آشنایی با حبیبالله معلمی؛ شاعر حماسی سالهای دفاع مقدس
حبیبالله معلمی؛ شاعری که با کلماتش امواجی از حماسه به راه میانداخت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نوحهها در دوران دفاع مقدس، از نقش آفرینان مهم حرکتها و پیروزیهای جبهه بودهاند و شاعر اینگونه اشعار، خود رزمندهای بود که در کنار رزمندگان در جبههها یا فرماندهان در قرارگاههای عملیاتی و در اوج انفجار و اضطراب با آرامش دل به توکل و ایمان میسپرد و شعر میسرود. از چهرههای مطرح اینگونه نوحهها حاج حبیبالله معلمی است. او که در پانزدهم بهمن 1305 در رامهرمز به دنیا آمد، دوران طفولیت خود را در مکتبخانه پدرش که معلم قرآن بود گذرانید؛ مکتب خانهای که توسط نیروهای رژیم پهلوی تعطیل شد. شاعری مخلص که از نوجوانی در تعزیههایی که در رامهرمز و بهبهان اجرا میشد، نقش بازی میکرد و از همان سالهای نوجوانی به شعر و شاعری روی آورد و شد شاعر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) که تا پایان عمر نیز به این ابراز ارادت افتخار میکرد. لذا همزمان با ایام گرامیداشت هفته دفاع مقدس نگاهی به زندگی او خواهیم کرد.
او که در سال 1340 از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد، با آغاز جنگ تحمیلی در کنار حضور در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصتهای بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان با سرودن اشعار نیز میپرداخت. خاطره نخستین نوحهای که به صادق آهنگران داد از زبان حاج صادق شنیدنی است: در سال 1359 یعنی همان اوایل جنگ من با سیفالله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسمها نوحه میخوانید شعر بگوید. من همانجا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیفالله دادم. روز بعد که او را دیدم برگهای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آورده است. نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود:
ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود
لالههای سرخ پرپرگشته ایران، درود
همان موقع سیدحسین علمالهدی سررسید و گفت که در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان. من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک 20 دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علمالهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمدعلی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی(ره) هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه میدهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی(ره) به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.»
حاج حبیبالله خود درباره سرودن اشعارش میگوید: در شبهای عملیات نوحهها تهیه میشدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده میشد که بسیار هم مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز عملیات آن «یاالله» بود. من در همان قرارگاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:
عزم سفر دارند این گردان حزبالله
با رمز یا الله یا الله یاالله
حاج آقا معلمی که نوحههای جاودانهای همچون: شور حسین(ع) است چهها میکند، این لشکر حق عازم کرب و بلاست امشب، سوی دیار عاشقان روبه خدا میرویم، بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت، این لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر، کرببلاای حرم و تربت خونبار حسین(ع) و صدها نوحه و شعر شنیدنی و خاطرهانگیز را در کارنامه درخشان ادبی خود دارد، درباره سبک نوحهها گفته است: «در آن موقعیت که بچههای رزمنده در اوج شور و احساسات بودند، نمیشد نوحهای سنگین و کشدار خواند. نوحه باید رزمی و حماسی و تقریبا به صورت سرود و ساده و از نظر وزن دارای ریتمی میبودند که شنونده را منقلب کنند؛ مثلا یک سبک خیلی قدیمی از بهبهان در ذهنم بود که دیدم برای تهییج جوانان به جنگ بسیار خوب است و انسان را منقلب میکند. آن را نوشتم و به حاج صادق دادم و او آن را در پادگان شهید بهشتی خواند. تیتر آن این بود:
این لشکر حق عازم کرب و بلاست امشب
رو سوی میدان ارتش روح خداست امشب
پادگان بسیار شلوغ بود. بسیجیها با شور و حرارت نوحه را پاسخ میدادند و سینه میزند. آن مراسم با شکوه فیلمبرداری و از تلویزیون پخش شد. چند روز بعد، اقای محمدعلی مردانی را که خود از شاعران مطرح و به نام کشور بود، در اهواز دیدم. او گفت: آقای معلمی، این چه شعر زیبا و محکمی بود که سروده بودید؟! من تا آن شب آن را از تلویزیون شنیدم، چنان تحت تأثیر قرار گرفتم که گفتم من در تهران نشستهام چه کنم؟ بلند شوم بروم جبهه. همان شب شال و کلاه کردم و خودم را به اهواز رساندم. حاج حبیبالله معلمی، همان شاعری است که یکی از نوحههایش با عنوان:
با نوای کاروان
باربندید همرهان
این قافله عزم کربوبلا دارد
در سالهای دفاع مقدس به عنوان تیتراژ اخبار سراسری بود. او در لبیک با فرمایش حضرت امام خمینی(ره) که شاعران را به سرودن شعرهای حماسی دعوت میکردند، اشعاری سرود که با صدای زیبای حاج صادق آهنگران به آثاری ماندگار و هنرمندانه تبدیل شدند. آثاری مانند:
ای لشکر صاحب زمان / آماده باش / آماده باش
پس از پایان جنگ تحمیلی بارها مورد تفقد رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنهای قرار گرفت که تقدیرنامه زیر، نمونهای از آن ملاطفتهاست:
بسمالله الرحمن الرحیم
برادر عزیز آقای معلمی
هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتقاقان میریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده میبخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مؤمن و صالح، آشکار و ملموس میگردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بیشک یکی از پایههای جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک میگویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را، وصله ناقابلی تقدیم میدارم و شما را دعا میکنم.
برادر شما سیدعلی خامنهای
نام حاج حبیبالله معلمی در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس میدرخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردمی میاندازد که حماسه را با کلمات درآمیخت. او در چهارم تیر 1392، در بیمارستان شرکت نفت اهواز در گذشت و پیکرش در صحن آرامگاه امامزاده علی ابن مهزیار اهواز به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/