روایتی از شجاعت "شهید فرشته" در برابر ضدانقلاب/ آرزویی که دشمن به گور برد

روایتی از شجاعت "شهید فرشته" در برابر ضدانقلاب/ آرزویی که دشمن به گور برد

شهید عثمان فرشته شجاعت را با خون و رگ خود عجین کرده بود و در برابر ضدانقلاب، ذره‌ای ترس و واهمه به وجود خود راه نمی‌داد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج، وقتی‌ که اسم «شهید عثمان فرشته» در میان کسانی که او را می‌شناشند و با او آشنایی دارند، آورده می‌شود همه به شجاعت و زیرکی این فرزند کردستان اعتراف می‌کنند.

شهید عثمان فرشته در سال 1332 در روستای دله‌مرز سروآباد به دنیا آمد، به دلیل آن که خانواده او از امکانات مالی مساعدی برخوردار نبودند، چند کلاس بیشتر درس نخواند و مجبور شد که در کنار پدر و برادر خود کار کند. در سال 1351 به خدمت سربازی رفت و در باشگاه افسران قوچان مشغول انجام خدمت شد، در سال 1352 پدر بزرگوارش را از دست داد و یک سال بعد خدمت را تمام کرد؛ سپس به اهواز رفت و در یک شرکت مشغول به‌کار شد.

این جوان کردستانی در همان‌جا به جمع حامیان انقلاب پیوست و در حد توان خود برای به ثمر رسیدن آن تلاش کرد، او از درآمد خود یک قبضه تفنگ برنو خرید و در کنار سایر هم‌رزمان کرد در مقابل رژیم منفور پهلوی جنگید. آن‌ها با یاری یکدیگر، شهربانی رژیم شاه را در شهرستان مریوان محاصره کردند و به تصرف خود درآوردند، در این عملیات شهید گران‌قدر عبدالله طرطوسی هم حضور داشت.

بعد از پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی به روستای دله‌مرز اورامان مراجعه کرد و مدتی را در آنجا ماند به خاطر ناامنی منطقه کردستان و حضور نیروهای ضدانقلاب در منطقه، به کرمانشاه رفت و به عضویت سپاه درآمد. با لیاقت و کارآیی شایسته‌ای که از خود نشان داد طولی نکشید که از سوی سردار سرافراز سپاه اسلام شهید محمد بروجردی به سمت مسئول گروهان سپاه منصوب شد، سپس به پاوه رفت و فرماندهی عملیات آنجا را پذیرفت.

بعد از پاکسازی منطقه پاوه به سنندج آمد و در پی آن به سپاه مریوان پیوست، مدت دو ماه در روستاهای تیژتیژ و شهر شویشه بود، بعد به مریوان رفت و به فرماندهی سپاه آنجا منصوب شد. سپس به پاکسازی روستاهای مریوان از لوث نیروهای ضدانقلاب پرداخت و موفق شد با یاری هم‌رزمان غیور خود بسیاری از روستاها را پاکسازی و تعداد زیادی از نیروهای ضدانقلاب را که در آن‌ها مقر داشتند به هلاکت برسانند.

به هر روستایی که می‌رفت ماهیت پلید گروهک‌ها را افشا می‌کرد و اهالی را برای پیوستن به پیشمرگان مبارز کرد دعوت می‌کرد به‌ طوری‌که تعداد زیادی از آن‌ها دعوت شهید فرشته را پذیرفته و در جمع مجاهدان نور علیه ظلمت قرار می‌گرفتند. بعد از آن که روستاهای مریوان پاکسازی شد از سوی فرمانده سازمان پیش‌مرگان مسلمان کرد مأموریت یافت که به منطقه کامیاران برود و به پاکسازی آنجا اقدام کند.

شهید فرشته زمانی گروه کامیاران را که مرکز اصلی تجمع دمکرات بود، آزاد ساخت و تعداد زیادی از مزدوران ضدانقلاب را به هلاکت رساند.

بر اساس روایت مطرح شده و گفت‌وگوی خبرنگار تسنیم در سنندج با همرزمانش، این شهید بزرگوار بیش‌ از اندازه شجاع و نترس بود، رفتار بسیار عجیبی داشت از هیچ‌ چیزی نمی‌ترسید و می‌شد او را نماد شجاعت و جرأت دانست. وقتی حرکات و سکنات بسیار عجیب او را می‌دیدی می‌گفتی که او واقعاً فرشته است.

این شهید گرانقدر علی‌رغم تلاش ضدانقلاب برای به شهادت رساندنش، مورد اصابت تیر دشمن قرار نمی‌گرفت. واقعاً شگفت‌برانیگز است، کسی در برابر تیرهای حساب‌ شده قناسه که مو را هم از زمین‌ برمی‌داشت به‌سلامت بگذرد و یکی از آن تیرها هم به او اصابت نکند، فرشته است.

