رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران: دنبال «صفکشی» نیستم/ آغوشم برای منتقدان گشوده است
پس از حواشی موسسه دهخدا و عدم حضور موقت چند استاد نامدار در این موسسه، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در روزهای گذشته با حواشی متعددی روبرو شده است. عبدالرضا سیف، رئیس این دانشکده درباره اتفاقات اخیر و حواشی پیش آمده توضیحاتی ارائه کرده است
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری تسنیم، این روزها مسائل مختلفی درباره دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رسانهها مطرح میشود؛ از وضعیت ساختمان این دانشکده گرفته تا نامهنگاریهای دانشجویان در انتقاد یا در حمایت از مدیریت فعلی آن. همچنین موضوعاتی مانند کاهش جذب دانشجویان، وضعیت بوفه دانشکده و موضوع عزل و نصبهای این دانشکده هم به فضای مجازی و برخی رسانهها راه یافته است.
موضوعاتی که بخشی از آنها با داغ شدن حاشیههای تغییر و تحولات اخیر موسسه دهخدا همزمان شده است. برای بررسی این موضوعات عبدالرضا سیف، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران یکی از افرادی است که صحبتهای او سویه دیگری از ماجرا تلقی میشد. سیف در گفتوگو با تسنیم درباره انتقادها و اتفاقاتی که درباره دانشکده ادبیات طرح شده است، توضیحاتی ارائه داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
تسنیم: آقای سیف چند هفتهای بیشتر به آغاز سال تحصیلی جدید باقی نمانده، دانشکده ادبیات در ماههای گذشته درگیر تعمیراتی بوده است آیا دانشکده تا آن زمان آماده آغاز سال تحصیلی خواهد شد؟
بله؛ دانشکده آماده استقبال از دانشجویان هست و از این حیث برنامهریزیها چه در بخش آموزش و چه در بخشهای دیگر انجام شده و ما خوشحالیم که به دانشجویان جدیدالورود و دانشجویان ترمهای قبل خوشامد بگوییم.
- گفته میشود که ساختمان دانشکده با مشکل مواجه است؟ آیا این مشکلات تا آغاز سال تحصیلی رفع میشود؟ مقصود اینکه این عملیات عمرانی پایان مییابد؟
همانطور که میدانید ساختمان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در زمره بناهای قدیمی دانشگاه تهران است. براساس اعلام نظر مهندسان فنی، مقاومت سازهای 18 کلاس دانشکده از جمله کلاسهای بزرگ در شرایط مخاطرهآمیز ارزیابی شد و بخشهای دیگری هم به ترمیم و مقاوم سازی نیاز داشت که البته این کار در زمره اقدامات پیش بینی شده برای گذشته بود که تا این دوره بتاخیر افتاده بود. به هرحال از آنجا که سلامت جان دانشجویان برای ما مهم است، تصمیم گرفتیم به سرعت این کار بتعویق افتاده را انجام دهیم.
البته ما در مقاوم سازی ساختمان دانشکده ادبیات این دقت را داشتهایم که هیچ تغییری در شاکله اصلی ساختمان ایجاد نشود و دانشکده ادبیات با همان شکل و شمایل قبلی مقاومسازی شود و با استحکام و مقاومت مطمئن برای سالهای سال یادآور خاطرات علمی دانشجویان و اساتید باشد.
درباره زمان اتمام کار هم بر اساس قراردادی که منعقد شده، پیمانکار طبقه اول و دوم ساختمان را امسال تحویل خواهد داد و بقیه کار هم در اسرع وقت انشاءالله به نتیجه خواهد رسید. ما برای آنکه در سال جدید تحصیلی، مشکلی برای برگزاری کلاسهای عزیزان دانشجو نداشته باشیم، از دانشکدههای مجاور کمک گرفتهایم و بعضی کلاسها را در آن دانشکدهها برگزار خواهیم کرد و هیچ خدشهای به آموزش دانشجویان وارد نخواهد شد.
