رفقای اروپایی «خواجه شیراز»

رفقای اروپایی «خواجه شیراز»

نویسنده کتاب «حافظ در آن سوی مرزها» با اشاره به تأثیر خواجه شیراز بر ادبیات غرب می‌گوید: برخی از ادیبان غربی مانند گوته با حافظ احساس رفاقت می‌کردند و بر سر خوان اندیشه او نشسته‌اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حافظ  آیینه «خودشناسی»، پاسخ «چیستی و هستی» و سند هویت «ایرانی – اسلامی» ماست. شعر حافظ تجسم هنری اراده ملتی فرهنگ‌مدار و انسان دوست است که در برابر تهاجم وحشیانه مغول به مدد ارزش‌های والای فرهنگی و انسانی نه تنها قد خم نمی‌کند، بلکه روح وحشی ایلخانان مغول را در نسیم نوازش فرهنگ خویش رام می‌کند و به تسلیم وا می‌دارد.

حافط کیمیاگری است که با قدرت «عشق»، و به مدد صفای باطن، نفس سلیم، اندیشه بلند و آرمان‌های انسانی خویش، در جان و جهان «طرحی نو» در می‌اندازد و دشمنان را به دوستانی همدل و همراه تبدیل می‌کند. شعر حافظ بر ادب فارسی به ویژه به قالب غزل، رونق و اعتباری افزون بخشید؛ شعری که مشحون از عاطفه بشری و تجلی‌گاه معارف فرهنگی است. محدود نبودن در حصار زمان و مکان، سبب شده تا هر کسی از ظن خود یار او شود و احوالاتش را در آیینه شعر او بیابد؛ به طوری که او را «ترجمان الاسرار» خوانده‌اند؛ «بسا اسرار غیبیه و معانی حقیقیه که وی در کسوت صورت و لباس مجاز باز نموده است».

بنا بر متون تاریخی و پژوهشی، شعر حافظ از همان زمان حیات شاعر مورد اقبال خاص و عام قرار گرفته و در خارج از مرزهای شیراز نیز به اشتهار رسیده بود. چنانکه محمد گلندام، از کسانی که به عنوان نزدیکان حافظ شهره است، در مقدمه‌ای که بر دیوان خواجه شیراز نوشته است، به این موضوع اشاره می‌کند و می‌نویسد: «غزل‌های جهانگیرش به ادنی مدتی به حدود اقالیم خراسان و ترکستان و هندوستان رسیده،‌ و قوافل سخن‌های دلپذیرش در اقلّ زمان به اطراف و اکناف عراقین و آذربایجان سرکشیده، سماع صوفیان بی غزلی شورانگیز از او گرم نشدی و بزم پادشاهان بی نقل سخنان ذوق آمیزش زیب و زینت نیافتی،‌ بلکه های و هوی مشتاقان بی‌وسوسه شوق او نبودی و سرودِ رودِ می پرستان بی غلغله ذوق او رونق نگرفتی.» اما چه عواملی سبب ماندگاری شعر حافظ در ذهن و زبان مردم از دوران حیات شاعر، تا امروز و آینده شده است؟

علی دشتی در کتاب «نقشی از حافظ»، که از نمونه‌های خوب نقد ادبی و ادبیات تطبیقی در زبان فارسی است، شعر حافظ را تجلّی سه گوینده بزرگ، خیام، سعدی و مولوی دانسته است. به گفته او: «حافظ فکر مأیوس و مهموم خیام، روح پر شور و امیدبخش جلال‌الدین محمد بلخی قریحه طربناک و غنائی سعدی را به شکل غیر قابل تحلیلی در هم آمیخته، و ادب نوظهوری آفریده که نه خیام است، نه مولانا، و نه هم سعدی، ولی از این هر سه عنصر به حد وافر بهره‌ گرفته است، مانند فلزی که از چند فلز مختلف ترکیب یافته، ولی از حیث خاصیت و اثر کلی غیر از فلز‌های اولیه است.»

در کنار سخن‌سنجی حافظ، باید از محتوای اشعار او نیز یاد کرد. شعر او آیینه غم‌ها و شادی‌ها، آرمان‌ها و فرهنگ ایرانیان است. همین امر سبب شده تا حافظ بیش از هر شاعر دیگری در فرهنگ مردم حضور داشته باشد؛ از برگزاری آیین‌ها و سنت‌های مختلف گرفته تا تفأل به دیوان او برای گره‌گشایی از مشکلات و ... . از همین روست که برخی معتقدند دیوان او پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین دیوان شعری است.

از سوی دیگر، زبان صریح و نقادی همانند زبان خواجه شیراز درباره مسائل و آفت‌های مختلف اجتماعی در کمتر اثری در شاعران پیش از او دیده می‌شود. صراحت و جسارت حافظ در بیان مسائل نگفتنی و شکستن تابوها در کنار هنر او در سخن‌سرایی، شعر او را به آرمانی برای شاعران پس از خود تبدیل کرد. از روزگار او تا همیشه شاعرانی هستند که به امید نزدیک شدن به ساحت شعری او، با الهام از سخن خواجه شیراز، پای در عرصه شاعری گذاشته و می‌گذارند. این امر منحصر در ایران نبوده و از روزگار گذشته در میان شاعران زبان‌های مختلف نیز دیده می‌شود. 