یکی دیگر از هم‌رزمان شهید در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، می‌گوید یک روز با شوخی به او گفتم که کاک عثمان شما چه دعایی را با خود حمل می‌کنید که تیر دشمن به شما اصابت نمی‌کند؟ او در حالی‌ که می‌خندید گفت: من از خدای خود خواسته‌ام که به دست ضدانقلاب نیفتم و با تیر مستقیم آن‌ها کشته نشوم.

شهید فرشته شجاعت را با خون و رگ خود عجین می‌ساخت و ذره‌ای ترس و واهمه را در وجود خویش راه نمی‌داد و علاوه بر شجاعت سرشاری که داشت تیرانداز ماهری هم بود.

یکی دیگر از هم‌رزمان شهید در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم می‌‍‌گوید: او حتی سکه پولی را که در آسمان پرتاب می‌کردند هنوز به زمین نرسیده مورد هدف قرار می‌داد. نیروهای ضدانقلاب از شنیدن نام فرشته به لرزه می‌افتادند، به‌طور یقین می‌توان صلابتی را که به دست آورده بود حاصل شجاعت و ازخودگذشتگی او دانست.

این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: شهید فرشته نماد شجاعت و دلیری بود، شجاعتی که سرشار از اخلاص و عاری از تظاهر بود؛ شجاعتی که توقع و ادعایی را در پی نداشت و از مردانگی و غیرت آکنده بود. وقتی‌که دستور عقب‌نشینی را دریافت می‌کرد بسیار ناراحت می‌شد، چرا که دوست داشت همیشه رو به دشمن داشته باشد و کوچک‌ترین ضعفی را به دست آنان ندهد، توکل عجیبی به خداوند یکتا داشت و در آغاز هر کاری خدایا به امید تو می‌گفت.

وی بیان کرد: به هم‌رزمان خود توصیه می‌کرد با وضو به درگیری بروند و در زمان درگیری آیه‌الکرسی بخوانند؛ قبل از پاکسازی روستاها به نیروهای خودی گوشزد می‌کرد مراقب مردم باشند و از کشتن افراد بی‌گناه دوری کنند. با نیروهای ضدانقلاب بسیار قاطعانه رفتار می‌کرد و حتی کوچک‌ترین حرکتی را که دلیل نرمش او در مقابل آن‌ها باشد انجام نمی‌داد.

در همه عملیات پیشتاز بود، جلوتر از همه حرکت می‌کرد؛ سعی داشت به‌جای همه نیروها بجنگد و بیشترین ایثار و مردانگی را انجام دهد. او برای نیروهای غیربومی احترام بیشتری قائل می‌شد و آن‌ها را مهمان‌های عزیز خطاب می‌کرد، بسیار سخاوت‌مند و بخشنده بود، به دلیل آن که خود طعم تلخ فقر را چشیده بود درد فقرا را می‌دانست و یکی از توصیه‌های مکرر خود را رسیدگی به محرومان و تهیدستان منطقه قرار می‌داد.

این همرزم شهید گفت: روزی که شهید مقداری از مایحتاج خود را تهیه‌ کرده بود در راه پیرزنی را می‌بیند و وقتی‌ که از او می‌پرسد به کجا می‌رود پیرزن در جواب می‌گوید به سپاه می‌روم تا مقداری وسایل بگیرم، در این هنگام روحیه سخاوت و بخشندگی شهید جوش می‌آید و به هم‌رزم خود می‌گوید دست پیرزن را بگیر و سوار ماشین کند، پیرزن را تا نزدیک منزلش می‌برند و شهید همه وسایلی را که برای خانه خودش خریده بود به او می‌دهد.

به گزارش تسنیم، در 25 خردادماه سال 61 گروهی از هم‌رزمان شهید فرشته که در پایین کوهی به نام تفین قرار داشتند از طریق بی‌سیم موقعیت خطرناک خود را به او گزارش می‌دهند. فرشته بعد از یک ساعت در همان محل حاضر می‌شود و در پشت توپ 106 که بر روی جیپ مخصوص شهید قرار داشت، مستقر می‌شود، اما بعد از یک‌بار شلیک کردن به‌طرف قله کوه که مقر نیروهای ضدانقلاب بود، توپ‌ گیر می‌کند و دیگر عمل نمی‌کند.

در این هنگام شهید فرشته به پشت توپ می‌آید و موقعی که می‌خواهد نقص توپ را برطرف کند توپ عمل می‌کند و آتش عقبه آن شهید فرشته را دربرمی گیرد و پیکر مطهر او را تکه‌تکه می‌کند، آرزوی شهادتی که محقق شد.

از شهید فرشته دو فرزند دختر و پسر به یادگار مانده است، مزار مطهر شهید در روستای دله مرز قرار دارد.

انتهای پیام/481/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon