مهمترین خطاهای اردوغان و آکپارتی از نگاه عبدالله گل
در نصب و عزل مسئولین، خطا و انحراف میبینم. اکنون افرادی در مناصب مهم هستند که سابقه سیاسی دارند اما غالباً فاقد تخصص، توان و دانش حرفهای هستند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، عبدالله گل، یازدهمین رئیس جمهور ترکیه، این روزها در صحنه سیاسی ترکیه حضور ملموسی ندارد و پس از جدایی از حزب عدالت و توسعه که به دست خود او تاسیس شده بود، عضو گروه و جریان دیگری نشده است. اما همه می دانند که او مهمترین حامی و مشوق علی باباجان رهبر حزب جهش و دموکراسی است و روابط نزدیکی با احمد داود اوغلو و بسیاری دیگر از سیاستمداران ترکیه دارد.
گل که تحصیلات اقتصادی خود را در مقطع دکترا در انگلیس به پایان رسانده و مدتها مدیر یکی از بانک های سعودی در ریاض بوده، انتقادات روشنی از سیاست های دولت کنونی ترکیه دارد. او در مصاحبه با روزنامه قرار، به نکاتی اشاره کرده که به زعم او مهم ترین خطاهای اردوغان و تیم او را روشن می کند.
آسیب های نظام ریاستی
چهار سال از تغییر نظام سیاسی و اجرایی ترکیه از پارلمانی به ریاستی گذشت. کارنامه این سیستم در این چهار سال را چگونه ارزیابی می کنید؟
زمانی که رئیس جمهور بودم، همیشه بر این تاکید می کردم که نظام پارلمانی برای ترکیه مناسب تر است. اما در عین حال، به شکل قاطعانه مخالف نظام ریاستی نبودم. تغییراتی که در قانون اساسی فعلی ما به وجود آمد، برای این نبود که همه نیروها در یک دست جمع شوند و قدرت یک قبضه در اختیار رئیس باشد.
قانون اساسی برخلاف چنین میل و خواستی طراحی شد، اما در عمل چنین نتیجه ای به بار آمد.
زمانی که تغییر قانون اساسی در دستور کار قرار گرفت، چنین نبود که گروهی از بهترین حقوق دانان ترکیه گرد هم آمده باشند و عقل و دانششان را روی هم بگذارند و یک قانون خوب و بدون اشکال بنویسند. البته این خیلی ناراحت کننده است. زیرا قانون اساسی عالی ترین سند کشور است. یک سند فراگیر و لازم الاجرا برای همه افراد است. قانون اساسی نه تنها به یک دوره یا یک شخص مربوط می شود، بلکه دوره ها و دولت های بعدی را نیز مقید می کند. پس باید بسیار با دقت و بر اساس معیارهای جهانی تدوین می شد.
بازگشت به نظام پارلمانی
احزاب اپوزیسیون در مورد نظام پارلمانی مطالعات و توضیحاتی دارند و معتقدند که ترکیه باید باز هم به نظام پارلمانی بازگردد. شما این رویکرد مخالفین را چگونه می بینید؟
آنان اظهاراتی درباره نظام پارلمانی و مسائل اساسی سیاسی و حقوقی دارند. وقتی که به این اظهارات نگاه میکنم، میبینم که آنها اصول درست و مناسب دموکراسیهای پیشرفته را مطرح کرده اند و به همین خاطر کارشان را بسیار ارزشمند میدانم. اما مهم این است که آیا می توانند این هدف را تحقق بخشند یا خیر.
اشتباهات حزب عدالت و توسعه
در دولتهای قبلی حزب عدالت و توسعه، شما در پستهای نخستوزیر، وزارت خارجه و رئیسجمهور حضور داشتید و آن دولت ها تا سال 2011 به موفقیتهای بسیار مهمی دست یافتند. حتی کسانی که مخالف حزب عدالت و توسعه هستند، از آن اقدامات قدردانی می کنند. با این حال، ظاهراً مدتهاست که روند پیشرفت و اقدامات مثبت متوقف شده است. نظر شما چیست؟
وقتی به متون دوران تأسیس حزب عدالت و توسعه، اسناد، اعلامیه های انتخاباتی و مواضعمان درباره دموکراسی، قانون، اقتصاد، حقوق بشر و سیاست خارجی نگاه می کنیم، می بینیم که اینها هنوز برای ترکیه دیدگاه هایی تازه، ارزشمند و معتبر هستند.
