توضیحات رئیس سابق مؤسسه لغتنامه دهخدا درباره اظهارات رئیس دانشگاه تهران: «مُلک به انصاف توان یافتن»
محمود بیجنخان، رئیس سابق مؤسسه لغتنامه دهخدا، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، درباره اظهارات سیدمحمد مقیمی پیرامون عملکرد این نهاد فرهنگی توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز 25 مردادماه 1401، مراسم معارفۀ رئیس جدید مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا با حضور ریاست دانشگاه تهران، دکتر سیّد محمد مقیمی، برگزار شد. رئیس دانشگاه تهران در این مراسم به ارائه سخنانی دربارۀ عملکرد مؤسسۀ دهخدا در دورههای پیشین پرداخت و نسبت به برخی از مسائل انتقاد کرد. دکتر محمود بیجنخان، رئیس سابق مؤسسه لغتنامه دهخدا که در جلسه معارفه حضور نداشت، در یادداشتی ملاحظات و نقدهای خود نسبت به این اظهارات را در 13 بند مطرح کرده است.
متن کامل یادداشت او که در آن، دکتر مقیمی را مخاطب خود قرار داده است، برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده شده و دکتر بیجنخان با اشاره به طرح سخنان دکتر مقیمی در محافل عمومی و انتشار آن در تسنیم، در موقیعتی برابر، خواستار انتشار توضیحات خود شد. تسنیم بدون دخل و تصرف توضیحات ایشان را منتشر میکند.
به نام خدا
رئیس دانشگاه تهران در جلسۀ معارفۀ رئیس جدید موسسۀ دهخدا در تاریخ 1401/5/25 در محل مؤسسه مطالبی را در جمع حاضران مطرح کردند که لازم بود به آنها پاسخ داده شود. 13 مورد از سخنان ایشان که به اینجانب مربوط بود، ابتدا نقل شده و به آنها پاسخ داده شده است.
سخن اول:در حوزههای لغتنامه و آموزش زبان فارسی، دو مأموریت اصلی مؤسسه، ظرفیتهایی در مؤسسه هست که از آنها بهرهبرداری مناسب نشده.
پاسخ من:منکر این سخن کلی نیستم. اما اولین کار بنده در مؤسسه تدوین برنامۀ راهبردی مؤسسه و فعالیتهای پنج سالۀ عملیاتی آن در بازۀ 1405-1400 برای افزایش استفاده از ظرفیتهای بالقوۀ مؤسسه بود که در اولین ملاقاتم برنامۀ پیشنهادی را به جنابعالی دادم و خواستم نظرتان را در حوزۀ ساختار و محتوای مؤسسه بفرمایید؛ ولی هیچ پاسخی ندادید.
سخن دوم:به جای "آموزش زبان فارسی" گفته شود "آموزش و ترویج زبان فارسی".
پاسخ من:مفهوم ترویج در دل آموزش هست؛ چراکه یکی از جنبههای آموزش، وارد کردن مبانی فرهنگی، تمدنی و اعتقادیِ اهل زبان در محتوای آموزشی است که به آن کاربردشناسی زبان گفته میشود؛ از این رو نباید یکی از جنبههای آموزش را در کنار آموزش قرار داد. چنین چیزی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش زبان مرسوم نیست. در ضمن، این گونه محتواها را در طرح سامانۀ فارسیآموز دهخدا که شامل 54 درس الکترونیکی است، گنجاندهایم. این طرح را در گزارش 28 فعالیت اصلیام در دو سال و یک ماه خدمت در مؤسسه به اختصار توصیف کردهام و برای جنابعالی فرستادهام. درخصوص آنچه ترویج زبان فارسی خواندهاید، مؤسسه در ادامۀ فعالیتهای فوق برنامۀ خود در دورۀ قبل از کرونا، از تابستان امسال با بازگشایی کلاسهای حضوری، دورههای کوتاهمدت بینالمللی را برای هم فارسیزبانان وطنی و هم غیرفارسیزبانان برگزار کرد که هماکنون در حال اجراست.
سخن سوم: یک رابطۀ ساختاری و محتوایی بین مؤسسه و دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی وجود ندارد.
پاسخ من: آنچه الآن در اساسنامه وجود دارد که مصوب سال 1395 است، و بنده موظف به اجرای آن بودهام، این است که مؤسسه بهطور مستقیم از نظر ساختاری و سازمانی به ریاست دانشگاه مرتبط باشد نه دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی. درست هم همین است تا رئیس مؤسسه در برنامهریزیهای خود مستقل باشد. اگر جنابعالی انتظار داشتهاید بنده با رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی ارتباط ساختاری و محتوایی داشته باشم، اول باید اساسنامه را تغییر دهید و در هیأت رئیسۀ دانشگاه به تصویب برسانید و بعد چنین انتظاری از بنده داشته باشید. در ضمن وقتی در تنها جلسهای که با جنابعالی داشتم، عرض کردم مؤسسه مشکل ساختاری دارد و در برنامۀ راهبردی پیشنهادهای خود را آوردهام، به صراحت فرمودید مؤسسه مشکل ساختاری ندارد. تعداد دانشجویان شما خیلی کم است و بر درآمد مؤسسه از دانشجویان تأکید کردید؛ در حالی که دورۀ مدیریت بنده با شیوع کرونا و کاهش تعداد فارسیآموزان به یکششم به نسبت سال قبلتر و افزایش تحریمها و ناممکن بودن دریافت عادی شهریهها همراه بود. در این مدت نهتنها امور جاری مؤسسه بهدرستی انجام شده است، چندین کار توسعهای و بنیادی نیز انجام شده است که در گزارش عملکردم آنها را بیان کردهام. به دلیل مسائل ساختاری و انگیزشی، استفاده از استادان و دانشجویان دانشکده ادبیات در بخش تألیف لغتنامه به صورت مستمر ادامه پیدا نکرده، همانطور که چندبار در گذشته این موضوع ارزیابی شده است.
سخن چهارم: اگر قرار بود جایگاههای مدیریتی تغییر نکند هیچ وقت نوبت به دیگران نمیرسد.
پاسخ من:جنابعالی با استناد به سخنان دکتر علی افخمی عقدا، که مدیریتها همواره باید در حال تغییر باشند، به حضار جلسه چنین وانمود میکنید که علت اصلی عدم حضور من در جلسه برای تودیع، اعتراض به برکناری من بوده است. این کمال بیانصافی و ناحقگویی از یک استاد در شرف بازنشستگی و نیز رئیس دانشگاه است. علت حضور نیافتن من، علاوه بر تأخیر زیاد (بیش از یک ماه) در برگزاری این مراسم، سه اتفاق زیر بوده است:
1. مشاجرۀ سیف با بنده جلوی ساختمان دانشکده در ملأ عام، هفتۀ قبل از برکناری من و اهانت به یکی از کارمندان صدیق، درستکار، فداکار، عالم و بسیار محترم مؤسسه و دانشگاه، خانم اکرم سلطانی، و همچنین اهانت به بنده با الفاظ تند و زشت.
2. اخراج چهار نفر از همکاران مؤسسه از جمله خانم اکرم سلطانی و آقای مهدی تجلی از مؤسسه توسط رئیس جدید مؤسسه و مرکز یک هفته پس از شروع ریاستشان. خانم سلطانی قبل از دوره جنابعالی کارمند نمونه دانشگاه شدند و آقای تجلی نیز برگزیدۀ ادارههای روابط عمومی دانشگاه بود که از طرف شخص شما تقدیر شدند.
3. بیحرمتی به اعضای بخش تألیف به خصوص استادان انوری، شایسته و نجفی اسداللهی.
سخن پنجم:از نظر محتوایی، یعنی استفاده از استادان و دانشجویان ارشد و دکتری، رابطه شایستهای بین مؤسسه و دانشکدۀ ادبیات برقرار نشده است.