- آقای سیف با اینکه در ایام تعطیلات دانشگاهی قرار داریم اما این روزها نامهنگاریهایی له یا علیه دانشکده ادبیات و شخص شما در فضای رسانهای انجام میشود. قبل از ورود به جزئیات این نامهها، دلیل آن چیست؟
اولین جملهای که در این مورد میتوانم بگویم این است که هم کسانی که علیه بنده نامه نوشتند و بعضاً نگاه منصفانهای نداشتند و هم کسانی که از اقدامات دانشکده در ماههای اخیر حمایت کردند هر دو گروه دانشجویان مورد محبت بنده هستند و بنده بعنوان رئیس این دانشکده نگاه و احساس پدرانه نسبت به همه آنها دارم و این مسئولیت را فرصت خدمت میدانم. البته مانند همه پدرها گاه از بعضی بچههایم گله دارم که فکر میکنم این گِلهها را بهتر است در محیط خانه خودمان که دانشکده ادبیات هست با هم مطرح کنیم و درباره آنها حرف بزنیم و حرفهای همدیگر را بشنویم و تلاش کنیم هر دو طرف هر کاری که برای رساندن این دانشکده به جایگاه واقعی علمی آن از دستمان بر میآید، خالصانه و مخلصانه انجام بدهیم. بنده روش مدیریتم همیشه همینطور بوده و هرگز هیچ درخواست ملاقاتی را رد نکردهام و هر وقت که در محیط دانشکده حضور داشتهام درب دفترم به روی همه اعم از استاد و دانشجو و همکار باز بوده و در اوقات نماز هم در مسجد دانشگاه شنوای حرفهای دانشجویان و اساتید بودهام.
حرف بنده این است که مسائل صنفی در محیطهای دانشگاهی و در عموم دانشکدههای کشور ما همیشه وجود داشته و همین امر باعث بهبود وضعیت و رشد آنها شده است؛ اما سوال بنده این است انتشار این مطالب به یکباره در محیط رسانه آنهم رسانههای بیگانه، چه کارکرد و فایدهای دارد؟ بدون هیچ قضاوت بدبینانهای اینکه ما به دنبال چه هستیم مشخص است؛ اما اینکه رسانه بیگانه اینطور با اشتیاق به این رویدادهای روتین و مرسوم دامن میزند، بنظر شما در این شرایط حساس کشور در عرصه بینالمللی محل تأمل نیست؟ آیا باز هم میخواهند از «پیاده نظام یا نیروی ارزان سیاسی» (کنایه به تعبیر یک شخصیت سیاسی- امنیتی مبنی بر اینکه «دانشجو»، پیادهنظام ارزان برای دستیابی به اهداف سیاسی است) برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند؟ بارها شنیدیم که بزرگان ما گفتند اگر دیدید رسانههای دشمن به حال شما دلسوزی کردند، همان موقع شک کنید که پشت این دلسوزی چیست؟ من معلم ادبیات هستم و اجازه بدهید که از شیخ اجل مدد بگیرم و عرض کنم:
حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن
که بر زانو زنی دست تغابن
گرت راهی نماید راست چون تیر
از او برگرد و راه دست چپ گیر
بنده اصلا علاقه ندارم به این موضوع به صورت جزئی وارد شوم و دنبال صفکشی هم نیستم. ولی پیگیریهای بعضی از همکاران ما نشان داد که تعداد زیادی از امضاهای آن نامه اساسا وجود خارجی ندارد و اصل نامه هم ریشه دانشگاهی و دانشجویی ندارد. برای خط به خط آن نامه جواب و توضیح وجود دارد؛ جوابها مصداق مشخص دارد؛ اما این پاسخها و این مصداقها متضمن افشای برخی مسائل مربوط به بعضی افراد است که اساساً بنده تمایلی به ورود به این حیطهها ندارم. امروز مسئولیت بنده ایجاب میکند که بیشتر بشنوم و تلاش کنم تا به مسئولیتم به درستی عمل کنم و وارد جدلهای شخصی نشوم. بعضی مسائل خیلی جزئی و خرد است و انتشار آن در این سطوح تعجبآور است. بنده معتقد نیستم اینکه بوفه دانشکده چطور ترمیم شود، مصداق سوء مدیریت باشد یا نیاز به نامهنگاری و انتشار آن، آنهم در شبکههای معاند داشته باشد. طرح پرسش در این باره را محترم میشمارم اما آیا اصلیترین مسائلی که درباره ارتقا و توسعه دانشکده باید به آنها بیاندیشیم در این سطح است؟
بنده معتقدم اصلاً شانیت حضور بنده و همکارانم در دانشکده این است که حرفها و درد دلها و پیشنهادها و انتقادها را بشنویم و به آنها توجه کنیم و آنچه از آنها متضمن اعتلای دانشکده ادبیات هست را بکار بگیریم و درباره اقدامات و فعالیتهای خودمان هم پاسخگو باشیم و پرسشگری را ارج بگذاریم و از آن استقبال کنیم. اما در عین حال معتقدم عدهای به هر دلیل خواهان رشد و اعتلای ما نیستند و میخواهند میان جمع ما اختلافافکنی کنند. اجتماع ما را پاره پاره و در تنازع با هم میخواهند. آنها حسابشان جداست؛ نگاهشان جداست؛ ادبیاتشان جداست و برای قاطبه دانشجویان و استادان و کارمندان شناخته شده هستند و مطمئنا دانشگاهیان ما در زمین این افراد بازی نخواهند کرد. بنده صریحاً اعلام میکنم که هیچگونه شِکوه، شکایت و گِلهای حتی از افرادی که به شخص بنده کم لطفی کردند، ندارم و اساسا بنای هیچ مواجههی در ارتباط با شخص خودم نداشته و ندارم.