بزرگترین امتیاز ما همکاری با افراد کاردان و واجد شرایط در همه پست ها و سمت ها بوده است. در کشورهای دموکراتیک، شما حق دارید افرادی را که مطابق با جهان بینی شما هستند، در چارچوب قوانین، اما بر اساس شایستگی، به بالاترین مناصب برسانید. این کاری است که ما در دوره اول خود انجام دادیم.
در آن زمان افرادی را آوردیم و با آنها کار کردیم که در کل ساختار بوروکراسی کشور، در حرفه های شغلی خود به بهترین شکل آموزش دیده بودند و رزومه بسیار موفقی داشتند و همیشه کار درست را انجام می دادند. مجموعه ای از بهترین بروکرات ها را به کار گرفتیم و دانش و توان آنها به موفقیت ما کمک زیادی کرد. اما راستش را بخواهید، همین حالا من در نصب و عزل مسئولین، خطا و انحراف می بینم. اکنون افرادی در مناصب مهم هستند که سابقه سیاسی دارند اما غالباً فاقد تخصص، توان و دانش حرفه ای هستند.
دو سبک مدیریتی متفاوت
زمانی که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید، انتظار این بود که این حزب، همه جا را با تعدادی اسلامگرا پر کند و درها را به روی دیگران ببندند. اما حقیقتاً چنین نشد و بسیاری از مقامات و مسئولین قدرتمند حزب، اساساً اسلامگرا هم نبودند و فقط به خاطر دانش و توان به کار گرفته شدند. چه شد که این سبک و دیدگاه تخریب شد و از بین رفت؟
به طور کلی دو سبک در مدیریت وجود دارد. اولاً، قبل از اینکه سیاستمدار تصمیم نهایی را در مورد یک موضوع بگیرد، بوروکراسی خود او موضوع را به طور جامع بررسی می کند و پرونده را در اختیار سیاستمدار قرار می دهد و شما بر اساس آن تصمیم می گیرید. روش دیگر این است که شما به عنوان یک سیاستمدار در مورد موضوعی دستور می دهید و حق بحث در مورد درستی یا نادرستی آن را به مقامات تحت امر نمی دهید و آنها فقط و فقط سرپوش می گذارند. وقتی که راه دوم را انتخاب کنید، اشتباهات پشت اشتباهات روی می دهند و تکثیر می شوند. بدون توجه به اولویت ها و ضرورت ها، بدون توجه به کارآمدی و اثربخشی، تصمیم می گیرند و دستور می دهند. من الان این خطا را به وفور می بینم.
آنها تورم را نادیده گرفتند
بحران اقتصادی کنونی ترکیه به حدی رسیده که همه اقشار جامعه را نگران کرده است. بررسیهای افکار عمومی نیز نشان میدهد که اگر وضعیت اقتصادی به همین منوال ادامه یابد، گرفتن رای برای رئیس جمهور اردوغان در سال 2023 دشوار خواهد بود. آیا حزب عدالت و توسعه که تا سال 2011 در چنین بحران هایی همواره سربلند بیرون می آمد، نمی توانست این روند را به شکل دیگری مدیریت کند؟
بسیار حرف درستی است. اجازه دهید قبل از هر چیز، این را بگویم، آن چه من به شدت از آن شگفت زده شده ام، دست کم گرفتن تورم است. اکنون آخرین فرصت موجود برای مبارزه با تورم به شیوه ای بسیار مصمم، منطقی و قدرتمند است.
زمان چندانی تا انتخابات باقی نمانده است. پس لازم است این اولویت نخست باشد. اگر واقعاً نفهمیم تورم چیست و چه دردسر بزرگ، شر، بداخلاقی، بیماری و دزدی فراگیری به همراه می آورد، نمیتوان به مبارزه بیرحمانه با تورم پرداخت.