پاسخ من:واقعیت این است که بالاتر از حد توانِ بودجهایِ مؤسسه از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه برای تألیف لغتنامه و آموزش زبان فارسی (آزفا) استفاده شده است. حوزۀ آزفا در مؤسسه به یاری دانشجویان و دانشآموختگان ارشد و دکتری دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگر در رشتههای آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان، زبانشناسی و زبان و ادبیات فارسی دایر و فعال است. برای فعال کردن استادان گروه زبان و ادبیات فارسی در بخش تألیف، هم با مدیر این گروه جناب آقای دکتر هادی مکاتبه رسمی کردم و هم در اولین ملاقاتم با رئیس جدید دانشکده، مشکلات مؤسسه از جمله ارتباط با گروه زبان و ادبیات فارسی را در میان گذاشتم. اگرچه این موارد را در برنامۀ راهبردی پیشبینی کردهام، اما در این مدت اقدامی از طرف مسئولان محترم در بررسی و همکاری برای اجرای مواد این برنامه نشد. آیا استادان گروه زبان و ادبیات فارسی حاضرند مجانی برای بخش تألیف وقت بگذارند؟ تاکنون هیچ راهکار ساختاری برای ایجاد این ارتباط پیشنهاد نشده که البته بنده پیشنهادی برای این ارتباط داشتم اما شما هیچگاه اجازه ملاقات برای طرح مشکلات ساختاری و محتوایی مؤسسه را به من ندادید. پاسخِ نامههایم را ندادید و تلفنهایم را بیجواب گذاشتید. متأسفم که دانشگاه فقط از مؤسسه بالاسری شهریهها را طلب کرد و لا غیر.
سخن ششم:وضعیت لغتنامه (بزرگ فارسی) از نظر تعداد لغتهایی که در بخش تألیف کار شده با وضع مطلوب فاصلۀ زیادی دارد.
پاسخ من:این یک سخن کلی و درستی است. راه حل آن در برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت با کمک حوزۀ تخصصی زبانشناسی رایانهای، زبانشناسی پیکرهای، زبان و ادبیات فارسی و مهندسی نرمافزار است. اگر آقای رئیس محترم به خود زحمت مطالعۀ برنامه راهبردی مؤسسه را داده بودند، در آنجا سیاهۀ فعالیتهای عملیاتی مورد نظر من و معاونت محترم علمی آورده شده است. آیا شما واقعاً انتظار داشتید افزایش حجم لغات را در کنار مشکلات بخش آزفا و بیپولی در این 25 ماه انجام میدادیم؟ علاوه بر آن، تدوین معانی مختلف یک لغت، پس از انجام امور رایانهای با توجه به غنای معنایی لغات در متون، بر اساس یک شیوهنامۀ مدون، نیاز به مداقۀ زبانی، آوایی و ادبی دارد.
نوشتن لغتنامه بسیار مبناییتر و پیچیدهتر از نوشتن دانشنامه است. در فرهنگنویسی جدید استفاده از هستانشناسی و روابط معنایی لغات کار لغتنامه را بسیار تخصصی و بینرشتهای کرده است. همچنین پیکرۀ متون تصحیحشدۀ فراوانی وجود دارد که نشانهگذاری نشدهاند و پیکرۀ متون زیادی وجود دارد که تصحیح نشدهاند. به فرآیند لغتنامه باید بهصورت یک طرح تحقیقاتی درازمدت نگاه کرد که بروندادهای مقطعی کوتاهمدت داشته باشد. همانطور که فرهنگ لغت زبان انگلیسی کوبیلد در دانشگاه بیرمنگام انگلیس سالهاست که طراحی شده و کارش را همچنان ادامه میدهد.
