انقلاب اسلامی نه خدا را حذف کرد و نه مردم را نادیده گرفت / فهمِ فلسفی امام (ره) از نقش مردم را معرفی کنیم
یک استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه معتقد است: فلسفه ما از اول برای مردم هیچ نقشی قائل نبود و برخلاف امام خمینی (ره)، فلاسفهای چون فارابی، ابن سینا و سهروردی عملاً جایی برای مردم ندیدهاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، هجدهمین نشست از هشتمین دورۀ کرسیهای آزاداندیشی باعنوان «آیندهپژوهی انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: در تمدن اسلامی سه دانش خیلی برجسته بودند: فلسفه، کلام و فقه. فلسفهی ما از اول برای مردم هیچ نقشی قائل نبود؛ فلسفهی مشاء یعنی فارابی، بوعلیسینا، بعد هم فلسفه اشراق سهروردی و فلسفه سیاسی ملاصدرا. اینها عملاً جایی برای مردم ندیدند. حکومتی که اینها ترسیم کردند، یک حکومت کاملاً الهی است و کاملاً حاکمیت آن منشأ خدایی دارد و اصلاً مردم به عنوان فعال و مشارکتجو جایگاهی ندارند. مردم در واقع رعایایی بودند که حکومتها، دولتها و حاکمان و هیچ یک از فلسفههای گذشته ما برای آنها نقشی قائل نبودند.
وی افزود: فارابی میگفت اهل مدینه فاضله؛ یعنی مردم را با اهل مدینهای نام میبرد که اینها فقط باید تحت قدرت حاکم یا رئیس اول و یا امام برتر آموزش ببینند و تربیت شوند؛ مردم کارهای نبودند. حکمت سیاسی ملاصدرا هم که دیگر با مردم خداحافظی کرد و سراغ یک فلسفه مطلق رفت و اصولاً مردمی که آنجا دیده شده، مثل شاگردانی در مکتب عرفان هستند و در واقع همیشه تحت تعلیمند و هیچ نقش فعالی در قدرت و سیاست ندارند. از آن طرف، فلسفههای سیاسیای که در دنیای امروز بود، کاملاً خدا و نقش الهی را در حکومت کاملاً حذف کردند، همه چیز را به مردم دادند و گفتند مردم تعیینکنندهی همه چیز هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: پشتوانه علمی گذشته ما هم هیچ نقشی برای مردم قائل نبودند و حتی بالاتر از همه این ها، در فقه سیاسیمان اصلاً مردم دیده نمیشد؛ یعنی همه چیز دایرمدار یک فقیه نخبهگرایی بود که او از طرف امام زمان عجل الله تعالی فرجه از طرف خدا مشروعیت داشت یا نداشت. میتوانست حاکم شود یا نشود. احمد نراقی میگفت میتواند بشود، شیخ انصاری میگفت نمیتواند بشود اما هیچکس نگفت که بالاخره این کسی که میخواهد بیاید حاکم شود و ولایت را تشکیل بدهد، زیردستهای او چه کسانی هستند. اصلاً در فقه چنین بحثی نداریم؛ بنابراین فقه هم این طور و فلسفه هم آن طور. فلسفهی دنیای غرب هم که اصولاً خدا را کامل حذف کرده بودند.
