چند نکته درباره میراث دهخدا؛ چرا سپردن کار تالیف لغتنامه به مبتدیها خطرناک است؟
لغتنامهنویسی به حضور انسانهای استخوانترکانده نیاز دارد؛ نه انسانهای مبتدی. اگر کار از حضور کسانی خالی باشد که خاک این راه را خوردهاند، نتیجه چندان پرباری به دست نخواهد آمد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حواشی رخ داده در مؤسسه لغتنامه دهخدا و انتشار خبری مبنی بر خداحافظی دکتر حسن انوری، مؤلف لغتنامۀ دهخدا و مؤلف فرهنگ بزرگ سخن پس از 60 سال از این مؤسسه و در پی آن، قطع موقت همکاری چندتن از اساتید و اعضای بخش تألیف این مؤسسه، واکنشهای متعددی را در میان اهالی فرهنگ و ادب داشت.
محمدحسن مقیسه، استاد دانشگاه امام صادق(ع) و مؤلف آثاری چون «افکار پنهان ایرانیان» و «امین زبان و ادب پارسی» در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، بر لزوم حضور اساتید و اهل فن برای ادامه نگارش لغتنامه بزرگ فارسی در مؤسسه دهخدا تأکید کرد. متن یادداشت این استاد دانشگاه را میتوانید در ادامه بخوانید:
اِنّ آثارنا تَدُلّ علینا
فانظرُوا بعدَنا اِلَى الآثار
آثار ما راهنمای شما هستند بر ما؛ بنابراین، پس از ما به آثارمان بنگرید.
این بیت مشهور عربی که از فرط شهرت به زبانزدگی(ضربالمثل) پهلو میزند، گویی اشارتی آشکار است بر مؤسسه لغتنامه دهخدا؛ مؤسسهای که با همت و حمیت مردان دانش و بلندپایهای بنیاد نهاد شد و اکنون بیش از 70 سال است که نامش برای ایرانیان، به ویژه فرهنگ و ادبدوستان آشناست.
لغتنامه دهخدا، نام بزرگ علیاکبر دهخدا، سیاستپیشه، شاعر و نویسنده طنزپرداز(دخو) کشورمان را زنده نگاه میدارد و به ما میآموزد که کار نیک، مانا و جاودانه خواهد بود. همچنین لغتنامه یادآور نام بزرگان دیگری است چون: دکتر محمد معین، دکتر سید جعفر شهیدی و دکتر محمد دبیرسیاقی؛ بزرگانی که «نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند». اینان از همان دست انسانهای بزرگی بودند که در حقشان گفتهاند:
مردمان بخرد اندر هر زمان
رازِ دانش را به هرگونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
اینک که سخن از لغتنامه گرانسنگ دهخداست و به حکم آیه شریه کلام الهی که فرمود: «وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»، نکاتی چند را پیرامون اهمیت و نقش لغتنامهنویسی و مؤسسه لغتنامه تقدیم میکنم:
مایه تأسف است که عمر ارزشمند و وقت گرانبار دانشمندان این سرزمین به بگومگوهای بطالتآمیز اداری صرف شود. برای خود این عزیزان، سرمایههای مادی و معنوی کشور صرف شده تا پایههای علمی کشور تقویت شود. تأکید و تکیه بر این چراها و بایدها و نبایدها هیچ کمکی به راه و روش علمی نکرده و نمیکند.
نکته دیگر اینکه لغتنامه و دایرةالمعارفنویسی از زیربناییترین دستمایههای علمی زبان در هر کشوری است؛ به ویژه لغتنامه که بیش از دایرةالمعارفها به استحکام بنیاد زبان در هر کشوری کمک میکند. لغتنامهها از این جهت که به شناخت ریشهشناسی واژهها و راهنمایی شناخت آواها و معناهای هر واژه میانجامد، برای هر زبانی ضرورت دارد.
در حال حاضر در کشورهای پیشرفته که به کارهای زیربنایی در بُعد زبانی توجه میشود، جدیدترین نسخههای لغتنامهنویسی هر سال بیرون میآید که با سال گذشته خود متفاوت است، واژههای جدیدی در آنها ارائه میشود که در سالهای گذشته در لغتنامهها یا نبودند یا دچار تغییر شدهاند؛ بنابراین کشورهایی که به زبان و تطور زبانی توجه دارند، ساخت و سازهای قوی را برای حفاظت از واژهها و فرهنگ واژگانی خود لحاظ کرده و برای آنها پشتوانههای مالی تضمین شده، در نظر گرفتهاند. فرهنگ آکسفورد یک نمونه در دسترس است که بسیار روزآمد است. چنین کاری برای کشور ما ضروری است.