دانشگاه تهران باید به خود ببالد که در زمره معدود دانشگاهها در جهان است که دارای فرهنگ لغت اختصاصی در مؤسسه است. روح مرحوم دهخدا و یارانش شاد. دانشگاه باید برای بخش تألیف بودجۀ سالانه اختصاص دهد تا بتواند روی پای خود بایستد و درآمدزا شود؛ نه اینکه دستش به عایدی بخش آموزش و مدرسان آزفا دراز باشد.
سخن هفتم:در یکی دو جلسه که با دکتر بیجنخان داشتم ...
پاسخ من: جنابعالی در خصوص مسائل ساختاری و محتوایی مؤسسه فقط یک جلسه با من داشتید که آن هم عمدتاً دربارۀ کمک به مؤسسه برای وصول شهریههای فارسیآموزانی بود که به صورت برخط در کلاسها شرکت میکردند و در ایران حضور نداشتند و کسی را هم در ایران نداشتند تا شهریههایشان را بپردازد. در پایان همین جلسه از جنابعالی دعوت کردم در مراسم جایزه علیاکبر دهخدا شرکت کنید که فرمودید استاد شفیعی تشریف بیاورند، میآیم. از اوایل امسال تا زمان برکناری بنده دوبار با جنابعالی مکاتبه کردم، که در کارتابل شما موجود است و از شما استدعا کردم برای بررسی مسائل مؤسسه وقت بگذارید؛ ولی دریغ از هیچ پاسخی. آقای رئیس در کمتر از یک سالی که شما ریاست دانشگاه را داشتهاید، هیچ اعتنایی به مؤسسه و بنده نکردید.
سخن هشتم:برای بخش تألیف ما باید یک سیستم شاگردپروری داشته باشیم.
پاسخ من:اتفاقاً بخش تالیف از پشتوانه سه تن از یاران دهخدا: استادان شایسته، انوری و نجفی اسداللهی برخوردار است به همراه شش محقق ادیب دیگر که از شاگردان استادان زبان و ادب فارسی هستند. بخش تألیف لغتنامه همیشه به روی عاشقان لغت، از رشتههای مختلف، باز بوده است و همکاران زیادی از آن بهره بردهاند. بنده افتخار این را داشتم که هر شنبه اگر جلسه نداشتم، دور میز تاریخی بخش تألیف بنشینم و بیاموزم. اما بخش تألیف بهخاطر نداشتن اعتبار پژوهشی، موفق به جذب بسیاری از علاقهمندان نشده است و افرادی که هم همکاریشان را شروع کردهاند، به همین دلیل بعد از مدتی نتوانستهاند ادامه دهند. حتی این اواخر سعی کردیم با تصویب بخش تألیف و تأیید استادان این بخش، یکی از استادیاران فاضل زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه پیام نور به مؤسسه مأمور کنیم؛ ولی با مخالفت هیأت رئیسۀ دانشکدۀ ادبیات مواجه شدیم و یکی از مضرات وابستگی مؤسسه به دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی را تجربه کردیم.
در حوزۀ فرهنگنویسی قطعاً نظر تخصصی اعضای بخش تألیف اولی بر نظر دانشکده است. برای رفع این مشکل در برنامۀ راهبردی مؤسسه پیشنهاد دادهایم بخش تألیف مؤسسه از نظر ساختاری به یک گروه پژوهشی تبدیل شود و چند پست سازمانی به مؤسسه برای این منظور تخصیص یابد تا مشکلات مالی بخش تألیف مرتفع شود و وابسته به درآمد مرکز بینالمللی آزفا نباشد.
سخن نهم:از دکتر سیف خواستهام عملکرد مؤسسه بررسی شود و کاستیهای آن مشخص شود.