وی افزود: انقلاب اسلامی در میانه دو دیدگاه افراطی و تفریطی آمد و بانی یک تفکر جدیدی شد. نه تنها چیزی از فلسفههای سیاسی مشاء و اشراق و ملاصدرا کم نگذاشت، بلکه حاکمیت الهی را بسیار غنیتر مطرح کرد. از این طرف هم بدون این که تحت تأثیر تفکر غرب واقع شود و حاکمیت خدا را نفی کند، مردم را بهتر از دنیای غرب وسط آورد. چون آنها به بهای حذف خدا مردم را به میدان آوردند. انقلاب اسلامی نه خدا را حذف کرد و نه مردم را نادیده گرفت بلکه مردم را بهتر از غرب به میدان آورد. لذا در قانون اساسی ما نوشتند که جمهوری اسلامی، نظامی است مبتنی بر کرامت و حقوق انسانی. کرامت ابتدا آمد. لذا در خصوص نقش مردم، کاری که انقلاب اسلامی انجام داد، کار بسیار زیبایی است.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه افزود: انقلاب اسلامی اول هویت داد، زنده کرد، به میدان آورد، بعد با کمک همین مردم پیروز شد. بعضیها میخواهند بگویند نه، انقلاب اسلامی را امام خمینی(ره) ایجاد کرد؛ نخیر! امام خمینی رهبری کرد. مردم را به میدان آورد. مردم با فدا شدن و شهادتطلبی انقلاب را ایجاد کردند. این انقلاب پشت سر رهبری امام، توسط مردم اتفاق افتاد، لذا انقلاب اسلامی تفسیر آیه قرآن است که ما انبیاء را فرستادیم. نگفتیم انبیاء، شما بروید جامعه را درست کنید، عدالت برقرار کنید، همه کارها را خودتان بکنید. انبیاء را فرستادیم و گفتیم به مردم آگاهیبخشی کنید، «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» تا مردم قیام به قسط کنند نه اینکه انبیاء قیام به قسط کنند.
مهاجرنیا افزود: بنابراین مردم در اصلِ شکلگیری انقلاب اسلامی بسیار نقشآفرین بودند. حالا ما میخواهیم برای صد سال آینده برنامهریزی کنیم. میخواهیم ببینیم در آیندهای که انقلاب اسلامی بهتر از الآن و از همه جهات برتر و بالاتر باشد، این مردمی که سازنده این انقلاب بودند، چطور میتوانند آینده را بسازند؟ الآن به دلایل مختلف یک قدری این سازندگی راکد شده است؛ چه کار باید کنیم که نقش مردم مجدداً فعال شود؟ آیا باید منتظر بمانیم یک امام خمینی دیگری بیاید و دوباره این مردم را به میدان بیاورد یا اینکه 40 سال تجربه امام خمینی عملیاتی شده است. ما وارد میدان شدیم. ما یک تجربه طولانیای داریم که در این مدت کار کردیم و در این مدت فراز و نشیبهای مختلف داشتیم و ما تجربه گرانسنگی به دست آوردیم.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر با اشاره به نقش مردم برای ساختن آیندۀ مطلوب انقلاب اسلامی،گفت: درست است که دولتها قدرت دارند، ولی اصل سازندگی و آبادسازی کشور و اصل حرکت این کاروان به سمت آینده دست مردم است. مردم بدنه اصلی کشور هستند و دولتها هم بخشی از مردم محسوب میشوند. بنابراین اگر جنبش مردمی به سمت ساختن آینده فعال شود، آن موقع است که انقلاب میتواند به سمت یک آینده مطلوبی حرکت کند.
وی در ادامه با اشاره به آیه «تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاس»، گفت: آیا ما در گام اول انقلاب شرایط را به این شکل فعلی داشتیم؟ مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، همین را میگویند که اول انقلاب ما آن قدر ضعیف بودیم که در جنگ هشت سالهای که علیه ما تحمیل شد، دنبال یک اسلحه سبک که میگشتیم، در دنیا کسی به ما نمیداد. آمریکا به تنهایی این همه علیه ما آزار و اذیت ایجاد میکرد. عراق یک کشور کوچک، هشت سال ما را متوقف کرد. اما کار ما رسید به آنجا که آمریکا امروز اگر بخواهد با ما مبارزه کند، دیگر به تنهایی نمیآید و دنبال یک اتحاد بینالمللی میگردد. کشورهای اروپایی را هم میخواهد با خودش همراه کند. بعد هم میرود در سازمان ملل از شورای امنیت مصوبه بگیرد. بعضی وقتها هم مجوز گرفت، اما جرأت نکرد به میدان بیاید. پس شرایط ما خیلی تفاوت کرده است.
مهاجرنیا افزود: با همه کاستیهایی که ایجاد شده و نقطه ضعفهایی که در حوزه اقتصاد داریم، اما امروز نسبت به گذشته خیلی قویتر هستیم و مردم ما خیلی آگاه هستند. یعنی راحتتر میشود اینها را وارد میدان کرد. به هر حال این تجربه گرانسنگی است که ما داریم. در این 40 سال ما موفق شدیم از گردنههای سختی عبور کنیم و گردنههایی را گذراندیم که قابل قیاس با هیچ کجای تاریخ نیست.
وی همچنین گفت: ما یک موجودیای اندوختیم، یک ذخیره داریم. با این موجودی ذخیره ارزی به نام پشتوانه انقلاب اسلامی، میخواهیم برنامهریزی و حرکت کنیم. چه کار باید کنیم؟ عصارهی موجودی ما ملت است. ما روی بخش مردمی کار نکردیم. موجودی ما اینجا است. سرمایه ما اینجا است، پشتوانه و اعتماد نظام، مردم هستند. اینجا را رها کردیم، روی آن کار نمیکنیم. کم کار کردیم. باید به اینجا بپردازیم. امام با ساختن همین مردم دست به انقلاب زد. ما هم اگر بخواهیم آینده بهتر را بسازیم باید روی همین مردم کار کنیم و تنها راه هم همین است، هیچ راه دیگری نیست.
وی افزود: اگر ما این شهروند خوب را بخواهیم بسازیم، چه کارهایی باید بکنیم؟ این شهروند خوب امروز یک قدری دل نگران شده است، یک مقداری رنجیده شده است، یک مقداری اوقاتش مکدّر شده است. چه کار کنیم این انسان را دوباره دلخوش کنیم، دلگرمش کنیم، بیشتر به میدان بیاید و با همان جوش و خروش انقلابی پای این نظام بایستد. آن آدمهای پای نظام را باید برگردانیم. چه استلزاماتی، چه کارهایی باید بکنیم که اینطوری شود؟
وی احیای «ایمان و عمل صالح» را اولین عامل و توشه راه این انسان دانست و گفت: ایمان واقعی و اعتقاد و باور واقعی آدمها باید احیا شوند. ریاکاریها باید کنار برود، ظاهرسازیها و چاپلوسیها و چیزهایی که انسانها مانند زنگولههایی به خودشان بستهاند، اینها را دور بیندازیم. ایمان واقعی، عشق واقعی به میدان بیاید. اینها را باید بازسازی کنیم.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: ما باید با ایمان و عمل صالح بازسازی شده مردم و با همین مردم به جنگ آینده برویم. آینده مثل یک جنگ میماند. ما قرار است به جنگ آینده برویم و آینده را تحویل بگیریم، با کدام آدمها؟ با کدام لشکر؟ با کدام سپاه میخواهیم به جنگ آینده برویم؟ جنگ، جنگ نظامی هم نیست. جنگ، جنگ فرهنگی است. یعنی همه مردم، اکثریت مردم دست کم در این جهاد عظیم مشارکت کنند. این جهاد تبیینی که مقام معظم رهبری میگوید یعنی این. جهاد تبیین برای گذشته نیست، برای آینده است.
وی افزود: عامل بعدی که این مردم میخواهند «امنیت» است. با امنیت همه چیز درست میشود امنیت همه جانبه؛ امنیت دل، امنیت روح، امنیت روان، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی، امنیت معنوی، امنیت از همه چیز. یعنی به آرامش رسیدن. این که قرآن میگوید «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» به یک آرامشی برسید که خوف نباشد. امنیت همهجانبه. اینها زمینههای رشد و کمال هستند. آدمها را اگر میخواهیم بسازیم، این امنیت را باید به آنها بدهیم. امنیت مطابق با آزادی است. اگر من امروز یک چیزی گفتم، از پس لرزههای آن نترسم. احساس ناامنی نکنم. اگر امر به معروف کردم و وظیفه دینی را انجام دادم نترسم، اگر در جامعه کار درستی کردم حس کنم الان من را تشویق میکنند نه این که من را تخطئه کنند. اینها زمینه رشد و کمال جامعه را فراهم میکند. این الان در جامعه کمیاب شده است. ما باید این را احیا کنیم.