الان که نگاه می کنم، می بینم که دولت به خطرات تورم توجه نمی کند. این تورم بالا که ما در آن زندگی می کنیم، هرگز با روش های تسکینی و تاکتیکی رفع نمی شود. اتفاقاً تورم و عوارض آن را تشدید می کند.
اگر دولت در انتخابات شکست بخورد، بزرگترین دلیل آن دست کم گرفتن تورم است. آخرین صورتهای درآمد ملی که 2 ماه پیش اعلام شد، نشان میدهد که سهم دستمزد، حقوق و درآمد ثابت از کل درآمد ملی به شدت کاهش یافته است. این بسیار وحشتناک است و از نظر ریاضی نشان می دهد که طبقه متوسط پسرفت کرده و چگونه توزیع درآمد بدتر شده است. همه اینها به دلیل تورم است. بهویژه دولتهایی که به ارزشهای دینی اهمیت میدهند، باید تورم را به عنوان اولویت اول در سیاستهای اقتصادی خود، نه تنها برای پایین نگهداشتن نرخهای بهره بلکه برای محافظت از مردم در برابر سایر شرارتها در نظر بگیرند.
بانک مرکزی به جای آن که در مبارزه با تورم کمک کند، اقداماتی انجام می دهد که نتایج معکوس دارد. بسیار شایان تاسف است که بانک مرکزی به عنوان نهادی که طبق قانون وظیفه اصلی آن تضمین ثبات مالی در کشور است، طوری رفتار می کند که گویی چنین مسئولیت قانونی ندارد.
ثبات مالی یعنی نگه داشتن تورم در پایین ترین سطح. اگر بانک مرکزی مسئولیت اصلی خود را از یاد نبرد و از سیاست های رشد و اشتغال حمایت کند، می تواند به دولت کمک کند و در موفقیت آن سهیم باشد. برای انجام کار، بانک مرکزی باید مستقل از بخشنامه های سیاسی باشد. این بزرگترین عامل از دست دادن اعتماد و اعتبار است.
اگر به جای اردوغان بودم
انتخابات در راه است، اگر شما جای اردوغان بودید، چگونه می توانستید از این بحران اقتصادی خارج شوید؟
قبل از هر چیز تیمی از متخصصین محافل مالی و تجاری جمع می کنم که هیچ کسی در دانش و توان آنها تردید نداشته باشد. سپس به این تیم اجازه می دهم که قاطعانه کار کند و از اختیارات لازم برخوردار باشد.
اولین بار نیست که مشکل تورم در دنیا تجربه شده است، وقتی به تاریخ اقتصادی نگاه می کنیم که کدام کشورها با چه چیزی مواجه شده اند، می بینیم که در مورد آنها ده ها مقاله منتشر شده و چندین کار نظری و تجربی صورت گرفته و اگر تیم اقتصادی من متخصص باشد، بر تمام راهکارهای خروج از بحران تورمی، تسلط خواهد داشت و کارش را انجام خواهد داد. باور کنید با همین یک قدم، تورم شروع به کاهش می کند. اما نکته اصلی این است که برنامه را صرفاً برای مبارزه با تورم و اجرای بسیار قاطع اعلام کنیم.
باید به اینها از منظر آینده ترکیه نگاه کنیم و راهبرد ما فراتر از نگرانی صرف درباره پیروزی یا باخت حزب در انتخابات باشد.
اگر کار درست انجام نشود، سیاستهای پوپولیستی برای انتخابات سال آینده ادامه پیدا کند، هزینههای غلط پرداخت شود و شاخصهای اقتصادی بسیار منفیتر شود، وضعیتی پیش خواهد آمد که سرنوشت نسلهای آینده ترکیه را تحت تأثیر قرار خواهد داد. مهم نیست که چه کسی در قدرت باشد، اگر وضعیت اصلاح نشود، ترکیه از موج توسعه جهان دور خواهد شد و عقب خواهد ماند. جبران این عقب ماندگی، بسیار دشوارتر و پرهزینه تر خواهد بود. ترکیه ضرر می کند، نسل های آینده و همه ما بخشی از توان و امکان خود را از دست می دهیم.
انتهای پیام/