- اتفاقاً اگر درست در خاطرم مانده باشد، در بیانیه اعتراضی علیه شما این مدعا طرح شده است که آقای سیف به دنبال قطبیسازی دانشکده است. شما با منتقدانتان که بعضاً اسامی آنها در پایین بیانیه هم آمده است، بنای چه برخوردی دارید؟
همینجا اعلام میکنم آغوش مدیریت دانشکده ادبیات به روی همه منتقدان و حتی مخالفان ما باز است و هدفمان این است که در کنار ما احساس آرامش کنند تا با هم این کشتی پُرابهت و با شکوه را از گردابهایی که ممکن است سر راه آن باشد به سلامت عبور دهیم و به ساحل اعتلای علمی برسانیم. البته این را هم میدانیم که تعدادی انگشت شمار عالما و عامدا خواهان ضربه زدن به هویت علمی و دانشگاهی این مجموعه و ارائه چنین تصویری از شخص بنده هستند. همینجا با بیان لین و نرم به توصیه کتاب الهی که فرمود «قولا له قول لینا» از آنها درخواست میکنم که این کار را با این محیط مقدس دانشگاهی نکنند و اجازه بدهند دانشجویان دانشکده ادبیات بدور از هر التهابی و متمرکز بر فعالیت علمی، سال تحصیلی خود را آغاز کنند. از زبان حضرت لسانالغیب عرض میکنم که:
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
- آقای سیف امیدوارم از این جهت که سوالم را با صراحت میپرسم، ناراحت نشوید. به تعبیر خود شما بنای قضاوت ندارم اما درباره شما مکرر شنیده شده که به دنبال ایجاد فضای رعب و وحشت در دانشکده هستید و این از اصول مدیریتی شماست. آیا اینطور است؟ اگر نیست فکر میکنید دلیل شکلگیری این تصویر درباره شما چیست؟
بنده اعتقاد ندارم که مسائلی که اخیرا در رسانههای بیگانه و بعضاً در برخی سایتهای حامی آنها در داخل منتشر میشود، انتقادات سازنده و مشفقانه باشد؛ چراکه اگر چنین بود، رسانههای معاند برای طرح آنها سر و دست نمیشکستند. هر کس فکر کند رسانههای بیگانه میلیونها دلار خرج تهیه، تولید و پخش برنامههای متعدد میکنند تا مثلا وضع بوفه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را بهبود ببخشند، آدم سادهبینی است. آنها اهداف دیگری دارند و برای رسیدن به اهدافشان به بندهای که معلم ادبیاتم و به اقتضای عمری که در این راه صرف کردهام، از لطافت و ظرافت آن تاثیرپذیرفتهام، انگ ایجاد رعب و وحشت هم میزنند.
- در نامه اولیه درباره برخی عزل و نصبهای دوره شما و احکامی که صادر کردید، انتقاداتی طرح شده و درباره توانمندی همکاران شما مطالبی بیان شده، چه توضیحی دارید؟
عزل و نصب یک فرایند طبیعی در روند مدیریت است. شما بگویید در کجای دنیا عزل و نصب انجام نمیشود. این کاملاً طبیعی است که شما بعنوان مدیرِ بالادست، وقتی مدیری را بردارید تا فرد دیگری را به مصلحت مدیریتی جای او بگذارید، بعضا با موضعگیری و مخالفت مواجه میشوید که البته در جامعه ما فضای مجازی محلی برای انتشار این مخالفتهای بدون بینه و دلیل شده است. بارها دیدهایم که وقتی فلان فرد را از فلان مدیریت برمیدارند، بلافاصله متنهایی درباره شایسته سالاری و عزل و نصبهای مسئلهدار در فضای مجازی منتشر میشود و شاید فقط معدودی از عزل و نصبها بدون این حواشی باشد.
در دانشکده ادبیات، ما به تعداد انگشتان یک دست هم معاونت نداریم؛ اما جابجایی بعضی از همین تعداد، چنان درفضای مجازی سرو صدا کرد کَاَنّهُ ما مدیران یک وزارتخانه را جابجا کردهایم. طبیعی است وقتی مدیری پیدا شود که پایان ماموریت مدیریتی خود را برنتابد، ممکن است آن را مصیبت ملی جلوه دهد. نمونههای مشابه این را زیاد دیدهایم. این نوع واکنشها انسان را به این فکر فرو میبرد که مگر چه مزایا و منافعی درآن مدیریت بوده که چنین مواجههای با از دست رفتن آن صورت میگیرد؟ اگر مقصود، خدمت باشد در هر جایگاه و موقعیتی میتوان خدمت کرد. در مورد مدیران گروههای آموزشی هم دوره فعالیت برخی از آنها به پایان رسیده بود و قانونا باید جای خود را به فرد دیگری میدادند؛ اما برخی این جابجایی را طوری جلوه دادند که گویی دنیا به آخر رسیده است.
- نکتهای هم وجود داشت که حکم مدیر گروه را رئیس دانشگاه صادر میکند اما درباره گروه تاریخ شخصاً اقدام به صدور حکم کردید. این به عنوان تخلف مدیریتی شما عنوان شده است، در این باره توضیح میفرمائید؟ البته این را میدانم که یک توافق غیررسمی وجود دارد که به هر حال در تعیین مدیران گروههای علمی، نظر رئیس دانشکده بر نظر رئیس دانشگاه اثرگذاری زیادی دارد.
ببینید مشکل کسانی که این مطالب را مطرح میکنند، این است که یکسری اطلاعات را یا خودشان جعل میکنند یا از جایی میگیرند که اساساً ارتباطی با واقعیت ندارد. به من میگویند حکم مدیر گروه تاریخ را به جای رئیس دانشگاه بنده صادر کردهام و بعد به استناد همین حرف، آن را تخلف مدیریتی من محسوب میکنند؛ اما من میگویم حکم مدیر گروه تاریخ را رئیس دانشگاه صادر کرده و مستنداتش هم موجود است.
- ظرفیت پذیرش دانشجو بخش دیگری از موضوعات بوده که مورد انتقاد عدهای از دانشگاهیان واقع شده، توضیح شما در این باره چیست؟
ببینید من اینجا نکتهای را مطرح کنم. ما نمیتوانیم برخی شیطنتهایی که بعضی افراد با انگیزههای مختلف انجام میدهند را منکر شویم. در همین مقولهای که مورد سوال شماست، من دیدم در فضای مجازی و در جاهای دیگر مطرح کرده بودند که ظرفیت دانشکده ادبیات نصف شده که این اصلا صحت ندارد. مستندات و مدارک هست هر کس میخواهد مراجعه کند معاونت آموزش دانشکده پاسخگوست. بنده در مورد سازه دانشکده ادبیات و خطرجانی مقاوم نبودن برخی کلاسها توضیح دادم. این موضوع باعث شد که امسال فقط 5 نفر از ظرفیت پذیرش دانشکده کم شود؛ یعنی ظرفیت 30 نفر به 25 نفر کاهش یافت که این مورد هم فقط مربوط به امسال است و ما از سال آینده و با مقاوم سازی کلاسها ظرفیتمان به همان 30 نفر برمیگردد.