شعر , حافظ ,

امیراسماعیل آذر، استاد دانشگاه و مؤلف کتاب «حافظ در آن سوی مرزها»، در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، با اشاره به این تأثیرپذیری شاعران از سبک و سخن خواجه شیراز می‌گوید: حافظ از از قرن نوزدهم کم و بیش در آلمان مورد شناخت ادیبان و دانشمندان قرار گرفت. در این میان، ویکتور هوگو بیش از همه به حافظ عشق می‌ورزید. او از طریق ترجمه‌هایی که گاه مستشرقین و گاه شخصیت‌هایی مانند شلگل، هردر و امثال این‌ها در سال 1984 از شعر حافظ به آلمانی دست داده بود، آشنا شد. 

این استاد دانشگاه در ادامه به تأثیر شعر حافظ بر ادبیات آلمان ادامه می‌دهد: گوته پیوندی میان خود و حافظ حس می‌کرد که ویکتورهوگو از محصول این پیوند برای نگارش آثار خودش استفاده کرد. گوته کتابی با عنوان «غربی شرقی» دارد که مرحوم شجاع‌الدین شفا اولین‌بار دست به ترجمه آن زد. او بارها در این کتاب حافظ را می‌ستاید و می‌گوید ای حافظ، ای شاعر آسمانی، آیا می‌شود من دربان میکده‌ای شوم که تو مستی خود را از آن وام گرفتی؟ و یا در جای دیگری می‌گوید: ای حافظ! نابخردی است که کسی خود را با تو قیاس کند، تو مانند کشتی اقیانوس‌پیما هستی و من پاره‌تخته‌ای هستم که به تو وصل شده‌ام. یعنی اصلاً گوته خودش را به ساحت حافظ نزدیک نمی‌کند. 

نویسنده کتاب «حافظ در آن سوی مرزها» با اشاره به زمینه آشنایی شاعران و ادیبانی مانند گوته با شعر حافظ می‌گوید: آنها از طریق ترجمه‌هایی که افرادی مانند شلگل، هردر یا فریدریش روکرت از اشعار حافظ ارائه داده‌اند، آشنا شده‌اند. گوته از جنس حافظ بود و می‌دانست که او درباره انسان، خداوند و هستی چه می‌گوید و چه اعتقادی دارد؛ به همین دلیل با حافظ رفاقتی بسیار نزدیک حس می‌کرد و همواره خود را شاگرد مکتب خواجه شیراز معرفی می‌کرد. 

آذر به زمینه‌های آشنایی ادبیات آمریکا با شعر حافظ اشاره و اضافه می‌کند: در سال 1880 رالف والدو اِمِرسون، فیلسوف آمریکایی، به اروپا سفر کرد و با تفکر حافظ در اروپا آشنا شد. وقتی به آمریکا بازگشت، مکتبی با نام مکتب تعالی‌گری(Transcendentalism) پایه‌گذاری شد که پایه‌های آن برگرفته از اندیشه‌های حافظ بود. علاوه بر این، کلمن بارکس، ادیب آمریکایی، نیز اقدام به ساده کردن ترجمه آربری از شعر حافظ پرداخت و ترجمه سنگین آربری را به زبان ساده و امروزی انگلیسی در آمریکا برگرداند. چندین میلیون نسخه از ترجمه بارکس فروش رفت. با اینکه شعر حافظ دیریاب‌تر و سخت‌یاب‌تر از دیگر شاعران بود، اما به محض  اینکه جای خود را باز کرد، همه به سراغ او رفتند و آثار او را ترجمه کردند که از این جمله می‌توان به سر ویلیام جونز، ادیب انگلیسی، اشاره کرد که اشعاری از حافظ را به زبان فرانسه ترجمه کرد. 

شعر , حافظ ,

آذر در پاسخ به این پرسش که چرا شعر و اندیشه حافظ در ادبیات امروز غرب نمودی ندارد، ظهور مدرنیته را از عوامل آن می‌داند و می‌گوید: قرن نوزدهم مشهور به دوره رمانتیسیزم یا عهد ویکتوریا است. همه اروپا در این زمان سر سفره ما نشستند و از ادیبات ما بهره‌های فراوان گرفتند. اما از 70-80 سال اخیر، یعنی از زمانی که کارهای تی اس الیوت به فارسی ترجمه شد و به ایران رسید، کار برعکس شد. به جای اینکه آنها بر سر سفره ما بنشینند، ما بر سر سفره آنها نشستیم و بهره‌های فراوان از آنها بردیم. در این مدت، این داد و ستد باژگونه شد و ایرانی‌ها سر سفره غربی‌ها نشستند، خاصه از زمانی که مدرنیته برای خودش جا باز کرد و شاخه‌های آن پراکنده شد. با آمدن مدرنیزم به ایران، توجه شاعران و ادیبان ما متوجه ادبیات غرب شد. 

انتهای پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران