دردسر کانون، تحمیل مدیران سفارشی بوده است
کامران شرفشاهی معتقد است، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ۵۷ سالگی خود نیازمند یک خانهتکانی اساسی است تا به روزگار طلایی خود بازگردد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در میانسالی و در آستانه 57 سالگی با چالش بزرگی مواجه شد. طرح واگذاری یا ادغام کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی کشور، طرحی بود که سر و صدای زیادی میان اهالی فرهنگ، هنر و ادب کودک و نوجوان برپا کرد. این طرح بهانهای شد تا مشکلات و مسائلی که سالها زیر پوست کانون در جریان بود، بازگو شود. مشکلاتی که بیشتر فعالان فرهنگی آن را وامدار رفت و آمدهای مکرر مدیرانی دانستهاند که با فضای کار در حوزه کودک و نوجوان بیگانه بودهاند و در نهایت نتوانستهاند جریان خاصی را در حوزه کودک و نوجوان ایجاد کنند. آن هم در شرایطی که برخی از حوزههای فرهنگی کودک و نوجوان مانند کتاب، فیلم و تئاتر حداقل در یک دهه گذشته در سراشیبی قرار گرفته و رکود حاکم بر آن، نوجوانان و کودکان را به سمت مصرف کالای فرهنگی وارداتی کشانده است.
در سنجش عملکرد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دو طیف حضور دارند. نخست، طیفی که معتقد است کانون به دلیل سابقه درخشان و عملکرد مثبت خود در دهههای گذشته، به عنوان یک برند و نشان فرهنگی همچنان در میان اهالی فرهنگ و خانوادهها مطرح است و باید در جستوجوی رفع نواقص و آسیبهای موجود بر پیکره آن بود. و از سوی دیگر، طیفی که معتقد است، کانون به یک خاطره خوش در ذهن ایرانیها تبدیل و محدود شده، در این سالها به بنبست رسیده و با طرحی مانند ادغام کتابخانههایش، میتوان به حیات مجدد آن در بستری دیگر کمک کرد.
بررسی اظهارنظرها در یک ماه گذشته درباره عملکرد کانون نتایج جالبی به دست میدهد به این دلیل که بسیاری از فعالان فرهنگی مطرح کردهاند که در ارزیابی عملکرد این نهاد فرهنگی، باید عملکرد دیگر نهادها که اقدام به راهاندازی مراکز فرهنگی برای کودک و نوجوان کردهاند نیز مورد سنجش قرار گیرد؛ از جمله حوزه هنری کودک و نوجوان، مراکز فرهنگی شهرداریها، کتابخانههای کودک نهاد و ... . با این حساب، بسیاری از فعالان انگشت انتقاد را به سمت عملکرد، سیاست و برنامهریزی کلان فرهنگی نشانه رفتهاند.
کامران شرفشاهی، شاعر و روزنامهنگار، از جمله این فعالان است که معتقد است ورود مدیران ناآشنا به مراکز فرهنگی، هزینههای بسیاری را طی سالهای گذشته به مراکز فرهنگی وارد کرده است. او میگوید در مراکزی مانند کانون، ما نیازمند یک خانهتکانی اساسی برای بازگشت به دوران درخشان و طلایی هستیم. مشروح گفتوگوی تسنیم با این فعال حوزه کودک و نوجوان را میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: کانون همیشه حضوری آرام در اخبار فرهنگی داشته، اما در یک ماه گذشته به عنوان یکی از اصلیترین موضوعات مورد بررسی قرار گرفته است. طرح پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد به دولت در راستای ادغام کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی کشور، سبب شد تا توجهها دوباره به سمت کانون، سابقه آن و فعالیتهایش در یک دهه گذشته جلب شود. نظر شما به عنوان یکی از فعالان حوزه نشر کودک و نوجوان درباره این طرح چیست؟
واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی کشور قطعاً طرح نامناسبی است؛ به لحاظ اینکه این مراکز نیاز به مدیریتی خاص دارند و یادآور حال و هوای خاص و خاطرهانگیزی برای بسیاری از مردم هستند. بسیاری از شاعران، هنرمندان و شخصیتهای برجسته فرهنگی کشور از دل کتابخانههای کانون پرورش فکری برخاسته و رشد کردهاند. قطعاً واگذاری کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی کشور پیامدهای مثبتی به همراه نخواهد داشت و در صورت تأیید این طرح، باید منتظر تبعات ناگوار متعددی در حوزه فرهنگ و هنر کودک و نوجوان باشیم.
نگاه به عملکرد نهاد کتابخانههای عمومی کشور در حوزه کودک و نوجوان نیز میتواند در تصمیمگیری درست در این زمینه کمک کند. واقعیت این است که عملکرد نهاد چندان چشمگیر نبوده و بعد از دورهای ما شاهد رکود و توقف بسیاری از فعالیتهای فرهنگی در نهاد بودهایم که این امر، نگرانیهایی را در میان اهالی فرهنگ ایجاد کرده است.
*تسنیم: اشاره کردید که در صورت تأیید این طرح باید منتظر عواقب و تبعات متعدد باشیم، کمی در اینباره بیشتر توضیح دهید که منظورتان دقیقاً چیست؟
پتانسیلی که در نهاد کتابخانههای عمومی کشور در حال حاضر وجود دارد، جوابگوی نیازها و توقعات موجود نیست. از سوی دیگر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در طول حیات خود تلاش کرده نگاه و حرکت تخصصیتری نسبت به ادبیات و فرهنگ کودک و نوجوان داشته باشد؛ از این منظر ظرفیت و تجارب فراوانی در کانون پرورش فکری وجود دارد که در نهاد دیده نمیشود. قطعاً سپردن کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی موجب خواهد شد که این کتابخانهها از رسالت اصلی خود دور شوند و جنبه خنثی پیدا کنند.
*تسنیم: به عنوان کسی که در حوزه کودک و نوجوان فعال هستید و این مراکز را به خوبی میشناسید، فکر میکنید نهاد در حال حاضر توانایی مدیریت بیش از هزار کتابخانه کانون را داشته باشد؟
در این زمینه باید به مؤلفهها و موارد مختلف و متعددی توجه شود. بحث فضای کتابخانهها و نیروهایی که طی سالهای متعدد برای ارتباط با کودک و نوجوان آموزش دیدند، از جمله ویژگیهایی است که کتابخانههای کانون را با دیگر مراکز مشابه، متفاوت میکند. همه این موارد در کنار هم سبب شده تا کانون یک مجموعه منحصر به فرد معرفی شود؛ البته نقدهایی نیز به کانون پرورش فکری وارد است.
یک نکته دیگر هم که جا دارد به آن اشاره شود، این است که به یاد دارم در برههای نسبت به عملکرد نهاد نقدهایی وارد شده بود و برخی معتقد بودند که کار کتابخانههای عمومی با مراکزی مشابه در دیگر سازمانها، همسو است و به نوعی موازیکاری است. حالا تعجب میکنم که چرا نهاد به یکباره عزیز شده است؟ در هر صورت باور من این است که این اقدام از جهات گوناگون اقدام اندیشیده شده و سنجیدهای نیست و امیدوارم که باز هم با تصمیم غلط، هزینههای جبرانناپذیر زیادی به فرهنگ و جامعه وارد نشود.
*تسنیم: امسال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وارد 57 سالگی خود شده؛ عملکرد کانون در یک دهه گذشته را چطور ارزیابی میکنید؟ برخی از کارشناسان معتقدند که رفتوآمدهای پی در پی مدیران در این سالها سبب شده کانون دوران تلخی را تجربه کند. نظر شما در اینباره چیست؟
کانون طی دهه اخیر مدیریت مناسبی نداشته است. همین مدیریتهای نامناسب، ضعیف و غیر مرتبط به جایگاه کانون ضربه زده است. در واقع اگر بناست که کانون به روزهای اوج خود برگردد، لازم است که مدیران از جنس ادبیات و هنر کودک و نوجوان و آشنا با این مسائل و خوشفکر بر سر کار بیایند تا شاهد رونق و شکوفایی فکری در کانون پرورش فکری باشیم.
متأسفانه این مهم در سالهای اخیر کمتر مورد اهتمام مسئولان قرار گرفته است. ما در این مدت بعضاً شاهد سپردن مدیریت کانون به اشخاصی بودیم که هیچگونه تجربه و توانایی در زمینه ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان نداشتهاند. انتسابهای رابطهای و سفارشی، لطمه بسیاری به جایگاه کانون زده است. تنها عاملی که میتواند کانون را از این وضعیت نجات دهد، سپردن امور به مدیران توانا و دارای تخصص است.