- مسألهای عنوان شده مبنی بر اینکه در دوران مدیریت شما در جریان برگزاری آزمون دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی سوالات از گاوصندوق خارج شده و با سوالات دیگری جایگزین شده است، این موضوع صحت دارد؟ چه توضیحی دارید؟ انتقاداتی هم مطرح شد مبنی بر اینکه چرا در مصاحبه شفاهی از حضور استادان این بخش تخصصی ممانعت به عمل آمده است؟
این هم از همان قماش پرسش مربوط به امضای احکام مدیران گروه بوسیله بنده بجای رئیس دانشگاه است. البته از اینگونه موارد زیاد است. شما به عقلتان مراجعه کنید. اساسا از نظر عقلی آیا امکانپذیر هست که آزمونی را سازمان سنجش با آن تحفظهای مخصوص خودشان برگزار کند آن هم در حد آزمون دکتری، بعد آن هم در دوران مدیریت بنده که نسبت به موضوعات صنفی حساسیت خاصی دارم، کسی امکانش را داشته باشد که کلید گاوصندوق را بردارد، سئوالات را از گاوصندوق خارج کند و سئوالات دیگری را جایگزین کند؟
فرض کنید که اصلا این اتفاق محال هم افتاد؛ شما از خودتان نمیپرسید که آن سوالهای جایگزین را چه کسی طراحی کرده؟ طراحی سوالات کنکور دکتری اینطور نیست که یک نفر هر قدر هم متخصص باشد، یک ساعت بنشیند و این کار را بکند. غیر از این، شما از خودتان نمیپرسید که کلید سوالات قبلی که نزد سازمان سنجش است، چطور با این سوالات جدید هماهنگ شده است؟ منظور بنده از این توضیحات این است که بگویم مواردی که مطرح میکنند تا چه حد سطحی و عامیانه و غیرقابل وقوع و کذب است.
اما درباره اینکه پرسیدید چرا در مصاحبه شفاهی از حضور استادان این بخش تخصصی ممانعت به عمل آمده، این هم یک پاسخ کاملا شفاف و قانونی دارد و آن این است که از میان سه استادیار این گروه، دو نفر پیمانی و یکنفر هم رسمیِ آزمایشی هستند که مقررات موجود اجازه نمیدهد این عزیزان مجری مصاحبه دکتری باشند. بنابراین به ناچار برای مصاحبه شفاهی دکتری در این رشته از استادان بازنشسته و مدعو دعوت شد.
- آقای سیف، گفته شده که دروس تعدادی از استادان جوان که در فرایند جذب هیأت علمی قرار داشتند و به صورت حق التدریس مشغول فعالیت بودند، به دستور شما حذف شده است. دلیل شما برای این اقدام چه بود؟ گویا اتفاق مشابهی درباره برخی اساتید مدعو صورت گرفته است، در این باره هم توضیحات خود را بیان فرمائید.
ما یک «هیات عالی جذب اعضای هیات علمی» داریم که مصوبات آن لازمالاجراست. یکی از مصوبات این هیات این است که تا هنگامی که اعضای جدید هیات علمی از هیات اجرایی جذب دانشگاه مجوز نداشته باشند، قانونا اجازه تدریس ندارند و اگر بجز این عمل شده باشد، خلاف مقررات بوده است. اما درباره مدرسین مدعو اگر این عزیزان عضو هیات علمی سایر دانشکدهها یا دانشگاهها باشند، منعی برای تدریس ندارند و خبر حذف مدعوان شایعه پراکنی است.
- به عنوان سؤال پایانی، پیش از اینکه این مسائل درباره مدیریت شما بر دانشکده ادبیات طرح شود، ما شاهد برخی تنشها و حواشی در موسسه دهخدا و خروج چند استاد نامدار از این موسسه بودیم. به عنوان رئیس دانشکده برنامه شما در جهت کاهش این التهابات و دوری از تنازعات شکل گرفته چیست؟
درباره قطع همکاری استادان پیشکسوت با موسسه لغتنامه دهخدا هم جوسازی صورت گرفته است. نامه انصراف از همکاری استادان با موسسه لغتنامه دهخدا هم از جوسازیها و شایعهپراکنیهای چند فرد خاص بوده است و اساساً هیچ استعفایی تقدیم ریاست این سازمان نشده است. چند بار در این مصاحبه عرض کردم اما بار دیگر هم تاکید میکنم که سیاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و موسسه لغتنامه دهخدا بهرهمندی از حضور استادان پیشکسوت و جوانان است.
انتهای پیام/