شیمیایی را روی نیروهای ایران ریختند و آنان را به تخلیه مواضع خود در داخل خاک عراق مجبور کردند.
نتیجهگیری
استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی در طول هشت سال جنگ علیه جمهوری اسلامی و سکوت و بیاعتنایی مجامع بینالمللی در قبال آن، چند درس اساسی را به همراه داشت:
هرچند تحولات گستردهای در قوانین و مقررات بینالمللی درباره منع بهکارگیری سلاحهای کشتارجمعی در جهان رخ داده است، اما این قوانین و مقررات همچنان فاقد ضمانت اجرایی کافی و وافی هستند و اتکای صرف به افکار و وجدان عمومی نمیتواند مانع از استفاده ازاینگونه سلاحها در جنگها شود. جنگ ایران و عراق نشان داد که سلاح شیمیایی بهمنزله سلاح ارزان و قابلدسترس میتواند در هر کشوری با کمترین امکانات آزمایشگاهی تولید شود و در خدمت نیروهای مسلح یا تروریستها قرار گیرد؛ بنابراین، تلاش گستردهای صورت گرفت تا آمادگی دفاعی برای مقابله با جنگ شیمیایی در سازمان رزم ارتشهای دنیا طراحی و تعریف شود.
در طول جنگ هشتساله ایران و عراق، بسیاری از کشورهای غربی از جمله آلمان، آمریکا، انگلستان، فرانسه، شوروی، ایتالیا و ... که از طراحان پروتکل 1925 ژنو هستند، در تجهیز عراق برای تولید گازهای شیمیایی نقش داشتند. علت این همکاری را میتوان در دو نکته خلاصه کرد: الف) حمایت از عراق در جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ؛ و ب) کسب سود و نفع طلبی.
منبع:
[1]فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره 4، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار 1382، صفحات 51، 52.
[2]فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره 5، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تابستان 1382، صفحات 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62.
انتهای پیام/