چرا آمریکا دست به جنایت انهدام هواپیمای مسافربری در خلیج فارس زد؟
همه دلایل جنایت بزرگ در خلیج فارس به نحوه پیشرفت جنگ تحمیلی و برآورده نشدن خواست آمریکا در نحوه اداره جنگ برمیگردد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی جزیره "هنگام" مورد هجوم یگانهای دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آبهای خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد. این هواپیما با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر قرار گرفت.
آدمیرال ویلیام راجرز در سوم ژوئیه 1988 دستور حمله به هواپیمای مسافربری ایران را صادر کرد و یک ماجرای بینالمللی برای آمریکا به وجود آورد. ناو وینسنس در این حمله دو موشک 2MR-SM بهسمت این هواپیما که حامل 290 مسافر بود شلیک کرد که بر اثر آن همه مسافران و خدمه هواپیمای آن کشته شدند و جنازه خیلی از آنها پیدا نشد.
آمریکاییها دلیل موجهی برای این شلیک ارائه نکردند، در ابتدا آن را یک هواپیمای نظامی خواندند سپس هواپیما را خارج از دالان هوایی وانمود کردند و پس از آن که مسیر قانونی هواپیما مورد تأیید سازمانهای بینالمللی هواپیمایی ایکائو و یاتا قرار گرفت گفتند این هواپیما را با اف14 اشتباه گرفتهاند بعداً هم به فرمانده ناو وینسنس مدال شجاعت اعطا کردند. متخصصان هوایی بیطرف در آن زمان معتقد بودند فرمانده و مسئولان ناو وینسنس بههنگام حمله به این هواپیما میدانستند که با یک هواپیمای مسافربری مواجهاند.
وقتی ناو وینسنس پس از پایان مأموریتش به سواحل ساندیگو برگشت از کاپیتان راجرز و خدمه همراهش مانند قهرمانان جنگ استقبال شد و به ویل راجرز در زمان بازنشستگیاش مدال شجاعت اعطا شد، بعد از این واقعه راجرز در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: «اگر صدها بار نیز آن اتفاق رخ دهد باز هم دستور شلیک خواهم داد.»، مدتی بعد دختر ویل راجرز فرمانده ناو آمریکایی بهدلیل اقدام پدرش خودکشی کرد، پس از این اقدام ویل راجرز گفت: «ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران بهدستور مقامات ارشد ارتش آمریکا بوده و اراده در این کار نداشته است.»
اما چهچیزی باعث شد آمریکا وقاحت در جنگ را به اینجا برساند و یک هواپیمای مسافربری را اینگونه با مسافران غیرنظامیاش عمداً از بین ببرد؟ همه دلایل قضیه به نحوه پیشرفت جنگ تحمیلی و برآورده نشدن خواست آمریکا در نحوه اداره جنگ برمیگردد.
دولت آمریکا تصور میکرد در جنگی که با تحریک و تشویق خودش علیه ایران شروع شده است رژیم بعثی عراق میتواند ظرف مدت کوتاهی ایران را به تصرف درآورد اما در همان سالهای ابتدایی جنگ متوجه شد نیروهای ایران در جبههها سربازان بعثی را قدم به قدم وادار به عقبنشینی کردند پس تصمیم گرفت روابط خود را با عراق بهصورت رسمی از سر بگیرد و حمایتهای خود را بهصورت قانونی و موجه درآورد.
جورج شولتز وزیر خارجه دولت ریگان در 25 اردیبهشت 1986 در سخنرانی خود در جمع صهیونیستهای آمریکا گفت: «خطر در خلیج فارس یک خطر واقعی است اگر خمینیسم در منطقه پیشرفت کند منافع استراتژیک آمریکا آسیب خواهد دید و بدیهی است که منافع اسرائیل نیز ضربه خواهد خورد.»
صدام در اردیبهشت 1363 گفته بود؛ «از اطلاعاتی که خلبانهای آمریکایی با به پرواز در آوردن آواکسهای عربستان سعودی به دست میآوردند استفاده میکرده است.»، سازمان سیا همچنین گروهی از افسران اطلاعاتی خود را به بغداد فرستاد تا برای طراحی برنامههای دفاعی جدید به صدام کمک کنند یک ایستگاه سرّی هم در نزدیک کاخ ریاستجمهوری در بغداد تأسیس کردند.
هوارد تیچر یکی از افسران ارشد سازمان سیا گفت: «ما به عراق آنچه را لازم داشت تا از ایرانیها شکست نخورد دادیم، ما تمام آسیبپذیریهای آنها را در خطوط دفاعیشان تشخیص دادیم و از این نقاط ضعف مطلعشان ساختیم ما میدانستیم که اگر این کار را نمیکردیم ارتش ایران تا خود بغداد پیش میرفت.»
همه این تلاشها برای آن بود که حکومت صدام را از سقوط نجات دهند تا عراق بهعنوان سدی در برابر انقلاب اسلامی در منطقه باشد. در مرداد 1365 سازمان سیا یک سیستم الکترونیکی بسیار پیچیده و امن ارتباطی گسترده بهراه انداخت که واشنگتن را مستقیماً به بغداد مربوط میکرد. بنابر گزارشی که در روزنامه واشنگتن پست در سال 1986 منتشر شد، تی.کیسی، رئیس سازمان سیا با مقامات عراقی در واشنگتن ملاقات کرد تا مطمئن شود این شبکه ارتباطی بهدرستی کار میکند و در ضمن عراقیها را به انجام حملات بیشتری به خاک ایران تشویق کرد.
روزنامه لسآنجلس تایمز در مرداد 1369 بهنقل از یک متخصص مسائل خاورمیانه در انستیتو مطالعاتی «بنیاد کارنگی» چنین مینویسد: "بدون کمک آمریکا بیتردید بغداد ماهها و حتی سالها در جنگ در جا میزد و طبعاً عراق در یک جنگ فرسایشی هم از نظر نظامی و هم از نظر اقتصاد بازنده بود". آمریکا سعی داشت با استراتژی جنگ علیه ایران دولت جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره بنشاند.
همکاری ناوهای جنگی آمریکا با جنگندههای عراقی در راستای از بین بردن نفتکشهای ایرانی در خلیج فارس و انهدام ترمینالهای نفتی ایران جزئی از این استراتژی بود به همین دلیل بخشی از توطئههای آمریکا به جنگ دریایی در خلیج فارس، جنگ نفتکشها و توطئه در تحریم نفت بهعنوان بزرگترین سرمایه اقتصادی کشورها کشیده شد.
سومین مرحله جنگ نفتکشها و سنگینترین مرحله بعد از پیروزی عملیات کربلای5 بود. عراقیها مصمم شده بودند هر طور شده بنیه اقتصادی ایران را تضعیف کنند. ایران مجبور شد 15 فروند کشتی نفتکش از یونان، لندن و نروژ خریداری کند و عملیات مقابله به مثل را در دستور کار خود قرار دهد، این باعث شد ناو جنگی وینسنس بهفرماندهی دریادار ویلیام راجرز در هفتم خرداد 67 از بندر ساندیگو برای اسکورت نفتکشهای عراق و متحدانش راهی آبهای خلیج فارس شود و نهایتاً بعد از کارشکنیهای فراوان در 12 تیر 67 اقدام به جنایتی بهبزرگی کشتن 290 مسافر ایرانی در هواپیمای ایرباس کرد.
نجمه سادات مولایی
انتهای پیام/+