نکته دیگری هم که جا دارد در اینجا ذکر شود، درآمدزایی و این گونه مسائل است که در طرح وزارت ارشاد هم مطرح شده است. جای تأسف دارد که فعالیتهای فرهنگی آن هم در حوزه کودک و نوجوان را با متر و معیارهای مادی مورد سنجش قرار میدهند. از سوی دیگر، این پرسش هم مطرح است که دولتها در دهههای اخیر چه میزان بودجه در اختیار کانون قرار دادهاند که توقع سودآوری آنچنانی هم از کانون دارند؟ توقعات میباید با اختیارات و امکانات تناسب داشته باشد. مشکلات مالی و دغدغههای اینچنینی از دیگر مسائلی است که کانون طی سالهای گذشته برای انجام امور فرهنگی خود با آن مواجه بوده است.
*تسنیم: این عوامل چه تأثیری بر حوزه ادبیات و نشر کانون گذاشته است؟
من فکر میکنم در زمینه نشر هم بیتأثیر نبوده است. در گذشته فعالیت نشر کانون بیشتر بوده و با طیف گستردهتری از شاعران، نویسندگان و مترجمان ارتباط برقرار میکرده است. به لحاظ مدیریتهای ناتوانی که کانون گرفتار آن شد، متأسفانه هم به لحاظ کیفی و کمی شاهد افت کتابهای کانون بودیم. همچنین دیگر فعالیتهای انتشاراتی کانون در زمینه حضور در نمایشگاههای مختلف و ... نیز بسیار کمرنگتر از گذشته شده است.
*تسنیم: درباره آینده کانون دو نظر و دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ نخست دیدگاهی است که معتقد است کانون به دلیل سابقه درخشان خود و تأثیری که بر نسلهای پس از خود داشته، با همه ضعفها، همچنان در میان خانوادهها به عنوان یک برند فرهنگی مطرح است و باید به دنبال راه چاره برای خروج این مرکز از وضعیت فعلی بود. گروهی دیگر نظری متفاوت دارند، مبنی بر اینکه کانون دیگر به بنبست رسیده و از آن مرکز فرهنگی فراگیر، تنها یک خاطره خوش در اذهان ایرانیها باقی مانده است. نظر شما در اینباره چیست؟ آیا راه خروجی برای کانون باقی مانده است؟
مشکل کانون را خود مسئولان آموزش و پرورش به وجود آوردند. یک مدیر خوب میتواند یک مجموعه را زنده و پویا کند. گاه مدیرانی را که توانایی و تخصص این کار را نداشتند و با این فضا بیگانه بودند، بر سر مسند آوردند. از سوی دیگر، این مدیران خودشان اشخاص دیگر را که از خود ناتوانتر بودند، به عنوان نیروهای زیر مجموعه به کانون تحمیل کردند؛ بنابراین نتیجه همین شد که میبینیم.
ما برای احیای کانون نیاز به خانهتکانی اساسی داریم. اشخاصی که سربار هستند اما حقوقهای آنچنانی میگیرند و کارآیی و دانش کافی برای این کار را ندارند، باید از کانون دور شوند و به جای آنها باید از اشخاصی استفاده شود که دارای صلاحیت هستند و دلسوزند. افرادی به کار گرفته شوند که با فضای کانون، هنر و ادبیات کودک و نوجوان بیگانه نیستند.
تا زمانی که مشکل مدیران تحمیلی و زیر مجموعههای فشلتر از خودشان که در واقع فضای زیادی از کانون را اشغال کردهاند و به فرصتسوزی در این سالها مشغولاند، حل نشود، نمیتوان امیدوار بود که کانون به وضعیت مطلوب خود نزدیک شود. این اتفاق باید در دیگر مراکز فرهنگی ما نیز رخ دهد. بسیاری از مراکز فرهنگی ما با دوران اثربخشی و درخشان خود سالها فاصله دارند. لازمه تحول در مراکز فرهنگی ما تحول در مدیریت فرهنگی است. مسئولان و افراد سفارشی که وارد مجموعههای فرهنگی شدهاند، زیانهای جبرانناپذیری به مراکز فرهنگی وارد کردهاند.
انتهای پیام/