پاسخ من: ایشان چه بررسیای انجام داده و چه کاستیهایی گزارش کرده؟ آیا نباید بنده به عنوان رئیس مؤسسه از این بررسی و کاستیها مطلع شوم و پاسخ آنها را بدهم تا جنابعالی بتوانید تصمیم درست بگیرید. اگر ایشان صلاحیت بررسی دارند، بنده که در هر دو حوزۀ فرهنگنویسی و آزفا سالهاست کار میکنم، کتاب، طرح کاربردی، مقالۀ ملی و بینالمللی دارم و رشتهام مرتبط با موضوع است، صلاحیت انجام این بررسی و کاستیها را ندارم؟ اصلاً جنابعالی برنامه راهبردی مؤسسه را که بنده برحسب وظیفه در شورای موسسه مطرح و تصویب کردم، مطالعه کردید؟ بنده اولی به این بررسی هستم یا سیف؟
خواهشمند است دستور فرمایید یکی از کارشناسان دانشگاه کارنامک علمی بنده و سیف و حتی سایر همکارانی را که در حوزههای تخصصی موسسه فعالیت دارند، در پایگاههای علمسنجی داخلی و خارجی جستجو کنند تا واقعیت بر جنابعالی آشکار شود. آقای رئیس! قصد داشتید رفقای خود را بر مسند مؤسسه بگذارید و عملکرد و کاستیهای بنده را در مؤسسه بهانه کردهاید. بنده که در اواسط مردادماه، گزارش 28 فعالیت اصلیام را در دو سال و یک ماه خدمت در مؤسسه برای جنابعالی ارسال کردم، ای کاش از دانش مدیریتی خود در جهت صلاح استفاده میکردید.
سخن دهم:حق انتخاب زیرمجموعه سیستم در اختیار مدیریت ارشد سیستم است.
پاسخ من:طبق اساسنامه فعلی، مدیریت ارشد مؤسسه، رئیس دانشگاه است نه رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی. بر همین اساس، جنابعالی در اولین جلسۀ شورای دانشگاه از من خواستید از طریق معاونت بینالملل با ریاست دانشگاه مرتبط باشم. اگر شما ریاست بلاواسطۀ خود را بر مؤسسه به دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تفویض کردهاید، باید این موضوع را کتباً به من اطلاع میدادید و از من میخواستید تا با رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی هماهنگ باشم. مسلم بدانید در این صورت استعفا میکردم تا جنابعالی مجبور نشوید بنده را تحمل کنید و 11 ماه مانده به پایان دورۀ مدیریتم، برکنارم کنید و این مشکلات و اتلاف وقت را برای بنده و مؤسسه و دانشگاه پیش بیاورید و مجبور شوید برای مراسم معارفه رئیس جدید مؤسسه بر خلاف روال معمول، خودتان شخصاً شرکت کنید. در انجام تکالیف مدیریتی متأسفانه درست عمل نکردید. آمرانه عمل کردید و توجه نداشتید که با صنف هیات علمی سروکار دارید.
سخن یازدهم:بر اساس آمار شش سال اخیر، وضعیت مرکز بینالمللی آزفا از نظر تعداد فارسیآموزان خارجی با وضع مطلوب فاصلۀ زیادی دارد.
پاسخ من:اولاً اندکی از فارسیآموزان مؤسسۀ دهخدا دانشجو هستند و بیشتر آنان از محققان، گردشگران، دیپلماتها و اعضای خانوادۀ آنها و علاقهمندان به زبان و ادب فارسی هستند. سازمان دانشجویان وزارت علوم نیز، برخلاف دانشگاههای دیگر، هیچگاه بهطور مستقیم به مؤسسه دانشجو نمیدهد. دانشکدگانها و دانشکدههای دانشگاه تهران هم علیرغم مکاتبات، پیگیریها و تماسهای بنده با آنها از دادن دانشجوی خارجی به مؤسسه اجتناب میکنند چون از نظر مالی برایشان بهصرفه است خودشان کار آزفا را انجام دهند، مثال بارزش مرکز آموزش زبان و ادب فارسی دانشکدگان فنی که خود مستقل عمل میکند.
در تنها جلسهای که با جنابعالی داشتم این موضوع را به اطلاع شما رساندم. به معاونت محترم بینالملل جناب آقای دکتر مرندی هم در یک جلسه عرض کردم. هرچند تلاشها و پیگیریهای گذشته در این موضوع هم چندان بیتأثیر نبوده و در آییننامۀ جدید معاونت بینالملل مورخه 1400/04/26 در مورد جذب دانشجو، به صورت مشخص مسئولیت آموزش زبان فارسی به دانشجویان بینالمللی دانشگاه، به مؤسسه واگذار شده است (بند 8-3).
در تفاهمی که با هیئت عراقی در خردادماه امسال داشتیم، قرار شد 300 زبانآموز در تابستان امسال برای یادگیری فارسی به مؤسسه بیایند. پیشبینی میشود که از این به بعد دانشگاه دانشجویان بیشتری را در اختیار مؤسسه قرار دهد.
سخن دوازدهم:یکی دو نفر که خودشان را متعلق به مؤسسه دهخدا میدانند، منفعت شخصیشان بر همه چیز اولویت دارد و حاضرند پا روی حیثیت مؤسسه بگذارند و حتی استفادۀ ابزاری از استادان انجام بدهند تا به منفعتی برسند.
پاسخ من:این یک اتهام است و باید اثبات شود. اگر منظور جنابعالی از این دو نفر خانم سلطانی و آقای تجلی است، باید عرض کنم این را باید از رؤسای پیشین و مؤلفان و استادان بزرگ بپرسید. بنده در طول جریان کاریام نهتنها منفعت شخصی ندیدم؛ بلکه شاهد پشتکار، گذشت و وفاداری این دو عزیز بودم. بیشترین بازده کاری را داشتند، بدون اینکه چشمداشت مالی داشته باشند. خانم سلطانی بیشتر عمرش را خالصانه در خدمت مؤسسه بوده است. امثال جنابعالی و بنده باید به وجود این دو عزیز در دانشگاه تهران افتخار کنیم و تمام قد به احترامشان بایستیم.
سخن سیزدهم:ذیل پارک علم و فناوری دانشگاه تهران، شرکتهای دانشبنیان و شتابدهندهها در حوزۀ زبان و ادب فارسی شکل بگیرد.
پاسخ من:این یکی از محورهای اصلی پیشبینیشده در برنامۀ راهبردی مؤسسه بوده که با توجه به تجربه و دانش کاملاً مرتبط معاون علمی مؤسسه، جناب آقای دکتر ویسی، در زمینۀ راهاندازی استارتاپها و کسبوکارهای دانشبنیان و مدیریت مرکز نوآوری، برنامۀ مشخصی پیشنهاد شده بود که برای اجرایی کردن آن در خرداد 1400 از رئیس وقت پارک علم و فناوری دانشگاه و همکارانشان دعوت شد و در جلسهای در مورد مدلهای همکاری و ایجاد یک مرکز نوآوری و شتابدهنده در محل مؤسسه مذاکره شد که با توجه به مدل پیشنهادی پارک، که سهم قابل توجهی از کار را متعلق به خود میدانست، این موضوع با همکاری پارک محقق نشد. در دوران مدیریت جنابعالی با معاون پژوهشی و مدیر وقت پارک در اردیبهشت 1401 جلسهای برگزار شد و در اینباره توافق اولیه حاصل شد که فرصت اجرای آن فراهم نشد.
ای کاش به درخواستهای مکتوب و شفاهیام برای برگزاری جلسه و بازدید از مؤسسه جهت بررسی و رفع مشکلات ساختاری و محتوایی مؤسسه یکبار هم که شده پاسخ مثبت میدادید و در سخنرانی معارفه رئیس جدید مؤسسه، بهجای ارائۀ اطلاعات و آمار افراد غیرمتخصص و مغرض، با آگاهی از مسائل و فعالیتهای بنده، سخن میگفتید تا بنده مجبور نشوم حرفهایم را رسانهای کنم.
محمود بیجنخان
استاد دانشگاه تهران
1401/5/27
انتهای پیام/