«دل بی حسین هر چه شود دل نمیشود...»؛ ترجیعبندی عاشورایی تقدیم به سالار شهیدان
مجموعه شعرهای عاشورایی مجید افشاری در قالب کتابی با عنوان «وارث» منتشر میشود. از جمله سرودههای این اثر، ترجیعبندی است با عنوان «یاقوت سرخ».
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «وارث»، نخستین مجموعه مستقل شعر آیینی مجید افشاری به زودی توسط نشر کلام سلیس روانه بازار نشر خواهد شد. این اثر دربردارنده مجموعهای از سرودههای افشاری در موضوع عاشورا و قیام امام حسین(ع) است.
«یاقوت سرخ» عنوان یکی از شعرهای مجموعه «وارث» است که در قالب ترجیعبند سروده شده است. ترجیعبند از قالبهای شعری است که سرودههای عاشوراییِ اندکی در این قالب وجود دارد؛ با این حال افشاری عرض ارادت خود به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) را در این قالب بیان کرده است.
در شعر هیئت مثلث، مربع، مخمس با بیتِ گردان بسیار سروده شده است اما به شهادتِ تاریخِ شعر فارسی، تعداد ترجیعبندهای عاشورایی انگشتشمار است.
بخشهایی از ترجیعبند «یاقوت سرخ» را میتوانید در ادامه بخوانید:
آن دم که خاکبوس درت میشود سروش
از آسمان حسین حسینم رسد به گوش
از حلق هیچ کس نشنیدم به جز حسین
در حلقه ارادت رندان بادهنوش
سردی کنند هر چه حریفان، به نفع ماست
میآورند خون رگ تاک را به جوش
جاءالحقی شنو، زهق الباطلی بگو
تا آمده خیال رخ دوست، رفته هوش
عمری گدای عشق توام شاه بیکفن
حُسن مرا عیان کن و عیب مرا بپوش
تفکیکِ شَأن عارف و عامی نمیکنم
برخیزد از وجود همه بی امان خروش
دیوانه جمال تو عاقل نمیشود
دل بی حسین هر چه شود دل نمیشود
بی دوست حال و روز بشر گریهآور است
حالش خراب و روز سیاهش مقدر است
کوهی که قد کشیده و از کربلای عشق
خاکی به سر نکرده، بسی خاک بر سر است
خورشید در هوای تو یک ذرّه بیش نیست
هر ذرّه در هوای تو خورشیدپرور است
خیل ملک به عرشه کشتی نشاندهای
کشتی عرش را خم ابروت لنگر است
پشت درِ بهشت تو، درماندهای نماند
زیرا بهشتِ زاده زهراست، بی در است
بسیار گفتهایم ولی باز،گفتنش
در کام عاشقان تو قند مکرر است
دیوانه جمال تو عاقل نمیشود
دل بی حسین هر چه شود دل نمیشود
هرکس فریب دشمن خونخوار خورده است
از هر دری که رفته به دیوار خورده است
یاقوت سرخ ساخته، پیشانی حسین(ع)
هر سنگ را که از کف آزار خورده است
انکار درک عطر حقیقت نمیکند
قفلی اگر به طبله عطار خورده است
شیرینیاش به کام طلب کم نمیشود
سیبی که زخم پنجه و منقار خورده است
ما طالب حسین و پی عطر دلبریم
کی راهمان به حجره بازار خورده است
پیوسته بیمحاسبه سود میزنیم
این حرف را که مُهر خریدار خورده است
دیوانه جمال تو عاقل نمیشود
دل بی حسین هر چه شود دل نمیشود
با روی دوست لایق دیدار میشود
آیینهای که دشمن زنگار میشود
گاهی برای عقل ضعیف مقلدان
تفسیر، فتنهای است که افسار میشود
فرزانهای که سیر افق کرده، بی حسین(ع)
طفلِ غریب کوچه و بازار میشود
بحرالعلوم، شربت نذری هیئت است
رویش حباب، مخزنالاسرار میشود
کاری به عاقبت که ندارند شیعیان
فضلت، امیدِ عاقبتِ کار میشود
گفتار ما تجلیّ زیبایی دل است
زیباترین تجلیّ گفتار میشود
دیوانه جمال تو عاقل نمیشود
دل بی حسین هرچه شود دل نمیشود
حیرت کشید شعله، گلِ کربلا شکفت
در خیمه های سوخته، بوی عزا شکفت
عباس آرمید و حسینش خمیده شد
هر جا چکید خون برادر، عصا شکفت
در حق تشنگان و به نفرین کوفیان
از موج نهر علقمه دست دعا شکفت
تا روضهخوان به قصه تیر و گلو رسید
بغضی فشردهتر شد و فریادها شکفت
سرها فدای مرقد شش گوشه حسین
از شش جهت به سوی حرم ردّ پا شکفت
بنیاد جاهلانه اهل جفا شکست
فریاد عاشقانه اهل وفا شکفت
دیوانه جمال تو عاقل نمیشود
دل بی حسین هر چه شود دل نمیشود
آقا به سنگ مرتبه ماه میدهی
نا اهل را به صحن حرم راه میدهی
آهی که در بساط ندارد گدای تو
شاهکرم به سینه من آه میدهی
طولانی است خواهش برگشته از گناه
با یک نگاه پاسخ کوتاه میدهی
تا از کتابخانه ذهنش رها شود
جامی به دست آدم آگاه میدهی
از فیض عام، با همه بیلیاقتی
ما را به لطف، سیر الی الله میدهی
دلخواهِ خلقِ مست، همین صحبت است و بس
هر جا مجال صحبت دلخواه میدهی
دیوانه جمال تو عاقل نمیشود
دل بی حسین هر چه شود دل نمیشود
از کافههای فلسفه بافی رها شدم
تا آشنای میکده کربلا شدم
ماه محرم آمد و در فصل بی خودی
با اشتیاق وصل تو از خود جدا شدم
در پیشگاه عشق، جهان هیچ کاره است
دادم بها به کار جهان بیبها شدم
مولا اگر دلم شده فوّاره عسل
در گرده گلی ته باغ تو جا شدم
حاجت به جز عنایت آل عبا مباد
خوش باد روزگار که حاجتروا شدم
پای برهنه، دست تهی، مست اربعین
با زائران صحن حرم همصدا شدم
دیوانه جمال تو عاقل نمی شود
دل بی حسین هر چه شود، دل نمیشود ...
انتهای پیام/