دانشمندان بزرگ به این نتیجه رسیدند که نگاه کردن به واژگان، مانند نگاه کردن به یک موجود زنده و انسانهاست؛ همانطور که انسانها متولد میشوند و میمیرند، واژگان نیز همانند هر انسانی زندگی میکنند، روزی متولد میشوند و روزی به پایان عمر خود میرسند. در حال حاضر واژههای داریم که در گذشته نیز به همین معنا و آوا شناخته میشدند؛ مانند «روز»، «شب»، و ... . اما واژگانی داریم که هم معنا و هم خود آن واژه در فرهنگ گفتاری و شنیداری امروز ایرانیان وجود ندارد، مانند «چَخیدن» به معنای «جنگیدن»؛ بنابراین اگر نگاه ما به واژه به عنوان زیرساخت سخن و زبان کشور، نگاه بنیادینی باشد، برای ساخت و سازهای اداری واژگان و کسانی که در کار واژهسازی و حفاظت از واژگان هستند، حتماً تدبیر بهتری خواهیم اندیشید.
نکته دیگری که در لغتنامهنویسی حتماً باید مورد توجه قرار گیرد، این است که در زبان فارسی با واژگان و زبانی روبرو هستیم که ایستا، بدون تحرک، خنثی و ساکت و ساکن نیست. دستگاه زبانی فارسی در کار زایایی دستگاه واژگانی و حروف، صوتها و به وجود آوردن واژگان جدید، بسیار فعال است؛ بنابراین حتماً لازم است به کسانی که در این راه کار میکنند، کمک شایستهای صورت گیرد.
واژگان زبان فارسی بسیاری از ، اصطلاحات، ترکیبات، ضربالمثلها و ... را در خود جای دادهاند. کسانی که در لغتنامه کار میکنند با همه این مقولههای ادبی و زبانی روبرو هستند و با ثبت و ضبط آنها و حتی ثبت آواها، باعث میشوند که این واژگان به نسلهای بعدی نیز منتقل شوند.
دیگر نکته مهمی که حتماً باید در لغتنامهنویسی لحاظ شود و کسانی که سالها تلاش کردهاند، حتماً به این امر توجه داشتهاند، نیاز به حضور انسانهای فرهیخته، باسواد، استخوانترکانده در این راه است؛ نه انسانهای مبتدی. لغتنامهنویسی به حضور کسانی نیاز دارد که سالها متون گذشته آن زبان را مطالعه کرده، به اصطلاحات، آواها و معانی متعددی که یک واژه میتواند در طول تاریخ داشته باشد، آگاه باشند. کسانی که هم به فرهنگ و متون گذشته آگاهی و اشراف داشته باشند و هم به فرهنگ معاصر آشنایی؛ بنابراین نگاه داشتن اساتید فرهیخته و کارکشته در چنین کاری بسیار ضروری است؛ زیرا اگر این سازمانها از انسانهای کهنهکار و فرهیخته- که خاک این راه را خوردهاند- تهی باشد، بدیهی است که رهآورد آنها که همان لغتنامه است، لغتنامهای غنی و پربار نمیتواند باشد.
نکته آخر اینکه باعث تأسف است که اگر نگاهمان به لغتنامه به عنوان یک دستاورد فرهنگی و ادبی، یک نگاه آماری باشد؛ به طور بنیادین باید گفت که نگاه شعاری و گزارشی به کار علمی تنها راه نابود ساختن دانش و علم است. علم، بخشنامهپذیر نیست، علم که برای تبلیغ و برای بالا بردن آمار کاری بخواهد پرورانده شود، قطعاً علمی توخالی خواهد بود؛ به ویزه اینکه در کار علوم انسانی، روشهای تبلیغی و آماری نمیتواند راه به جایی ببرد.
علوم انسانی، به ویژه شاخههای ادبیات و هنر، نمیتوانند در مقولههای آماری و شعاری جای بگیرند. بهتر است مدیرانی که این روشها را در دورنمای کاری خود میخواهند لحاظ کنند، به همکاران علمی خود اعتماد کنند. لغتنامه کاری است که با صبر به دست میآید؛ به ویژه در زبانی مانند زبان فارسی که گستردگی آن پردامنه است و یک واژه دارای معانی متعدد و مختلفی میتواند باشد.
انتهای پیام/